آذر درخشان تا آخرین دم روی صحنه بود
از طرف اندیشه و پیکار: تراب حق شناس
دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱ - ۲۸ مه ۲۰۱۲
چه نام مستعار شایسته ای داشت. مبالغه آمیز نبود. هم آذر بود از آن نوع (به گفتهء حافظ) "که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست" و هم در محیط تیره و سراپا ستم و تبعیض کنونی، درخشان بود. زبان او گویای مبارزهء وسیع ترین قشر ستمدیدهء ایران و جهان یعنی زنان بود. اهل فکر بود، تک ساحتی نبود، در قالب ویژه و محدودی نمی خواست اسیر باشد. مسأله زنان را جدا از مردان و کل جامعه و تاریخ طبقاتی آن تلقی نمی کرد. به ریشه ها دست می برد، رادیکال بود.
در یک سال گذشته که بارها شانس عیادت از او را داشتم، هر بار، با روحیه ای شکیبا، امیدوار و رزمنده روبرو می شدم و از او می آموختم. بیماری را که به آخرین مراحلش رسیده بود به مسخره می گرفت. به خاطر درمان زخمی که در روده پدید آمده بود شیمی درمانی را متوقف کرده بودند و سرطان جلو می رفت. با تبسم می گفت: "حالا ببین تا کجاها تشریف می بره"! در عین درد، چهره اش به هیچ رو ترحم آمیز نبود. نادر بود چنین روحیه ای. همان که ما دلبستگان به کمونیسم سخت بدان نیاز داریم. در برخوردها، هم زبان انتقاد داشت و هم زبان تفاهم و تشویق. مطالعات و اطلاعاتش پیرامون جنبش زنان در ایران و جهان گسترده بود و می توانم بگویم ژرف. این جنبش را صرفا در فعالیت سیاسی و مبارزه با مرد سالاری و احکام دینی نمی دید، بلکه آثار ادبی و هنری زنان (شعر، رمان، فیلم و نقاشی) را نیز بُعدی از این جنبش می دانست و حتی می توانست آن ها را به نقد و سنجش بگذارد. در طرح آرا و نظراتش جسور و صادق بود. از هیچ وسیله ای برای دانستن، ارتباط برقرار کردن غافل نبود. وقتی در صحبت با نکته ای جالب رو به رو می شد گل از گلش می شکفت و گویی درد جانکاه را فراموش می کرد. جمعی و تشکیلاتی کار می کرد.
سوم مارس امسال به کتاب "زنان سال صفر" (گزیدهء مقالات و سخنرانی ها و مصاحبه های او) جایزهء پوران بازرگان اهدا گردید و از نویسنده و مبارزهء پیگیرش تقدیر شد. او که با همتی ستودنی و با همکاری دوستانهء اکیپ پزشکی از بیمارستان به مراسم آمده بود در آخرین حضور عمومی خویش چنین گفت:
این ضایعه را با اندوه فراوان به رفقایش در حزب کمونیست ایران (م. ل. م.)، در سازمان زنان 8 مارس ـ ایرانی افغانی، به خانواده، نزدیکان و دوستانش، به جنبش زنان ایران، به رهروان خستگی ناپذیر راه کمونیسم تسلیت می گوییم. دیروز 26 مه 2012 در سالگرد کمون پاریس، در پرلاشز، جایش را خالی کردیم. مبارزهء طبقاتی کارگران و زحمتکشان و ستمدیدگان، مبارزهء رهایی بخش زنان آتش ها به پا خواهد کرد، آذرها خواهد آفرید همه درخشان.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / در سینه های مردم عارف مزار ما ست.
از طرف اندیشه و پیکار: تراب حق شناس
27 مه 2012
از طرف اندیشه و پیکار: تراب حق شناس
دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱ - ۲۸ مه ۲۰۱۲
چه نام مستعار شایسته ای داشت. مبالغه آمیز نبود. هم آذر بود از آن نوع (به گفتهء حافظ) "که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست" و هم در محیط تیره و سراپا ستم و تبعیض کنونی، درخشان بود. زبان او گویای مبارزهء وسیع ترین قشر ستمدیدهء ایران و جهان یعنی زنان بود. اهل فکر بود، تک ساحتی نبود، در قالب ویژه و محدودی نمی خواست اسیر باشد. مسأله زنان را جدا از مردان و کل جامعه و تاریخ طبقاتی آن تلقی نمی کرد. به ریشه ها دست می برد، رادیکال بود.
در یک سال گذشته که بارها شانس عیادت از او را داشتم، هر بار، با روحیه ای شکیبا، امیدوار و رزمنده روبرو می شدم و از او می آموختم. بیماری را که به آخرین مراحلش رسیده بود به مسخره می گرفت. به خاطر درمان زخمی که در روده پدید آمده بود شیمی درمانی را متوقف کرده بودند و سرطان جلو می رفت. با تبسم می گفت: "حالا ببین تا کجاها تشریف می بره"! در عین درد، چهره اش به هیچ رو ترحم آمیز نبود. نادر بود چنین روحیه ای. همان که ما دلبستگان به کمونیسم سخت بدان نیاز داریم. در برخوردها، هم زبان انتقاد داشت و هم زبان تفاهم و تشویق. مطالعات و اطلاعاتش پیرامون جنبش زنان در ایران و جهان گسترده بود و می توانم بگویم ژرف. این جنبش را صرفا در فعالیت سیاسی و مبارزه با مرد سالاری و احکام دینی نمی دید، بلکه آثار ادبی و هنری زنان (شعر، رمان، فیلم و نقاشی) را نیز بُعدی از این جنبش می دانست و حتی می توانست آن ها را به نقد و سنجش بگذارد. در طرح آرا و نظراتش جسور و صادق بود. از هیچ وسیله ای برای دانستن، ارتباط برقرار کردن غافل نبود. وقتی در صحبت با نکته ای جالب رو به رو می شد گل از گلش می شکفت و گویی درد جانکاه را فراموش می کرد. جمعی و تشکیلاتی کار می کرد.
سوم مارس امسال به کتاب "زنان سال صفر" (گزیدهء مقالات و سخنرانی ها و مصاحبه های او) جایزهء پوران بازرگان اهدا گردید و از نویسنده و مبارزهء پیگیرش تقدیر شد. او که با همتی ستودنی و با همکاری دوستانهء اکیپ پزشکی از بیمارستان به مراسم آمده بود در آخرین حضور عمومی خویش چنین گفت:
این ضایعه را با اندوه فراوان به رفقایش در حزب کمونیست ایران (م. ل. م.)، در سازمان زنان 8 مارس ـ ایرانی افغانی، به خانواده، نزدیکان و دوستانش، به جنبش زنان ایران، به رهروان خستگی ناپذیر راه کمونیسم تسلیت می گوییم. دیروز 26 مه 2012 در سالگرد کمون پاریس، در پرلاشز، جایش را خالی کردیم. مبارزهء طبقاتی کارگران و زحمتکشان و ستمدیدگان، مبارزهء رهایی بخش زنان آتش ها به پا خواهد کرد، آذرها خواهد آفرید همه درخشان.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / در سینه های مردم عارف مزار ما ست.
از طرف اندیشه و پیکار: تراب حق شناس
27 مه 2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر