مهستی شاهرخی: روزگار وقیحی است نازنین!
هنگامی که همای سعادت بر دوش اصغر بنشیند
و شاهین فتوا به سوی نجف آباد پرواز کند
وقتی ندا را درامیرآباد به گلوله ببندند
وقتی سهراب را بی هیچ نوشدارویی کفن کنند
روزگار قبیحی است نازنین!
وقتی در سرزمین زادگاهم
خواهرانم مدام
زیر حکم توسری و تازیانه باشند
وقتی شهلا دیگر نباشد تا عشق را فریاد کند
وقتی عاطفه شانزده ساله بر دار شود
وقتی دارند خواهرانم را
به حجاب دوران پارینه سنگی کفن می کنند
دیگر چه اهمیتی دارد
که تو در لندن و یا لس آنجلس و یا آمستردام
جلوی دوربین خبرنگاران کشف حجاب کنی
یا بر روی فرش قرمز راه بروی یا نه!
چه فرقی می کند نازنین که هنرپیشه هالیوودی باشی
یا فاحشه ای نازنین در حومه کرج؟
روزگار کریهی است نازنین!
روزگاری که از میان انبوه اشعار بامداد،
سنگ قبرش زودتر مجوز تجدیدچاپ می گیرد
روزگار فجیعی است نازنین!
روزگار آلترنانیوسازی است نازنین!
روزگار حقوق بشربازی است نازنین!
روزگار بادبادک بازی است نازنین!
روزگار شنیعی است نازنین!
کاری بکن نازنین!
خاموش منشین نازنین!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر