انتخابات ؛ تناقضِ نظام و شروع یک سر فصل « بخش دوم و پایانی »
محمود خادمی
آنجا که آزادی نیست ؛ اگر رأی دادن چیزی را تغییر میداد ؛ اجازه نمی دادند که شما رأی بدهید. « مارک تواین نویسنده و طنز پرداز امریکایی»
در بخش نخست مقاله به تناقض میان وظایف رئیس جمهور و حقوق ملت ــ به هنگام اجرای وظایف ــ با دخالت های احکام و قوانین فقهی و فتاوی و حقوق ویژه روحانیون اشاره کردم و نتیجه گرفتم که انتخابات و بخصوص انتخابات ریاست جمهوری در حکومت دینی از اساس موضوعیت ندارد . بعد به شرایط سیاسی کشور در آستانه انتخابات و نبود اپوزیسیونی فعال و همچنین نبود یک نیروی ملی ــ با اخلاق سیاسی ــ که باعث می شود در به روی احتمالات مختلف مانند درگیری نظامی میان باندها ؛ فروپاشی نظام ؛ شورش و قیام مردم ؛ سرنگونی رژیم ؛ سناریوهای سیاه و ... باز بماند ؛ اشاره کردم و اکنون ادامه مقاله
نکاتی مهم در باره انتخاب ریاست جمهوری :
یکم ــ خامنه ای در انزوا و تنهائی ؛ سرنگون میشود :
باند مسلط نظام ــ باند ولی فقیه ــ بر اثر اِعمال مستمر سیاست های سرکوب گرایانه در این سالها و بخصوص ؛ دستگیری ؛ زندان ؛ شکنجه و تجاور به معترضین به جای تمکین به مطالبات آنها ــ بعد از اعتراضات 88 ــ و سرکوب خونین قیام مردم ؛ بشدت منفور و منزوی است . اِعمال این سیاستها باعث شده است ؛ هاله مقدسی که در میان اقشار فرو دست و مذهبی جامعه گرداگرد ولی فقیه و نظام دینی اش کشیده شده بود ؛ فرو بریزد و به میزان زیادی مقبولیت اجتماعی و مشروعیت دینی خود را از دست بدهد .
بخصوص که تمرّد و طغیان های احمدی نژاد علیه ولی فقیه و بی اعتنائی به دستورات او ؛ وی را سکه یک پول کرده و از اعتبار انداخته است . ولی فقیه دیگر چون گذشته فصل الخطاب نیست و بی اعتنائی و تحقیرهای احمدی نژاد باعث شده حتی در میان سران و مسئولین نظام ــ از باند ولی فقیه ــ هم به دستورات و توصیه های وی بی اعتنائی کنند .
در بستر تزلزل و روحیه باختگی روز افزون ولی فقیه است که ؛ احمدی نژاد جرأت میکند روز بروز دامنه ی گستاخی و بی اعتنائی خود را نسبت به او شدیدتر کند . یعنی گستاخی های احمدی نژاد در برابر ولی فقیه و تمرد و بی اعتنائی های او قبل از آنکه ریشه در خصلت های احمدی نژاد داشته باشد ؛ گویای تنهائی و تزلزل ولی فقیه و روحیه باختگی و وضعیت متزلزل باند او میباشد .
بعلاوه در چنین شرایطی ؛ وضعیت معیشت و زندگی مردم روز بروز بدتر شده و فقر و بی خانمانی دامان اکثریت مردم ایران را گرفته است . از طرف دیگر سیاست لجوجانهِ اتمی رژیم که امنیت جامعه را سلب و شبه شوم جنگ و نا امنی را بر کشور گسترانده است ؛ تحریم های گسترده اقتصادی غرب و امریکا را بدنبال داشته است . این سیاست ها هنوز ادامه دارد و هیچ امید و چشم اندازی برای برون رفت از این وضعیت وجود ندارد . این شرایط غیر قابل تحمل برای مردم نیز ؛ بر شدت منفوریت و انزوای ولی فقیه افزوده است .
امروزه دیگر تردیدها نسبت به اقتدار و توانائیهای ولی فقیه بحدی گسترده شده است که سایت ولی فقیه مجبور شده برای تبعیت از دستورات وی ابلاغیه صادر نماید و مردم و مسئولین نظام را بخاطر تخطی از فرامین وی تهدید و سرزنش کند : هیچ کس حق ندارد به بهانه اینکه فرمان رهبری اشتباه است و یا ممکن است اشتباه باشد ؛ از اطاعت از آن شانه خالی کند .
سعید قاسمی از فرماندهان عالیرتبه سپاه در مورد تنهایی و بی اعتنایی به رهبری می نویسد : اینکه نمیشود بگوئید " ای رهبر آزاده آماده ایم آماده " و بعد رهبر به تنهائی در خط مقدم ؛ هم شناسائی کند ؛ هم دیدبانی کند و هم نگهبانی بدهد .
حاج منصور ارزی از مداحّان معروف باند خامنه ای میگوید : همه به ولی فقیه پشت کرده اند .
محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه آشکارا به تنفر و بی اعتنائی مردم از نظام دینی ؛ ولایی اشاره میکند و میگوید : همواره نبرد بین یک زندگی الهی و پیاده سازی اسلام ناب در مقابل زندگی دنیوی و غیر الهی وجود داشته است . البته محمد علی جعفری نگفت منظور از زندگی الهی ؛ زندگی است که میلیاردها تومان از سرمایه های مردم و کشور را به جیب آنها ریخته است .
ناصر شعبانی جانشین فرمانده دانشگاه امام حسین ( روزنامه قانون 25 دی ) در سخنانی از صف بندیهای بعد از اعتراضات 88 شکوه و گلایه میکند و اینکه چگونه این تحولات باعث شده ؛ بسیاری از اصولگرایان ــ از آیت الله گرفته تا سرداران سپاه ــ از خامنه ای و نظام دینی بریده و جدا شوند ؛ وی میگوید : در هر تحولاتی ممکن است آرایشات بهم بخورد و دوست امروز دشمن فردا شود . ما در حال حاضر در حال درمان مجروحان جنگ در حوادث اخیر هستیم ــ اعتراضات بعد از انتخابات 1388 ــ در میان مجروحان از آیت الله گرفته تا سردار وجود دارد .
بنابراین باند ولی فقیه ؛ در بدترین شرایط و موقعیت در دوران 34 سال حاکمیت خود قرار گرفته است . یعنی در واقع انتخابات ریاست جمهوری در شرایطی برگزار میشود که باند مسلط قدرت ــ اصولگرایان باند ولی فقیه ــ از مقبولیت و حمایت قابل توجه ای در میان مردم برخوردار نمی باشند . بنابراین با توجه به وضعیت و شرایط باند ولی فقیه ؛ میتوان پیش بینی نمود که در انتخابات ریاست جمهوری 1392 رقابت اصلی میان کاندیدای اصلاح طلبان حکومتی و باند احمدی نژاد است .
اصلاح طلبان حکومتی و دار و دسته احمدی نژاد ؛ نه تنها بشدت باند ولی فقیه منفور و منزوی نمیباشند ؛ بلکه هم اصلاح طلبان حکومتی بدلیل همبستگی و همراهی مقطعی با مردم در جریان قیام 22 خرداد 88 و هم احمدی نژاد بدلیل سیاست های مستضعف پناهی و توزیع یارانه های نقدی میان اقشار کم در آمد و مخالفت و رو در روئی با ولی فقیه منفورِ مردم ؛ از حمایت بیشتری در میان مردم برخوردار میباشند .
دوم ــ احمدی نژاد ؛ فتنه بزرگ برای خامنه ای :
خامنه ای و اصولگرایان باند وی به سادگی نمیتوانند از دست احمدی نژاد رهائی یابند . احمدی نژاد از طرفی توانسته است با تغییر فرصت طلبانه مواضع اش در حمایت از مردم ــ اپوزیسیون نمائی ــ و تشدید و علنی کردن مخالفت هایش با ولی فقیه و از طرف دیگر با اتخاذ سیاست های پوپولیستی و مستضعف پناهی و تقسیم پول یارانه در میان مردم ؛ تا حدودی در میان بخشهای محروم جامعه نفوذ کند و حمایت های این قشر را بطرف خود جلب نماید .
از طرف دیگر ؛ این باند از حمایت بخشی از سپاه و همچنین حمایت اقشار میانی جامعه و افرادی که از پرتوِ ریاست جمهوری وی به نان و نوائی رسیده اند ؛ برخوردار میباشد . بدلیل این حمایتها از احمدی نژاد است که بعضا" اصولگرایانِ باند ولی فقیه معتقدند و پیش بینی میکنند اگر با احمدی نژاد و جناحش درگیر شوند ؛ وی میتواند نیروی بیشتری از جنبش سبز به خیابانها بیاورد و بهمین خاطر هم ؛ آنها در رابطه با وی ؛ جانب احتیاط را رعایت میکنند . آنها خطر باند احمدی نژاد را از خطر فتنه ــ جنبش سبز ــ بیشتر میدانند .
احمدی نژاد در جمع مردم سمنان : مبادا عده ای این طرف و آنطرف پیدا شوند و خود را مالک کشور و آقا بالا سر مردم بدانند و بخواهند به جای آنها تصمیم بگیرند .
احمدی نژاد در گردهمائی مدیران ارشد صنعت معدن و ..... : کسانی که میخواهند سنگ اندازی کنند ؛ بخدا عددی نیستند . امّا آدم بخاطر مصالح کشور مراعات میکند و الّا ؛ اینها را سر جای خود نشاندن ؛ کاری ندارد .
در چنین بستر و زمینه ای رد کردن صلاحیت مشائی و هر کاندید دیگری از این باند ؛ برای شورای نگهبان و باند ولی فقیه کار بسیار مشکلی خواهد بود . حتی ؛ اگر چه علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس گفته است ؛ اگر شورای نگهبان بخاطر ترس از تهدیدات احمدی نژاد صلاحیت مشایی را تائید کند ؛ فاتحه انقلاب خوانده شده است .
علی مطهری نماینده اصول گرای مجلس ( ایران نیوز 18 اسفند 91 ) : اگر فرض کنیم بدلیل برخی تهدیدها و فشارهای آقای احمدی نژاد ؛ شورای نگهبان صلاحیت آقای مشایی را تائید کند . باید ختم انقلاب را اعلام کنیم .
بنابراین احتمال پذیرش صلاحیت اسفندیار رحیم مشائی ــ کاندیدای باند احمدی نژاد ــ از طرف شورای نگهبان ؛ بخاطر ترس ولی فقیه از واکنش باند احمدی نژاد و بخصوص اینکه وحدتِ نظری و عملی گذشته میان اصولگرایان باند ولی فقیه وجود ندارد ؛ بسیار زیاد است . بعضا" افراد باند خامنه ای معتقدند اگر صلاحیت مشائی و یا کاندیدای دیگری از باند احمدی نژاد توسط شورای نگهبان تائید نشود ؛ ممکن است احمدی نژاد به بهانه فراهم نبودن شرایط برای برگزاری انتخابات و اکراه از " خیانت به سوگند قانون اساسی " از برگزاری انتخابات ؛ اعلام ناتوانی کند .
احمدی نژاد علنا" به نقش رئیس جمهور بعنوان نفر اول کشور که با رأی مستقیم مردم انتخاب می شود تأکید گذاشته است . یعنی موقعیت خود را فراتر و بالاتر از ولی فقیه اعلام کرده ؛ خواستار تغییر قانون اساسی شده و نشان داده است که به نهاد روحانیت اعتقادی ندارد و با اجرای احکام فقه چندان میانه ای ندارد و ..... . مواضع و ادعاهائی که اصلاح طلبان حتی در اوج اقتدار از داشتن آن ؛ وحشت داشتند و گفته ها و ادعاهائی که حتی در دوره ای که اصلاح طلبان ؛ ریاست دو قوه مجریه و مقننه را در اختیار داشتند ؛ از ابراز آن امتناع کردند .
چنین است که باند احمدی نژاد علیرغم تمامی سوابق سرکوبگرایانه و جنایتکارانه اش ؛ با تصرف بسیاری از سنگرهای اصلاح طلبان ؛ باند خود را بیکی از رقیبان اصلی نمایش انتخابات ریاست جمهوری تبدیل کرده است .
احمدی نژاد در سخنانی در سمینار " قوه مجریه در قانون اساسی " می گوید : تنها مقامی که در کشور نماد شکل گیری اراده ملی است و همه مردم در یک انتخابات یک فرد را انتخاب می کنند " رئیس جمهور " است . یعنی نفر اول مملکت ؛ من هستم و ولی فقیه نفر اول نیست .
هدف احتمالیِ اولیهِ باند احمدی نژاد از حضور در انتخابات ریاست جمهوری ؛ خروج از هرج و مرج و نا بسامانی و فلج شدگی کارها در کشور و پایان دادن به حالت تعلیق امور مملکتی ؛ پایان دادن به بحران اقتصادی و بن بست سیاسی و ... در چارچوب نظام میباشد . امّا در قدم های بعد ؛ وی بدنبال پایان دادن به نظام دینی در کشور و جایگزینی آن با یک دیکتاتوری غیر دینی میباشد . بعبارتی وی و مشائی در حالیکه در ابتدا ؛ بدنبال خروج از بحران های گریبانگیر کشور در چهارچوب نظام میباشند ؛ بتدریج و در قدمهای بعد چارچوبهای نظام جمهوری اسلامی را پشت سر خواهند گذاشت و بسمت یک دیکتاتوری غیر دینی حرکت خواهند کرد .
اجرای راه حل احمدی نژاد ؛ اجبار نظام دینی میباشد . یعنی شرایط جامعه ایران و تناقضهای نظام دینی به نقطه ای از بلوغ رسیده است که حتی اگر صلاحیت کاندیدای احمدی نزاد تائید نشود و باند وی نتواند در انتخابات شرکت بکند و یا در اجرای پروژه اش شکست بخورد ؛ این راه حل توسط دیگرانی دنبال خواهد شد و به سرانجام خواهد رسید . یعنی مستقل از احمدی نژاد ؛ موتور محرکه چنین پروژه ای ــ پروژه ای که اکنون احمدی نژاد در تدارک و برنامه ریزی برای اجرای آن است ــ که تناقض های نظام دینی و بن بست سیاسی و اقتصادی موجود در کشور ایران می باشد ؛ وجود دارد . بعبارتی خود این تناقض های نظام دینی هم پتانسیل اجرا و هم نیروی اجرای این پروژه را تدارک خواهند دید .
محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس در گفتگو با روزنامه خراسان : برنامه احمدی نژاد و مشائی ادامه دولت احمدی نژاد تا 1404 می باشد و در سال دوم دولت دهم ؛ اسفندیار رحیم مشائی در مقاله ای نوشت ما اگر بخواهیم مملکت را درست کنیم به 20 سال وقت نیاز داریم ..... ما از اول شروع چشم انداز 20 ساله شروع کردیم و باید تا پایان چشم انداز در سال 1404 باشیم .
باهنر طرح احمدی نژاد ــ مشائی را تداعی کننده طرح " پوتین ــ مددف " عنوان کرد .
سوم ــ توسل به اصلاح طلبان برای مقابله با احمدی نژاد :
سید علی خامنه ای ولی فقیه نظام در سخنرانی نوروزی خود در مشهد گفت : انتخابات سلیقه ای نیست و تمامی گروههائی که به نظام وفا دارند و دلسوز کشور هستند باید در این انتخابات شرکت کنند . تشدید بی سابقه بحران اقتصادی ؛ دزدی و فساد و آبرو ریزی مقامات و دست اندرکاران نظام ؛ تضعیف شدید موقعیت ولی فقیه ؛ ترس از شورش گرسنگان ؛ نا کار آمدی رویکردِ سرکوب و بخصوص ترس از قدرت گیری باند احمدی نژاد باعث شده است که ولی فقیه اجبارا" به عناصری از اصلاح طلبان که عملا" هویت خود را بعنوان بخشی جدا ناپذیر از نظام موجود معرفی می کنند و بدنبال حفظ ساختار نظام هستند اجازه عرض اندام در نمایش انتخاباتی پیش رو را بدهد .
یعنی از آنجا که ولی فقیه و دار و دسته اش ــ در مجلس گوش بفرمان وی ــ ؛ همانگونه که در این مدت در عمل دیده شده است ؛ قدرت مقابله و رویاروئی با احمدی نژاد و بقول آنها جریان انحرافی را ندارند ؛ به ناچار باید برای غلبه بر بحرانی که در پیش روی نظام قرار دارد ؛ دست بدامان اصلاح طلبان حکومتی بشوند .
خامنه ای بخوبی میداند ؛ چنانچه کاندیدای باند احمدی نژاد در اثر اجبار ؛ توسط شورای نگهبان تائید صلاحیت شود ؛ تنها این کاندیدای اصلاح طلبان است که یارای هماوردی با وی را دارد . یعنی بعنوان مثال در صورتیکه خاتمی و یا رفسنجانی هم از طرف اصلاح طلبان کاندید شود ؛ شانس پیروزی آنان بر مشائی بیشتر است .
یعنی اجبار شرایط و در هم ریختگی اوضاع و خطرات عدیده ای که نظام را تهدید می کند و بخصوص ناتوانی از مقابله با دشمنی مشترک ــ احمدی نژاد ــ که کیان اسلام و نظام را نشانه گرفته است ؛ ولی فقیه و اصلاح طلبان را بهم نزدیک کرده است . یعنی احمدی نژاد باعث شده است که اصولگرایان باند خامنه ای و اصلاح طلبان ؛ قدر یکدیگر را بهتر بفهمند و خطر دشمن مشترک خود ــ باند احمدی نژاد ــ را بهتر حس کنند و راه همکاری سیاسی و عملی آنها گشوده شود . بعلاوه ولی فقیه میداند که کلید آشتی با مردم و غرب و امریکا نیز در دستان اصلاح طلبان میباشد .
گروه سیاسی " صراط " شاخه خارج کشوری " مجاهدین انقلاب اسلامی " : در چنین وضعیتی ( عدم حضور اصلاح طلبان ) ؛ مهمترین نگرانی حاکمیت شانس بیشتر نامزد طیف احمدی نژاد در جلب آراء است ؛ تنها راه از بین بردن این نگرانی رد صلاحیت کاندیدای اصلی طیف دولت و به میدان آمدن کاندیدای دوم ؛ سوم این طیف است .
همین منبع میگوید : در صورتی که بهر علت و دلیلی صلاحیت کاندیدای اصلی طیف دولت ــ مشائی ــ تائید شود ؛ حاکمیت با مشکل مواجه خواهد شد .
بعلاوه از آنجا که خامنه ای عاجز از پرداخت هزینه رد صلاحیت خاتمی و یا رفسنجانی ــ اعتراضات اجتماعی و بخصوص به لحاظ بین المللی ــ است ؛ میخواهد با اجازه شرکت در انتخابات دادن به خاتمی یا رفسنجانی و یا به اصلاح طلبانی که به حفظ نظام و ارزش ها و معیارهای مورد اعتقاد ولی فقیه و دیگر روحانیون پای بند هستند ؛ به مقداری از خطر باند احمدی نژاد بکاهد .
از طرف دیگر در شرایطی که کف گیر ولی فقیه به ته دیگ رسیده ؛ منفور ؛ منزوی و بی یاور مانده است و در شرایطی که پایه های استبداد دینی بلرزه در آمده و خطر یک انفجار اجتماعی بیشتر از هر زمانی دیگری احساس میشود ؛ اصلاح طلبان ــ که همیشه نگران حفظ نظام و ارتقاء جنبش اعتراضی مردم به ساختار شکنی و عبور آن از چارچوب های نظام هستند ــ با منت کشی از ولی فقیه ، برای کمک به نظام دینی و ولی فقیه شال و کلاه کرده و اعلام آمادگی نموده اند ؛ تا با مشارکت در انتخابات هم به برقراری تعادلی در میان جناحهای درونی نظام کمک کنند و هم با کنترل و پیشگیری از خطر پتانسیل اعتراضی مردم جان به لب رسیده و مخالف رژیم ؛ خطر فروپاشی و سرنگونی نظام دینی را موقتا" به تأخیر بیاندازند .
روزنامه " آرمان " ارگان روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت : هاشمی رفسنجانی در دیدار با علی اکبر ناطق نوری تأکید کرده که بدون هیچ واهمه ای در صحنه انتخابات ریاست جمهوری آتی ــ یازدهم ــ حضور خواهد یافت .
کرباسچی شهردار سابق تهران در مصاحبه ای ؛ به مصاحبه گر گفت : بسیاری از اصلاح طلبان مثلا" آندسته ای که از نظر شما تند رو به نظر می آیند مثل آقای سعید حجاریان هم معتقدند که راه حل نظام و مشکلات کشور در دستان هاشمی رفسنجانی ــ کاندید شدن ــ است .
از طرف دیگر در نامه ای سر گشاده ؛ جمع زیادی از اصلاح طلبان بدون هیچ اشاره ای به خواسته های جنبش اعتراضی مردم و وقایع ریاست جمهوری 1388 و بدون اشاره به حصر موسوی و کروبی ؛ با پشت کردن بخون شهدای جنبش اعتراضی و با اعلام غیر مستقیم عقب نشینی از خواستهای جنبش اعتراضی مردم ؛ از سید محمد خاتمی ــ نوچه گوش بفرمان رفسنجانی ــ برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دعوت بعمل آورده اند .
واقعیت این است که ؛ همواره کلیدی ترین استراتژی برای اصلاح طلبان ؛ شرکت در انتخابات بخصوص انتخابات ریاست جمهوری بوده است . شرکت در انتخابات برای اصلاح طلبان ــ چون اصلاح طلب بخصوص نوع حکومتی اش هستند ــ تنها گزینه پیش رو و یک اجبار است . انتخابات برای اصلاح طلبان محتمل ترین و کم هزینه ترین راهکار برای حضور در قدرت است . این راهکار ؛ تا زمانی موضوعیت دارد که نظام دینی پا برجا باشد و اصلاح طلبان با شرکت در انتخابات و برنده شدن ؛ بتوانند با اصلاح ؛ ترمیم و باز سازی آن ؛ مانع ویرانی و فروپاشی آن شوند . بعبارتی شرکت در انتخابات و حفظ نظام دو روی سکه ؛ استراتژیِ اصلاح طلبی در ایران میباشد .
اما آنچه که بطور خاص باعث رضایت ولی فقیه و صدور اجازه به اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات میشود ؛ به تغییر رویکرد ولی فقیه در رابطه با مذاکره و رابطه با امریکا مربوط می شود . یعنی اگر بطور واقعی رژیم تصمیم به تنظیم و تعدیل رابطه با امریکا را گرفته باشد به اصلاح طلبان بخصوص خاتمی و رفسنجانی ــ بدلیل مطلوبیت آنها از نظر غرب ــ ؛ بیش از هر زمانی دیگر برای ترمیم و باز سازی رابطه با غرب ؛ نیاز دارد . یعنی اجازه به اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات نخستین گام ضروری در این مسیر می باشد .
یعنی انتخابات ریاست جمهوری 1392 و اجازه شرکت به اصلاح طلبان نمی تواند بی تأثیر از سیاست مذاکره با امریکا باشد . کما اینکه نتایج این انتخابات برای دولت امریکا هم بسیار مهم میباشد ؛ چرا که آنها بدنبال ائتلافی با جناح معتدلتر رژیم ایران ــ یعنی اصلاح طلبان ــ میباشند . در هر صورت از هم اکنون هر یک از جناحهای رژیم هم ؛ بصورتی سعی میکنند به امریکا نشان دهند که در تحولات آتی منطقه شریک و مهره مناسب با منافع آنان میباشند .
چهارم ــ تقلب در انتخابات ؛ مشکل است :
بعد از تجربه اعتراضاتِ مربوط به انتخابات ریاست جمهوری 1388 که رژیم را تا آستانه سقوط و سرنگونی کشاند ؛ رژیم خوب میداند که هر گونه تقلب و دستکاری در انتخابات این بار هم برای نظام بهای بسیار سنگینی خواهد داشت . یعنی وحشت از تکرار حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 دست و پایِ دار و دسته ولی فقیه را برای مهندسی و تقلب در انتخابات بشدت بسته است .
باند ولی فقیه خوب میداند با هرگونه تقلب و دست کاری آرای انتخاباتی ؛ بدرد سر بزرگی خواهد افتاد که این بار ساده از آن رهائی نخواهد یافت . اعتراضات گسترده و خیره کننده مردم که با بهانه اعتراض به تقلب انتخاباتی در 22 خرداد 88 شروع شد هنوز در حافظه مردم زنده است و جامعه ایران تجربه کافی در این باره دارد .
در اعتراضات آن سال گزینه " اعتراض به تقلب انتخاباتی " در ذهنیت مردم و جوانان معترض بیک طرح سیاسی برای تغییر و سرنگونی رژیم ارتقاء یافت . آنها برای به واقعیت کشاندن این طرح با نیروهای سرکوبگر رژیم در خیابانها جنگیده اند و شاهد در خون غلطیدن برادران ؛ خواهران و یاران خود بوده اند و در نتیجه ی این فعل و انفعالات ؛ جامعه ایران به مرحله دیگری از حیات سیاسی و اجتماعی خود یعنی ؛ مرحله عزمِ جزم سرنگونی ؛ قدم گذاشته است .
یعنی اگر چه ظاهرا" این جامعه خاموش است ولی به یقین که رخت سکوت را به تن نکرده و مترصد فرصت مناسب برای برخاستن مجدد است . به عبارتی در جامعه ایران ذهنیتی پایدار شکل گرفته است که در سر بزنگاهها و در فرصت های مناسب پاسخ در خور خود را خواهد داد . و این عنصر باعث میشود که رژیم این بار در رابطه با انتخابات دست به عصا راه برود .
یعنی کابوس قیام مردم در 22 خرداد 1388 با ولی فقیه و سردمداران نظام همواره تا سرنگونی این رژیم همراه میباشد و این کابوس ؛ خواب راحت از چشمان سرکوبگران و جنایتکاران ربوده است و همواره در هر تصمیم گیری سیاسی حضور کلیدی دارد و بعید است که آنها دوباره نا پرهیزی کرده و اشتباه گذشته را تکرار کنند .
نکته آخر :
امّا نه باند دزد ؛ فاسد و جنایتکار احمدی نژاد و نه دار و دسته اصلاح طلبانِ قدرت طلب حکومتی ؛ فرصت برای به پایان رساندن پروژه خود و پیشدستی بر جنبش اعتراضی مردم را نخواهند داشت ؛ چرا که با آشکار شدن اولین نشانه های جدیِ عملیِ نزاع در بالای نظام ؛ پای مردم و نیروهای اجتماعی و سیاسیِ مخالفِ کلیت نظام به میدان کشیده میشود و صورت مسئله از اساس عوض شده و به جدال مردم ؛ مخالفین و معترضین با تمامیت رژیم بدل خواهد شد . نبردی که حتی با حذف کاندیدای جناح مقابل از صحنه انتخابات و اجرای سناریوهای دیگر هم ؛ امکان بروز خواهد داشت .
آنچه که در این میان باید مورد توجه قرار گیرد این است که ؛ مردم باید هوشیار بوده و فریب تحول و استحاله از بالا ــ توسط جناحها و باندهای رژیم ــ را نخورند . استحاله ای که احمدی نژاد و یا رفسنجانی و خاتمی طراح و پیش برنده آن باشند ؛ در بر گیرنده هیچ سودی برای آزادی مردم و رفاه و بهروزی آنان نمیباشد . هیچ راهی جز اینکه ؛ مردم ایران با نیرو و دستان توانمند خود تغییرات را بوجود آورند و خود منشاء تغییر باشند برای رهائی از جهنم این رژیم و برای آینده آزاد و آباد ایران وجود ندارد . تنها در این صورت است که مردم می توانند بر ویرانه های استبداد دینی طرحی نو و مورد قبول خود را بر اندازند .
18.04.2013
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر