به گزارش ايسنا،
پارك ملي بختگان به عنوان دومين درياچه بزرگ ايران كه زماني مامن پرندگان خصوصا دستههاي چند صد هزارتايي فلامينگو بود، متاسفانه اخيرا علاوه بر مواجهه با کاهش نزولات آسماني با احداث سدهاي متعدد آسيب بسياري ديده است. تبديل چند ده هزار هكتار از اراضي مجاور به زمينهاي كشاورزي، ازبين رفتن پوشش گياهي درياچه به واسطه زهكشي، تغيير خصوصيات فيزيكي و شيميايي آب درياچه، اجراي پروژههاي مختلف ذخيرهسازي و انحراف آب همانند پروژه سد درودزن در دهه 1350، احداث سد سيوند از آغاز سال 1371 و اخذ تصميم درباره احداث سد ملاصدرا در سال 1377 تنها بخشي از عوامل نابودي درياچه بختگان است.
دكننده پارك ملي بختگان است.
احتمال بروز فاجعه زيستمحيطي در بختگان
احتمال نابودي اراضي كشاورزي اطراف درياچه با بروز توفانهاي نمكي
هيچ برنامه عملي براي نجات «بختگان» وجود ندارد!
وي افزود: احداث سد درودزن اولين شوك بر سيستم اكولوژيك بسيار پيچ در پيچ تالابهاي منطقه و از جمله تالابهاي طشك و بختگان وارد كرد به شكلي كه در همان سالهاي نخستين پيامدهاي اكولوژيك سد درودزن كم و بيش آشكار شد و نگرانيهايي را ايجاد كرد.
وقتي سد درودزن در مسير رود كر احداث شد نگرانيها از خشكيدن درياچهها افزايش يافت؛ همزمان با ساختمان سد، كانالهاي آبرساني جديدي احداث شدند كه ميتوانستند زمينهاي بيشتري را آبياري كند. به همين دليل به وسيله زهكشهاي عظيم تالابهاي متعددي را خشك كرده و به زير كشت بردند.
کارشناس پارکداري معاونت طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست به ايسنا گفت: در همان سالهاي اول تالابهاي بيضا، لپوئي، آهوچر و زرقان نابود شدند. هرچند آب كافي براي زمينهاي بيشتر موجود نبود، احداث زهكشها و خشكانيدن تالابها همچنان ادامه پيدا كرد.
پايين بودن راندمان آبياري كشاورزي در اين منطقه اشاره كرد و يادآور شد: شايد راندمان آبياري در اين منطقه از 30 درصد هم كمتر باشد ولي وزارت جهاد كشاورزي در اين خصوص هيچ اقدامي انجام نداده است.
کارشناس پارکداري معاونت طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست با تاكيد بر اين كه هيچ برنامه عملي براي نجات تالاب بختگان وجود ندارد، تصريح كرد: تا کنون طرح جامع مديريت پارک ملي بختگان با توجه به بحران کمآبي در منطقه نتوانسته راهکارهاي لازم اجرايي براي مديريت منطقه پيشنهاد دهد.
لازم به ذكر است پارک ملي بختگان شامل درياچه طشك و بختگان همراه با اراضي كوهستاني حاشيه آن در سال 1347 طي مصوبه شماره 7 شوراي عالي محيط زيست به عنوان منطقه حفاظت شده تحت مديريت سازمان قرار گرفت و طي مصوبه شماره 63 مورخ 1354 سطحي در حدود 327 هزار و 820 هكتار تبديل به پناهگاه حيات وحش شد. در سال 1354 بخشهايي از تالاب نيريز، كمجان و چشمه گمبان به وسعت 108 هزار هكتار در فهرست تالاب بينالمللي كنوانسيون رامسر به ثبت رسيد و بر اساس مصوبه شماره 142 مورخ 1374 شوراي عالي محيط زيست به دو منطقه به عناوين پارک ملي و پناهگاه حيات وحش بختگان تبديل شد.
پارک ملي بختگان مجموعهاي از درياچه طشك و بختگان و تالابهاي تشکيل دهنده در محل ورودي زهکشها به درياچههاي مذکور است. اين درياچهها دائمي و در بعضي از سالهاي پرباران درياچه واحدي را بوجود ميآورند. آب درياچه در مصب رودخانه و چشمهها كه به درياچه ميريزند شيرين ولي شوري آب با گسترش درياچه به سمت شمال شرقي تــا شرق بتدريج افزايش مييابد.
اين تالاب به واسطه دارا بودن جزاير كوچك و بزرگ يكي از مكانهاي مناسب جهت تخمگذاري پرندگان بوده و توسط سازمان بينالمللي حيات پرندگان به عنوان زيستگاه با اهميت براي پرندگان ميباشد. از مهمترين منابع تامين كننده آب رودخانه كر و سيوند وسه رشته زهكش در بخش غربي آن است ولي قسمت اعظم آب بوسيله سيلابهاي ناشي از بارندگيهاي شديد در سالهاي پرباران تامين ميگردد. علاوه بر موارد فوق دو چشمه يكي در شمال غربي درياچه طشك بنام گمبان و ديگري در جنوب شرقي درياچه بنام چشمه آبگرم سهل آباد تامين كننده بخشي از آب درياچه و تالابهاي مجاور آن هستند، البته اين ميزان آب نسبت به ميزان آب رودخانه هاي كر و سيوند و زهكشها، رقم بسيار ناچيزي است.
در حال حاضر تنها نياز آبي درياچه از طريق ورودي آب چشمه گمبان، ريزشهاي جوي و سيلابهاي فصلي تأمين ميشود. طي سالهاي اخير از طريق دوكانال زهكش كه تنها فاضلاب آلوده و مسموم كشاورزي را وارد درياچهها ميكند و به دليل عامل محدود کننده آب، درياچهها در چند سال اخير آبي را دريافت نميكنند از سوي ديگر يخبندان و ريزش برفهاي سنگين به ندرت در منطقه اتفاق ميافتد و متوسط بارندگي سالانه در اين منطقه 120 ميليمتر است.
پارك ملي بختگان به عنوان دومين درياچه بزرگ ايران كه زماني مامن پرندگان خصوصا دستههاي چند صد هزارتايي فلامينگو بود، متاسفانه اخيرا علاوه بر مواجهه با کاهش نزولات آسماني با احداث سدهاي متعدد آسيب بسياري ديده است. تبديل چند ده هزار هكتار از اراضي مجاور به زمينهاي كشاورزي، ازبين رفتن پوشش گياهي درياچه به واسطه زهكشي، تغيير خصوصيات فيزيكي و شيميايي آب درياچه، اجراي پروژههاي مختلف ذخيرهسازي و انحراف آب همانند پروژه سد درودزن در دهه 1350، احداث سد سيوند از آغاز سال 1371 و اخذ تصميم درباره احداث سد ملاصدرا در سال 1377 تنها بخشي از عوامل نابودي درياچه بختگان است.
احتمال بروز فاجعه زيستمحيطي در بختگان
احتمال نابودي اراضي كشاورزي اطراف درياچه با بروز توفانهاي نمكي
هيچ برنامه عملي براي نجات «بختگان» وجود ندارد!
وي افزود: احداث سد درودزن اولين شوك بر سيستم اكولوژيك بسيار پيچ در پيچ تالابهاي منطقه و از جمله تالابهاي طشك و بختگان وارد كرد به شكلي كه در همان سالهاي نخستين پيامدهاي اكولوژيك سد درودزن كم و بيش آشكار شد و نگرانيهايي را ايجاد كرد.
|
وقتي سد درودزن در مسير رود كر احداث شد نگرانيها از خشكيدن درياچهها افزايش يافت؛ همزمان با ساختمان سد، كانالهاي آبرساني جديدي احداث شدند كه ميتوانستند زمينهاي بيشتري را آبياري كند. به همين دليل به وسيله زهكشهاي عظيم تالابهاي متعددي را خشك كرده و به زير كشت بردند.
کارشناس پارکداري معاونت طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست به ايسنا گفت: در همان سالهاي اول تالابهاي بيضا، لپوئي، آهوچر و زرقان نابود شدند. هرچند آب كافي براي زمينهاي بيشتر موجود نبود، احداث زهكشها و خشكانيدن تالابها همچنان ادامه پيدا كرد.
پايين بودن راندمان آبياري كشاورزي در اين منطقه اشاره كرد و يادآور شد: شايد راندمان آبياري در اين منطقه از 30 درصد هم كمتر باشد ولي وزارت جهاد كشاورزي در اين خصوص هيچ اقدامي انجام نداده است.
کارشناس پارکداري معاونت طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست با تاكيد بر اين كه هيچ برنامه عملي براي نجات تالاب بختگان وجود ندارد، تصريح كرد: تا کنون طرح جامع مديريت پارک ملي بختگان با توجه به بحران کمآبي در منطقه نتوانسته راهکارهاي لازم اجرايي براي مديريت منطقه پيشنهاد دهد.
لازم به ذكر است پارک ملي بختگان شامل درياچه طشك و بختگان همراه با اراضي كوهستاني حاشيه آن در سال 1347 طي مصوبه شماره 7 شوراي عالي محيط زيست به عنوان منطقه حفاظت شده تحت مديريت سازمان قرار گرفت و طي مصوبه شماره 63 مورخ 1354 سطحي در حدود 327 هزار و 820 هكتار تبديل به پناهگاه حيات وحش شد. در سال 1354 بخشهايي از تالاب نيريز، كمجان و چشمه گمبان به وسعت 108 هزار هكتار در فهرست تالاب بينالمللي كنوانسيون رامسر به ثبت رسيد و بر اساس مصوبه شماره 142 مورخ 1374 شوراي عالي محيط زيست به دو منطقه به عناوين پارک ملي و پناهگاه حيات وحش بختگان تبديل شد.
پارک ملي بختگان مجموعهاي از درياچه طشك و بختگان و تالابهاي تشکيل دهنده در محل ورودي زهکشها به درياچههاي مذکور است. اين درياچهها دائمي و در بعضي از سالهاي پرباران درياچه واحدي را بوجود ميآورند. آب درياچه در مصب رودخانه و چشمهها كه به درياچه ميريزند شيرين ولي شوري آب با گسترش درياچه به سمت شمال شرقي تــا شرق بتدريج افزايش مييابد.
اين تالاب به واسطه دارا بودن جزاير كوچك و بزرگ يكي از مكانهاي مناسب جهت تخمگذاري پرندگان بوده و توسط سازمان بينالمللي حيات پرندگان به عنوان زيستگاه با اهميت براي پرندگان ميباشد. از مهمترين منابع تامين كننده آب رودخانه كر و سيوند وسه رشته زهكش در بخش غربي آن است ولي قسمت اعظم آب بوسيله سيلابهاي ناشي از بارندگيهاي شديد در سالهاي پرباران تامين ميگردد. علاوه بر موارد فوق دو چشمه يكي در شمال غربي درياچه طشك بنام گمبان و ديگري در جنوب شرقي درياچه بنام چشمه آبگرم سهل آباد تامين كننده بخشي از آب درياچه و تالابهاي مجاور آن هستند، البته اين ميزان آب نسبت به ميزان آب رودخانه هاي كر و سيوند و زهكشها، رقم بسيار ناچيزي است.
در حال حاضر تنها نياز آبي درياچه از طريق ورودي آب چشمه گمبان، ريزشهاي جوي و سيلابهاي فصلي تأمين ميشود. طي سالهاي اخير از طريق دوكانال زهكش كه تنها فاضلاب آلوده و مسموم كشاورزي را وارد درياچهها ميكند و به دليل عامل محدود کننده آب، درياچهها در چند سال اخير آبي را دريافت نميكنند از سوي ديگر يخبندان و ريزش برفهاي سنگين به ندرت در منطقه اتفاق ميافتد و متوسط بارندگي سالانه در اين منطقه 120 ميليمتر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر