تن فروشی و قانون آهنین بازار در جمهوری اسلامی
نوشته شده در مه 19, 2012 به وسیلهٔ jahanezanan
جهان
زن ـ در جامعه ای زندگی می کنیم که بنا به ادعای مدافعان آن و دین سالاران
یک جامعه اخلاقی و نمونه باشد. اما اکنون سایت ها و وبلاگ های های حامیان
حکومت الله بر زمین نیز اعتراف می کنند که از آن جامعه ی اخلاقی خبری نیست و
قانون آهنین اقتصاد سرمایه داری اینجا هم حکم خود را در کنار حکم حکومتی
به پیش می برد. داستان حذف یارانه ها و گرانی سرسام آور، حدیث تازه ای
نیست. بحران اقتصادی ناشی از تحریم ها نیز به هم چنین. اما اکنون سیر صعودی
گرانی ها به محدوده ی قیمت «تن فروشی» نیز رسیده است. در
این جا نیز بازار قانون آهنین خود را علیه زنان بکار می گیرد. جماعت دین
سالار از «فحشا» سخن می گویند در حالی که خودشان «فاحضه های مغزی» قهاری
هستند. آن ها نمی خواهند دریابند که زنی که مجبور می شود به تن فروشی روی
آورد، در چه مخمصه ی مالی گرفتار آمده است. این زنان هم مثل هر کس دیگری
دوست دارند که در چهارچون عشق و عاطفه شان زندگی کنند، در کانون گرم
خانوادگی نفس بکشند، فرصت دید و بازدیدهای خانوادگی و دوستانه را داشتته
باشند و زندگی شایسته انسانی داشته باشند که به حرمت شان توهین نشود، شرف
شان خورد نشود. اما در حکومت اسلامی و زیر قانون جهنمی سرمایه داری، راهی
جز تن فروشی برایشان باز گذاشته نشده است. در این درس اخلاق دادن، مرثیه
خوانی بی بهائی است که بدرد خودشان می خورد و ارزانی خودشان باد!بازتاب تاريخ انتشار: 28 اردیبهشت 1391 ساعت 21:35
قیمتهای سر به فلک کشیده حتی در فحشاء: تا سقف 1500000 تومان!
شیوه دریافت هزینه نیز متناسب با مناطق و هزینه های دریافتی و همچنین مشتری ها متفاوت است. در مناطق پایین تر علی الظاهر فواحش پیش از راهی شدن هزینه شان را دریافت می کنند تا در انتهای اتفاقات، بدون پرداخت هزینه یا کمتر از توافق صحنه را ترک نکنند و در مناطق بالاتر متناسب با ظاهر مشتری (خودرو، پوشش، منزل و…) رقم دریافتی در انتهای ماجرا دریافت می شود
تورم و گرانی مسئله ای است که در تمام حوزه ها اثرگذاری خاص خود را دارد و عملاً هیچ بخشی را نمی توان از آثار سیاست های تورم زا مستثنی کرد. اما بی شک وقتی با افزایش گرانی ها و شکستن کمر طبقات پایین اجتماعی که متاسفانه جامعه هدف تورم در کشورمان قرار می گیرند، برخی مشاغل زیرزمینی و سیاه توسعه پیدا می کنند و همچنین بر تعرفه هایشان افزوده می شود که در این میان زنان فاحشه نیز مشمول همین قاعده می شوند و علی الظاهر در این حوزه تورم بیش از 6 درصدی اعمال شده است!
به گزارش سرویس اجتماعی «بازتاب»؛ بی شک در جامعه ما اجرای طرح هایی همچون توزیع درآمد کلان کشور در قالب پرداخت های بسیار خرد و به طور مساوی نمی تواند باعث بهبود وضعیت اقتصادی هیچ گروهی شود، علی الخصوص که با برداشتن یارانه های سوخت، گندم، برق، گاز و… عملاً آنچه به هر خانواده ای تحمیل می شود بیش از پرداختی به خانواده است و البته لابد به قول یکی از مسئولان محترم قرار نبوده با اجرای هدفمندی به پیک نیک برویم و این فشارها کاملاً طبیعی است اما این فشارهای طبیعی تا چه سطحی و چه مقطع زمانی قرار است افزایش یابد، تنها مسئولان محترم دولتی می دانند.
در این میان آنچه بیش از هر مسئله ای حائز اهمیت است، فشارهایی است که به طبقات متوسط و مستضعف وارد می شود و عملاً این عده فقیرتر می شوند، چرا که اصولاً افزایش هزینه های اخیر برای طبقه مرفه کشورمان (حدود 10 الی 15 درصد) نه تنها باعث نزدیک شدن تراز اقتصادی شان به طبقات پایین تر نمی شود، بلکه با توجه به آنکه بخش اعظم این طیف مستقیم یا غیرمستقیم در واردات، تولید یا توزیع کلان کالاهای اساسی کشور نقش دارند، با افزایش تورم (به شرط دقت در سرمایه گذاری) سرمایه هایشان متناسب با میزان تورم افزایش یافته و اتفاقاً از این وضع استقبال می کنند، به خصوص طیفی که تولیدکننده نیز تلقی نمی شود و بخش معتنابهی از ثروتش محصول واردات از شرق آسیا است.
آنچه مشخص است، زنجیره افزایش قیمت ها به شکل پیاپی تعریف می شود و نمی توان به عنوان نمونه با افزایش بنزین و سایر سوخت ها در مرحله دوم هدفمندی، توقع داشت قیمت سایر کالاها که یکی از ساده ترین متغیرها بر آن، افزایش طبیعی هزینه حمل و نقل کالاهاست، دستخوش تغییر نشود و این زنجیره فراگیر حلقه حلقه تا سیاه ترین و زیرزمینی ترین مشاغل کشور تسری می یابد و حتی در مشاغلی که هزینه حمل و نقل کمترین تاثیر را بر آنها دارد، نیز نمایان می شود!
موضوع دقیقاً فحشا است که پیش از این به بازخوانی شکل گیری نوع تازه اش برای یک طبقه خاص اجتماعی تحت عنوان «مردان فاحشه» سخن به میان آورده شد و این بار بناست طیف قدیمی تر این فحشا که در میان زنان قرار دارد و گروه «زنان فاحشه» را تشکیل می دهد مورد بررسی قرار گیرد.
اما علی رغم بررسی های خبرنگار «بازتاب»، این مطلب آنچنان که زمینه اش فراهم است وسعت نمی یابد و به جای بیان برخی جزئیات، با کلی گویی از کنار ماجرا عبور می شود، چرا که هدف این مطلب تلنگری به مسئولان است تا آثار تورمی که بزرگان بر کنترلش تاکید دارند و هنوز کنترل نشده، بالاخره مهار شود و یک طبقه به این شغل روی نیاورده و یا حداقل حرفه شبانه روزی شان نباشد.
بنابر بررسی های به عمل آمده، هرچند نمی توان به واسطه عدم ارائه آمار صحیح و همچنین نظرخواهی از چند نفر درباره رشد کمی و کیفی این حرفه متاثرکننده و سیاه نظر کارشناسی دقیقی داد، اما بر اساس پرس و جوهای خبرنگار «بازتاب» که با توجه به جو موجود با محدودیت هایی مشابه آمارگیری درباره روابط نامشروع و آمار نزدیک به واقعیت روبروست، قطعاً کاملاً دقیق نیست و در یک برآورد کلی مورد ارزیابی قرار گرفته، فحشا در 6 سال اخیر کاهش نیافته، اما در عین حال که تکثر این قبیل اشخاص رشد مثبت داشته (بنابر اظهارات برخی از این گروه و بررسی های میدانی) اما این اتفاق باعث نشده هزینه این رفتارهای خلاف اخلاق کاهش داشته و یا در یک سطح مشخصی بماند، چرا که بالاخره این قشر نیز زیر پوست کلان شهرها و به خصوص تهران زندگی می کنند.
به عنوان نمونه در مناطق بالاتر از میدان هفتم تیر و در محدوده خیابان های ب از جنوب، ب از شمال و س از غرب، افراد مبلغ 60 تا 80 هزار تومان را به طور معمول مطالبه می کنند، در مناطق بالاتر از چهارراه پ و در خیابان م بعد از میدان م، این عده 100 تا 150 هزار تومان درخواست می کنند و در یکی از خیابان های شمالی تر تهران و خیابان م، رقم هایی بالای 200 هزار تومان طلب می کنند و البته در مناطق پایین تر از میدان هفتم تیر ارقام تا 40 الی 50 هزار تومان نیز کاهش می یابد و البته این گروه قوانینی نیز دارند که اگر به آن پایبند نباشند ممکن است از همکارانشان حتی چاقو بخورند. به عنوان نمونه اگر در یک محدوده مشخص یک فاحشه قیمتی را ارائه کرده و همکارش چندقدم آن سوتر با رقم پایین تر در اصطلاح این عده «مشتری را قر بزند»، اگر گذری نباشد، دفعه بعد… .
شیوه دریافت هزینه نیز متناسب با مناطق و هزینه های دریافتی و همچنین مشتری ها متفاوت است. در مناطق پایین تر علی الظاهر فواحش پیش از راهی شدن هزینه شان را دریافت می کنند تا در انتهای اتفاقات، بدون پرداخت هزینه یا کمتر از توافق صحنه را ترک نکنند و در مناطق بالاتر متناسب با ظاهر مشتری (خودرو، پوشش، منزل و…) رقم دریافتی در انتهای ماجرا دریافت می شود و یا سرویس های خاص و کثیفی نیز برای این قبیل مشتری ها داده می شود. در همین زمینه ها، جزئیات بسیار دیگری نیز در این بررسی ها به دست آمد که برای جلوگیری از اشاعه فحشاء به آنها اشاره نمی شود و به نظر می رسد کارشناسان مسائل اجتماعی می بایست در این حوزه ها به طور مستمر و نه در یک تحلیل مقطعی به بررسی وضع پرداخته و تحلیل های واقع بینانه در این باره به مسئولان امر ارائه نمایند.
به هر حال اینها درد جامعه ماست که مربوط به این دهه و سی ال اخیر و پنجاه سال اخیر و محدود به جغرافیای ایران نیز نیست؛ اما در هر صورت در یک جامعه مذهبی چنین مسائلی قابل هضم نیست و مسئولان امر و به خصوص متفکران مذهبی می بایست ضمن آن که راهکارهای حلال و سهل الوصول تامین نیاز جنسی از طرق مشروع را فراهم سازند و زمینه قبح زدایی از نگاه اجتماعی نسبت به شیوه های دینی این مسائل را فراهم سازند و عملاً تقاضا را برای این مسائل از این حجم عجیب که یک زن فاحشه چند دقیقه نیز کنار خیابان معطل نمی ماند، به صفر نزدیک سازند و از آن سو با فراهم کردن اولویت های زندگی برای زنان و دختران بدسرپرست و بی سرپرست، عرضه فحشا نیز کنترل شود، چرا که اگر با برخوردهای انتظامی این مسائل قابل کنترل بود، وضع کنونی به وجود نیامده بود.
البته باید متذکر شد تمامی آنان که به این شغل سیاه می پردازند، لزوماً چهره های نیازمندی نیستند، چرا که برخی زنان فاحشه دارای جذابیت های خاص در شرایط حاضر مبالغی بین یک تا یک و نیم میلیون تومان برای یک شب رابطه نامشروع دریافت می کنند و در عین حال تنها با اشخاصی در این زمینه مرتبط می شوند که ثروتمند بوده و برای تولدشان توان خرید ساعت طلا و یا سفر با ایشان به کشورهای اروپای غربی را داشته باشد. این قشر که بعضاً حتی به انگلیسی نیز مسلط هستند، مشق سازشان مستر است، ورزشهای گران انجام می دهند و… سرویس های مشابه را به مهمانان خارجی برخی شرکت ها نیز می دهند و در واقع عده قلیلی از فواحش نیز از این حوزه تجارت می کنند که طبیعتاً داستان این عده با آنها که از فقر به این راه افتاده اند جداست.
با همه اینها در همین جامعه کنونی ما، اشخاصی هستند که با فقر و درویشی سر می کنند، دین و اخلاقیاتشان را حفظ کرده اند و نشان داده اند الزاماً پنجه هر ضعیف البنیه ای در پنجه قوی پنجه فقر فرو رفت، آنچنان به زانو در نخواهد آمد که به فحشا یا بدتر از آن روی بیاورد، با این حال هر زن و دختری توان ایستادگی مقابله قدرت این فقر و نداری قوی پنجه را ندارد و به همین دلیل شاید لازم باشد گاه به گاه تلنگری بزنیم، شاید چاره ای بیاندیشیم و اگر اهلش نیستیم، بی تفاوت به آنها، با خنده یا تاسف از کنارشان در معابر گذر نکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر