محمود خادمی
انتخابات نمايشی مجلس اين بار ؛ بر خلاف انتخابات گذشته در شرايطی در کشور برگزار می شود که وزش نسيم بهاريِ برای تغيير نظام های ديکتاتوری در خاورميانه و وقوع انقلابات در اين کشورها ؛ باعث شده است که مردم و جوانان ميهن اسير ما ؛ نيز با جوشش و التهاب وقوع قيامی برای سرنگونی استبداد دينی در کشورمان را انتظار بکشند . از طرف ديگر با ورود پارامترهای جديد در صحنه سياسی کشور ( شرايط بين المللی ــ تهديدهای جنگ خارجی ؛ تحريم نفت و بانک مرکزی رژيم ــ ؛ علنی شدن و شدت گيری جنگ قدرت درونی ؛ بحران های لاعلاج اقتصادی ؛ تحريم گسترده انتخابات حتی از طرف اصلاح طلبان و ....... ) برگزاری انتخابات به راحتی گذشته صورت نخواهد گرفت و درد سرهای بسياری سختی در انتظار رژيم می باشد . بنابراين در اين شرايط مردم و جوانان ميهن ؛ می توانند با استفاده درست از فرصت های پيش آمده ؛ به هدف ديرينه اشان يعنی آزادی و رهائی مردم و کشور خود دست پيدا کنند .
تحريم چرا ؟
1 ــ يک سر تمام نارسائيها و فساد های موجود در کشور ما ؛ به نمايندگانی وصل است که در کرسی های همين مجلس ــ خانه فساد ــ لانه کرده اند . برای زنان کشورمان روشن است که قوانين و احکام تبعيض آميز و زن ستيزانه ای که بيش از سی سال آسايش و امنيت را از آنان گرفته است ؛ توجيه قانونی دارد و قانونش در همين مجلس تدوين شده است . جوانان دلير کشورمان ؛ دانشجويان عزيز ميهن مان و ..... خوب می دانند ؛ اگر آزادی و شادی شان سلب شده ؛ اگر از نبود امکانات برای شکوفائی استعداد ها رنج می برند ؛ اگر از آينده مبهم شغلی که در انتظارشان است نگرانند و اگر دنيائی ممنوعيت در مسير کار و زندگی دارند ؛ به دليل قوانين ضد مردمی است که توسط همين مجلس تصويب می شود ؛ و همه مردم ايران می دانند ؛ سر منشاء فقر ؛ گرانی ؛ بيکاری و ساير مصائب و بلايای اجتماعی به قوانينی گره خورده است که در اين خانه فساد تنظيم و تدوين می شود و ..... بنابراين طبيعی است ؛ که زنان و مردان ايران حق داشته باشند که بگويند ؛ چرا بايد به کسانی که می خواهند در اين لانه فساد بيتو ته کنند با رأی خود مشروعيت بدهند ؟
2 ــ اکنون که متحدين ديروز ــ اصلاح طلبان ــ رژيم هم ؛ بازی انتخابات او را جدی نگرفته اند و در آن شرکت نمی کنند . ديگر در اين انتخابات بر خلاف انتخابات دوره های اصلاحات و انتخابات رياست جمهوری 22 خرداد ؛ مردم و رأی دهندگان در معرض انتخاب بين " بد " و " بدتر " قرار ندارند ؛ تا با دادن ميليون ها رأی به کانديدای " بد " ( کانديدای اصلاح طلب ) انزجار خود را از " ولی فقيه " و دست پروردگانش به نمايش بگذارند . در اين دورهِ انتخابات ؛ انتخاب ميان " بدتر " و " بدتر " است . بنابراين ديگر توجيهات واهی گذشته برای شرکت در انتخابات يعنی انتخاب بين " بد " و " بدتر " وجود ندارد. پس اگر اغراض و اهداف پشت پرده ای وجود نداشته باشد ؛ هيچ دسته و گروهی نمی تواند بهانه و دليل موجه و مشروعی برای شرکت در انتخابات ارائه دهد . مضاف بر آن که ديگر ؛ در ميان مردم هم رغبتی برای شرکت در چنين نمايشاتی وجود ندارد .
بنابراين برای رهائی از دلمردگی و بی اعتمادی های ناشی از رکود و رخوت جنبش سبز ؛ فرصتی فراهم و در دسترس مردم قرار گرفته ؛ تا دوباره چشمه های اميد و انرژی مردم به غليان و جوشش در آيند و باز هم غرش اعتراضات خشم آگين مردم در خيابان های شهرها ؛ امنيت و آسايش را از ولی فقيه و دشمنان مردم سلب نمايد . پس بر تک تک مردم و گروهها و سازمان های سياسی مخالف رژيم واجب است که اين فرصت گرانبها را مغتنم بشمارند ؛ چرا که رسوائی شکست رژيم در انتخابات ؛ روانشناسی جنبش اجتماعی را ارتقاء می دهد و خون تازه ای به رگهايِ فسرده جنبش به کما رفته مردم جاری ميکند و جنبش اعتراضی مردم را برای کسب پيروزی ها و بر داشتن گامهای بعدی آماده می سازد .
چه نوع تحريم ؟
منطق تحولات بعد از انتخابات رياست جمهوری 22 خرداد حکم می کند که از هر دريچه ای که برای آزادی ؛ مبارزه و اعتراض گشوده می شود بايد حداکثر بهره برداری را بعمل آورد . همچنين اعتراضات مردم در 25 بهمن امسال نشان داد که دوران تيراندازی و کشتن مردم معترض در خيابانها ؛ به پايان خود رسيده است . در اين صورت مردم می توانند بی محابا و جسورتر از هميشه وارد کار زارهای خيابانی شوند . بنابراين بايد از آزادی نسبی که ــ که مرهون موقعيت دشوار داخلی و بين المللی رژيم و انبوه بحران های گريبانگير آن است ــ اجبارا" رژيم در دوران انتخابات به آن تن خواهد داد ؛ بهره برداری نمود و از آن برای استمرار مبارزه با نظام حاکم استفاده نمود .
اين قانون مبارزه با ستمگران است که از هر شکافی که در دستگاه سرکوب ــ به دلايل داخلی و يا بين المللی ــ باز می شود اگر خوب استفاده شود . امکانات گسترده تری برای مبارزه در اختيار مردم معترض و مبارزين قرار می گيرد . استفاده صحيح از اين امکانات و موقعيت هائی که پيش می آيد راه پيروزيهای بعدی را هموار می کند .
هر فراخوانی که برای تحريم انتخابات صادر می شود اگر " خانه نشينی " را بعنوان راه کار " تحريم " معرفی کند " فراخوانی سلبی " و ناقص است ؛ " اعتراضی خاموش " است ؛ که نه تنها بهره چندانی عايد جنبش اعتراضی مردم نمی کند , بلکه به رژيم فرصت می دهد که در آرامش مطلوب ؛ سر و ته انتخابات قلابی اش را بهم بياورد .
تحريم به معنی خانه نشينی برای اجتناب از رأی دادن ؛ پاسيوترين شکل مخالفت جامعه در برابر قدرت سياسی حاکم است . شايسته نيست که ؛ از مردم و جوانان پر شور و آزاديخواه کشور که حماسه اعتراضات عاشورا و 25 بهمن 89 را در کارنامه خود دارند به خواهيم اين فرصت گرانبها را از دست بدهند و در خانه هايشان بنشينند تا اين رژيم ضد بشری در سايه سکوت و آرامش جامعه ؛ برنامه هايش را پيش ببرد. مردم ايران و جوانان شجاع کشور که با اين رژيم " قهر " نکرده اند که در خانه هايشان بمانند و روز انتخايات بيرون نيانند . مردم و جوانان ايران اين رژيم را نميخواهند ؛ بنابراين بايد راهکارهای عملی و اکتيو برای رسيدن به اين هدف را بر گزينند .
البته ؛ رژيم به دليل ترس از واکنش های غير مترقبه مردم و خارج شدن کنترل انتخابات از دستشان و افتادن ابتکار عمل به دست مردم ؛ قطعا" اختناق در جامعه را گسترش خواهد داد و به بگير و به بندهای گسترده دست خواهد زد ؛ عليرغم اين نبايد گذاشت اين فرصت غير قابل تکرار به بطالت از دست برود . مردم بايد از هر ابتکاری استفاده کنند تا فضای روانيِ آرامی که مطلوب رژيم است و به آن احتياج دارد تا انتخابات نمايشی اش را به پايان برساند و با آرامش صندلی های مجلس را بين جناح ها تقسيم کند ؛ را بهم بزنند .
پس بايد مردم با عزم جزم در خيابانها بمانند ؛ اعتراض کنند و بساط حقه بازی انتخاباتی اش را بهم بزنند . نبايد به رژيم فرصت داد تا اين گردنه صعب را آنطور که می خواهد با دردسر کمتر در سکوت معترضين پشت سر بگذارد . به جد بايد از مردم خواست ؛ به خيابانها بيايند ؛ مراسم انتخاباتی کانديدا های رژيم را بهم بزنند ؛ با پخش تراکت و شعار نويسی کانديدا های دزد و فاسد رژيم را افشا کنند . بايد شکل تحريم و مخالفت مردم با انتخابات قلابيِ رژيم به گونه ای باشد که حاکميت دروغ ؛ در دنيا افشا و رسوا شود و دنيا مخالفت مردم ايران با اين رژيم و انتخابات اش را همانگونه که هست ببيند .
چالش ها و آينده رژيم :
در انتخابات مجلس اين بار رژيم ؛ آرايش و جناح بنديهای درونی با گذشته کاملا" متفاوت می باشد . در انتخابات گذشته ؛ معمولا" دو جناح " اصلاح طلبان " و " اصولگرايان " جناحهای رقيب حاضر در انتخابات بودند . بعد از جراحی و پرتاب به بيرون اصلاح طلبان از ساختار حاکميت ؛ دامنه جنگ به درون خانه کشيده شده است . الان دعوای اصلی بر سر تصاحب کرسی های مجلس ميان باند ولی فقيه يعنی " اصولگرايان ولائی " و دار و دسته احمدی نژاد يعنی " اصولگرايان غير ولائی " است .اما چالش بزرگ ولی فقيه در اين شرايط :
1 ــ حذف احمدی نژاد و باندش در انتخابات مجلس ؛ اگر چه تمايل قلبی ولی فقيه است ولی کار ساده ای نمی باشد . زيرا در طول 6 سال رياست جمهوری احمدی نژاد ولی فقيه و همه نهادهای حکومتی برای تثبيت وی از هيچ کوششی دريغ نکرده اند ؛ اکنون ديگر حذف وی که تار و پود نظام به بقای او وابسته شده است برای آنان ؛ کار ساده ای به نظر نمی رسد . يعنی باند ولی فقيه به آسانی نمی تواند ريل عوض کند و او را از سر راهش بر دارد
محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه در مورد خطر جريان احمدی نژاد برای بقاء نظام می گويد : جريان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) يعنی کسانی که از مسير اصولگرائی ولائی منحرف شده اند ........ با سر دادن شعارها و بکارگيری ترفندهای جديد قصد روياروئی با انقلاب را دارند . اين جريان در آينده بطور قطع به مقابله با انقلاب بلند خواهد شد .
روح الله حسينيان که در گذشته از سينه چاکان و حاميان پر و پا قرص احمدی نژاد بود و الان در " جبهه پايداری " در خدمت آيت الله مصباح يزدی می باشد می گويد : بين ما و جريان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) و فتنه ( جنبش سبز ) خط خون واقع شده و هيچکس نمی تواند اين خط را بر دارد .
2 ــ اصولگرايان ولائی ( باند ولی فقيه ) نيز حداقل به دو دسته " جبهه متحد اصولگرايان " به رهبری مهدوی کنی و " جبهه پايداری " يا " اصولگرايان پيشرو " به رهبری مصباح يزدی تقسيم شده اند . اختلافات اين دو جبهه بقدری شديد است که مهدوی کنی رهبر جبهه متحد اصولگرايان مجبور شده است برای پيوستن آنان به جبهه متحد اصولگرايان و تعيين تکليف کردن خود هشدار و اخطار بدهد . وی می گويد : برای آخرين بار به دوستانی که به اسامی مختلف ( منظور جبهه پايداری ) در مقابل جبهه متحد اصولگرا در آمده اند نصيحت می کنم ؛ ورود پيدا کنند ؛ ما آنها را قبول داريم . بايد نشست و برخی اختلافات را با صحبت حل کرد . اما در اين مقطع جدائی ها و ..... خوب نيست و دشمن از آن سوء استفاده می کند .
3 ــ باند " لاريجانی ــ قاليباف " اگر چه رقمی نيستند ولی در ميانه اين دعوا هايِ باند ها بيکار نخواهند نشست . مصباح يزدی آنان را " ساکتين فتنه " می نامد .
در چنين شرايطی که تشتت و اختلاف سراپای باند ولی فقيه را فرا گرفته است . چه تضمينی وجود دارد که اگر نتايج انتخابات به نفع يکی از باندهای حاکم اعلام نشود ؛ حوادث خونين انتخابات رياست جمهوری دو سال پيش تکرار نشود ؟
سالار آب نوش فرمانده سپاه استان قزوين ( 14 اسفند 89 يکسال پيش از انتخابات مجلس ) وابسته به باند ولی فقيه : اگر نتيجه انتخابات مجلس ؛ نتيجه ای نباشد که در راستای ارزش های ما باشد سال 91 سال بسيار خطرناک و حتی خونينی است ..... زيرا ما می جنگيم .
موفقيت باند احمدی نژاد در مجلس به هيچ وجه خوشايند ولی فقيه و دار و دسته اش نميباشد ؛ زيرا که کنترل مجلس توسط باند احمدی نژاد ؛ يعنی تضمينی برای کسب کرسی رياست جمهوری آينده . رئيس جمهوری که هوادارانش از او خواسته اند که " بت بزرگ " يعنی ولی فقيه را بشکند .
پيروزی جبهه پايداری به رهبری مصباح يزدی نه به نفع احمدی نژاد است و نه به نفع روحانيت سنتی که بدور ولی فقيه حلقه زده اند . با پيروزی جبهه پايداری ؛ راه برای تصاحب کرسی رياست مجلس خبرگانِ رهبری ؛ توسط مصباح يزدی باز می شود و در قدمهای بعدی ؛ راه برای کسب کرسی جانشينی رهبری ( ولی فقيه ) نيز هموار می گردد .
تنها گزينه مطلوب برای ولی فقيه ؛ پيروزی کامل " جبهه متحد اصولگرايان " به رهبری مهدوی کنی يار و متحد اصلی خامنه ای است . که در اين صورت خامنه ای می تواند با همدستی وی با چالش های مقابل نظام بی دردسر تر مقابله کند .
رژيم قرون وسطائی در اين 33 سال هميشه با مقوله انتخابات مشکل داشته است . اما اين بار ؛ در شرايطی که سهم خواهی در انتخابات مجلس ؛ باندهای قدرت طلب رژيم را رو در روی هم قرار داده است و خامنه ای هم ــ به خاطر از دست دادن اعتبار و نفوذ سابق خود ــ نمی تواند باندهای درون نظام را در جهت منويات خود به خط کند و به اختلافات ميان آنها خاتمه دهد ؛ انتخابات در بستری از نارضايتی گسترده اجتماعی و زنان و مردانی دلير و شجاع که مترصد فرصتی برای اعتراض و قيام هستند ؛ اهميتی ويژه می يابد .
محمل های مادی جنگ و دعوای باندها :
دخالت مجمع تشخيص مصلحت که نهاد انتصابی و تحت امر ولی فقيه است در تشخيص صلاحيت کانديداها و حذف کانديدا های باند مقابل ؛ می تواند به عرصه مهمی از جنگ و دعوا بين باندهای مختلف تبديل شود .
امور اجرائی انتخابات با نظارت و توسط " وزارت کشور " هدايت می شود ؛ وزارت کشور زير نظر احمدی نژاد و باندش اداره و مديريت ميشود . در اين صورت دست اين باند در مهندسی آرای انتخاباتی ؛ نحوه برگزاری و کنترل صندوق های رأی و ..... باز است و می تواند مسير انتخابات را به نفع باند خود هدايت کند ؛ در اينصورت روشن است که باندهای رقيب ساکت و بيکار نخواهند نشست .
آنچه روشن و قطعی است باندهای متخاصم درونی رژيم اين بار ؛ حتی با پذيرش بالاترين خطرات برای کل نظام ؛ تمام تلاش خود را بکار ميگيرند تا با بکار گيری ابزارهای در دسترس ؛ سهم بيشتری از کرسی های مجلس را تصاحب کنند .
بنابراين در شرايطی که ديگر امکان صلح آميز تقسيم قدرت و ثروت ميان باندهای رژيم وجود ندارد ؛ در حاليکه جناح های رژيم به هم چنگ و دندان نشان می دهند و در موقعيتی که تضادها و اختلافات ميان باندهای رژيم به مرحله آنتاگونيستی رسيده است و همچنين در شرايطی که مردم ايران در کمين نشسته و منتظر فرصت مناسب برای شروع قيام و اعتراضات هستند . آيا اين نمايش قلابيِ انتخابات می تواند پرده آخر تراژدی تلخ و رنجبار ملتی شريف و رنج کشيده ؛ طی 33 سال حاکميت سياه نظام دينی بر کشور ما باشد ؟ به عبارتی آيا جوانان غيور ؛ زنان شجاع ؛ دانشجويان قهرمان و مردم رنج ديده ميهن مان می توانند فتيله آغازِ استارتِ پروسهِ سرنگونی رژيم را به آتش بکشند ؟
تحريم انتخابات مجلس ؛ پردهِ آخرِ سرنگونی
انتخابات نمايشی مجلس اين بار ؛ بر خلاف انتخابات گذشته در شرايطی در کشور برگزار می شود که وزش نسيم بهاريِ برای تغيير نظام های ديکتاتوری در خاورميانه و وقوع انقلابات در اين کشورها ؛ باعث شده است که مردم و جوانان ميهن اسير ما ؛ نيز با جوشش و التهاب وقوع قيامی برای سرنگونی استبداد دينی در کشورمان را انتظار بکشند . از طرف ديگر با ورود پارامترهای جديد در صحنه سياسی کشور ( شرايط بين المللی ــ تهديدهای جنگ خارجی ؛ تحريم نفت و بانک مرکزی رژيم ــ ؛ علنی شدن و شدت گيری جنگ قدرت درونی ؛ بحران های لاعلاج اقتصادی ؛ تحريم گسترده انتخابات حتی از طرف اصلاح طلبان و ....... ) برگزاری انتخابات به راحتی گذشته صورت نخواهد گرفت و درد سرهای بسياری سختی در انتظار رژيم می باشد . بنابراين در اين شرايط مردم و جوانان ميهن ؛ می توانند با استفاده درست از فرصت های پيش آمده ؛ به هدف ديرينه اشان يعنی آزادی و رهائی مردم و کشور خود دست پيدا کنند .
تحريم چرا ؟
1 ــ يک سر تمام نارسائيها و فساد های موجود در کشور ما ؛ به نمايندگانی وصل است که در کرسی های همين مجلس ــ خانه فساد ــ لانه کرده اند . برای زنان کشورمان روشن است که قوانين و احکام تبعيض آميز و زن ستيزانه ای که بيش از سی سال آسايش و امنيت را از آنان گرفته است ؛ توجيه قانونی دارد و قانونش در همين مجلس تدوين شده است . جوانان دلير کشورمان ؛ دانشجويان عزيز ميهن مان و ..... خوب می دانند ؛ اگر آزادی و شادی شان سلب شده ؛ اگر از نبود امکانات برای شکوفائی استعداد ها رنج می برند ؛ اگر از آينده مبهم شغلی که در انتظارشان است نگرانند و اگر دنيائی ممنوعيت در مسير کار و زندگی دارند ؛ به دليل قوانين ضد مردمی است که توسط همين مجلس تصويب می شود ؛ و همه مردم ايران می دانند ؛ سر منشاء فقر ؛ گرانی ؛ بيکاری و ساير مصائب و بلايای اجتماعی به قوانينی گره خورده است که در اين خانه فساد تنظيم و تدوين می شود و ..... بنابراين طبيعی است ؛ که زنان و مردان ايران حق داشته باشند که بگويند ؛ چرا بايد به کسانی که می خواهند در اين لانه فساد بيتو ته کنند با رأی خود مشروعيت بدهند ؟
2 ــ اکنون که متحدين ديروز ــ اصلاح طلبان ــ رژيم هم ؛ بازی انتخابات او را جدی نگرفته اند و در آن شرکت نمی کنند . ديگر در اين انتخابات بر خلاف انتخابات دوره های اصلاحات و انتخابات رياست جمهوری 22 خرداد ؛ مردم و رأی دهندگان در معرض انتخاب بين " بد " و " بدتر " قرار ندارند ؛ تا با دادن ميليون ها رأی به کانديدای " بد " ( کانديدای اصلاح طلب ) انزجار خود را از " ولی فقيه " و دست پروردگانش به نمايش بگذارند . در اين دورهِ انتخابات ؛ انتخاب ميان " بدتر " و " بدتر " است . بنابراين ديگر توجيهات واهی گذشته برای شرکت در انتخابات يعنی انتخاب بين " بد " و " بدتر " وجود ندارد. پس اگر اغراض و اهداف پشت پرده ای وجود نداشته باشد ؛ هيچ دسته و گروهی نمی تواند بهانه و دليل موجه و مشروعی برای شرکت در انتخابات ارائه دهد . مضاف بر آن که ديگر ؛ در ميان مردم هم رغبتی برای شرکت در چنين نمايشاتی وجود ندارد .
بنابراين برای رهائی از دلمردگی و بی اعتمادی های ناشی از رکود و رخوت جنبش سبز ؛ فرصتی فراهم و در دسترس مردم قرار گرفته ؛ تا دوباره چشمه های اميد و انرژی مردم به غليان و جوشش در آيند و باز هم غرش اعتراضات خشم آگين مردم در خيابان های شهرها ؛ امنيت و آسايش را از ولی فقيه و دشمنان مردم سلب نمايد . پس بر تک تک مردم و گروهها و سازمان های سياسی مخالف رژيم واجب است که اين فرصت گرانبها را مغتنم بشمارند ؛ چرا که رسوائی شکست رژيم در انتخابات ؛ روانشناسی جنبش اجتماعی را ارتقاء می دهد و خون تازه ای به رگهايِ فسرده جنبش به کما رفته مردم جاری ميکند و جنبش اعتراضی مردم را برای کسب پيروزی ها و بر داشتن گامهای بعدی آماده می سازد .
چه نوع تحريم ؟
منطق تحولات بعد از انتخابات رياست جمهوری 22 خرداد حکم می کند که از هر دريچه ای که برای آزادی ؛ مبارزه و اعتراض گشوده می شود بايد حداکثر بهره برداری را بعمل آورد . همچنين اعتراضات مردم در 25 بهمن امسال نشان داد که دوران تيراندازی و کشتن مردم معترض در خيابانها ؛ به پايان خود رسيده است . در اين صورت مردم می توانند بی محابا و جسورتر از هميشه وارد کار زارهای خيابانی شوند . بنابراين بايد از آزادی نسبی که ــ که مرهون موقعيت دشوار داخلی و بين المللی رژيم و انبوه بحران های گريبانگير آن است ــ اجبارا" رژيم در دوران انتخابات به آن تن خواهد داد ؛ بهره برداری نمود و از آن برای استمرار مبارزه با نظام حاکم استفاده نمود .
اين قانون مبارزه با ستمگران است که از هر شکافی که در دستگاه سرکوب ــ به دلايل داخلی و يا بين المللی ــ باز می شود اگر خوب استفاده شود . امکانات گسترده تری برای مبارزه در اختيار مردم معترض و مبارزين قرار می گيرد . استفاده صحيح از اين امکانات و موقعيت هائی که پيش می آيد راه پيروزيهای بعدی را هموار می کند .
هر فراخوانی که برای تحريم انتخابات صادر می شود اگر " خانه نشينی " را بعنوان راه کار " تحريم " معرفی کند " فراخوانی سلبی " و ناقص است ؛ " اعتراضی خاموش " است ؛ که نه تنها بهره چندانی عايد جنبش اعتراضی مردم نمی کند , بلکه به رژيم فرصت می دهد که در آرامش مطلوب ؛ سر و ته انتخابات قلابی اش را بهم بياورد .
تحريم به معنی خانه نشينی برای اجتناب از رأی دادن ؛ پاسيوترين شکل مخالفت جامعه در برابر قدرت سياسی حاکم است . شايسته نيست که ؛ از مردم و جوانان پر شور و آزاديخواه کشور که حماسه اعتراضات عاشورا و 25 بهمن 89 را در کارنامه خود دارند به خواهيم اين فرصت گرانبها را از دست بدهند و در خانه هايشان بنشينند تا اين رژيم ضد بشری در سايه سکوت و آرامش جامعه ؛ برنامه هايش را پيش ببرد. مردم ايران و جوانان شجاع کشور که با اين رژيم " قهر " نکرده اند که در خانه هايشان بمانند و روز انتخايات بيرون نيانند . مردم و جوانان ايران اين رژيم را نميخواهند ؛ بنابراين بايد راهکارهای عملی و اکتيو برای رسيدن به اين هدف را بر گزينند .
البته ؛ رژيم به دليل ترس از واکنش های غير مترقبه مردم و خارج شدن کنترل انتخابات از دستشان و افتادن ابتکار عمل به دست مردم ؛ قطعا" اختناق در جامعه را گسترش خواهد داد و به بگير و به بندهای گسترده دست خواهد زد ؛ عليرغم اين نبايد گذاشت اين فرصت غير قابل تکرار به بطالت از دست برود . مردم بايد از هر ابتکاری استفاده کنند تا فضای روانيِ آرامی که مطلوب رژيم است و به آن احتياج دارد تا انتخابات نمايشی اش را به پايان برساند و با آرامش صندلی های مجلس را بين جناح ها تقسيم کند ؛ را بهم بزنند .
پس بايد مردم با عزم جزم در خيابانها بمانند ؛ اعتراض کنند و بساط حقه بازی انتخاباتی اش را بهم بزنند . نبايد به رژيم فرصت داد تا اين گردنه صعب را آنطور که می خواهد با دردسر کمتر در سکوت معترضين پشت سر بگذارد . به جد بايد از مردم خواست ؛ به خيابانها بيايند ؛ مراسم انتخاباتی کانديدا های رژيم را بهم بزنند ؛ با پخش تراکت و شعار نويسی کانديدا های دزد و فاسد رژيم را افشا کنند . بايد شکل تحريم و مخالفت مردم با انتخابات قلابيِ رژيم به گونه ای باشد که حاکميت دروغ ؛ در دنيا افشا و رسوا شود و دنيا مخالفت مردم ايران با اين رژيم و انتخابات اش را همانگونه که هست ببيند .
چالش ها و آينده رژيم :
در انتخابات مجلس اين بار رژيم ؛ آرايش و جناح بنديهای درونی با گذشته کاملا" متفاوت می باشد . در انتخابات گذشته ؛ معمولا" دو جناح " اصلاح طلبان " و " اصولگرايان " جناحهای رقيب حاضر در انتخابات بودند . بعد از جراحی و پرتاب به بيرون اصلاح طلبان از ساختار حاکميت ؛ دامنه جنگ به درون خانه کشيده شده است . الان دعوای اصلی بر سر تصاحب کرسی های مجلس ميان باند ولی فقيه يعنی " اصولگرايان ولائی " و دار و دسته احمدی نژاد يعنی " اصولگرايان غير ولائی " است .اما چالش بزرگ ولی فقيه در اين شرايط :
1 ــ حذف احمدی نژاد و باندش در انتخابات مجلس ؛ اگر چه تمايل قلبی ولی فقيه است ولی کار ساده ای نمی باشد . زيرا در طول 6 سال رياست جمهوری احمدی نژاد ولی فقيه و همه نهادهای حکومتی برای تثبيت وی از هيچ کوششی دريغ نکرده اند ؛ اکنون ديگر حذف وی که تار و پود نظام به بقای او وابسته شده است برای آنان ؛ کار ساده ای به نظر نمی رسد . يعنی باند ولی فقيه به آسانی نمی تواند ريل عوض کند و او را از سر راهش بر دارد
محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه در مورد خطر جريان احمدی نژاد برای بقاء نظام می گويد : جريان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) يعنی کسانی که از مسير اصولگرائی ولائی منحرف شده اند ........ با سر دادن شعارها و بکارگيری ترفندهای جديد قصد روياروئی با انقلاب را دارند . اين جريان در آينده بطور قطع به مقابله با انقلاب بلند خواهد شد .
روح الله حسينيان که در گذشته از سينه چاکان و حاميان پر و پا قرص احمدی نژاد بود و الان در " جبهه پايداری " در خدمت آيت الله مصباح يزدی می باشد می گويد : بين ما و جريان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) و فتنه ( جنبش سبز ) خط خون واقع شده و هيچکس نمی تواند اين خط را بر دارد .
2 ــ اصولگرايان ولائی ( باند ولی فقيه ) نيز حداقل به دو دسته " جبهه متحد اصولگرايان " به رهبری مهدوی کنی و " جبهه پايداری " يا " اصولگرايان پيشرو " به رهبری مصباح يزدی تقسيم شده اند . اختلافات اين دو جبهه بقدری شديد است که مهدوی کنی رهبر جبهه متحد اصولگرايان مجبور شده است برای پيوستن آنان به جبهه متحد اصولگرايان و تعيين تکليف کردن خود هشدار و اخطار بدهد . وی می گويد : برای آخرين بار به دوستانی که به اسامی مختلف ( منظور جبهه پايداری ) در مقابل جبهه متحد اصولگرا در آمده اند نصيحت می کنم ؛ ورود پيدا کنند ؛ ما آنها را قبول داريم . بايد نشست و برخی اختلافات را با صحبت حل کرد . اما در اين مقطع جدائی ها و ..... خوب نيست و دشمن از آن سوء استفاده می کند .
3 ــ باند " لاريجانی ــ قاليباف " اگر چه رقمی نيستند ولی در ميانه اين دعوا هايِ باند ها بيکار نخواهند نشست . مصباح يزدی آنان را " ساکتين فتنه " می نامد .
در چنين شرايطی که تشتت و اختلاف سراپای باند ولی فقيه را فرا گرفته است . چه تضمينی وجود دارد که اگر نتايج انتخابات به نفع يکی از باندهای حاکم اعلام نشود ؛ حوادث خونين انتخابات رياست جمهوری دو سال پيش تکرار نشود ؟
سالار آب نوش فرمانده سپاه استان قزوين ( 14 اسفند 89 يکسال پيش از انتخابات مجلس ) وابسته به باند ولی فقيه : اگر نتيجه انتخابات مجلس ؛ نتيجه ای نباشد که در راستای ارزش های ما باشد سال 91 سال بسيار خطرناک و حتی خونينی است ..... زيرا ما می جنگيم .
موفقيت باند احمدی نژاد در مجلس به هيچ وجه خوشايند ولی فقيه و دار و دسته اش نميباشد ؛ زيرا که کنترل مجلس توسط باند احمدی نژاد ؛ يعنی تضمينی برای کسب کرسی رياست جمهوری آينده . رئيس جمهوری که هوادارانش از او خواسته اند که " بت بزرگ " يعنی ولی فقيه را بشکند .
پيروزی جبهه پايداری به رهبری مصباح يزدی نه به نفع احمدی نژاد است و نه به نفع روحانيت سنتی که بدور ولی فقيه حلقه زده اند . با پيروزی جبهه پايداری ؛ راه برای تصاحب کرسی رياست مجلس خبرگانِ رهبری ؛ توسط مصباح يزدی باز می شود و در قدمهای بعدی ؛ راه برای کسب کرسی جانشينی رهبری ( ولی فقيه ) نيز هموار می گردد .
تنها گزينه مطلوب برای ولی فقيه ؛ پيروزی کامل " جبهه متحد اصولگرايان " به رهبری مهدوی کنی يار و متحد اصلی خامنه ای است . که در اين صورت خامنه ای می تواند با همدستی وی با چالش های مقابل نظام بی دردسر تر مقابله کند .
رژيم قرون وسطائی در اين 33 سال هميشه با مقوله انتخابات مشکل داشته است . اما اين بار ؛ در شرايطی که سهم خواهی در انتخابات مجلس ؛ باندهای قدرت طلب رژيم را رو در روی هم قرار داده است و خامنه ای هم ــ به خاطر از دست دادن اعتبار و نفوذ سابق خود ــ نمی تواند باندهای درون نظام را در جهت منويات خود به خط کند و به اختلافات ميان آنها خاتمه دهد ؛ انتخابات در بستری از نارضايتی گسترده اجتماعی و زنان و مردانی دلير و شجاع که مترصد فرصتی برای اعتراض و قيام هستند ؛ اهميتی ويژه می يابد .
محمل های مادی جنگ و دعوای باندها :
دخالت مجمع تشخيص مصلحت که نهاد انتصابی و تحت امر ولی فقيه است در تشخيص صلاحيت کانديداها و حذف کانديدا های باند مقابل ؛ می تواند به عرصه مهمی از جنگ و دعوا بين باندهای مختلف تبديل شود .
امور اجرائی انتخابات با نظارت و توسط " وزارت کشور " هدايت می شود ؛ وزارت کشور زير نظر احمدی نژاد و باندش اداره و مديريت ميشود . در اين صورت دست اين باند در مهندسی آرای انتخاباتی ؛ نحوه برگزاری و کنترل صندوق های رأی و ..... باز است و می تواند مسير انتخابات را به نفع باند خود هدايت کند ؛ در اينصورت روشن است که باندهای رقيب ساکت و بيکار نخواهند نشست .
آنچه روشن و قطعی است باندهای متخاصم درونی رژيم اين بار ؛ حتی با پذيرش بالاترين خطرات برای کل نظام ؛ تمام تلاش خود را بکار ميگيرند تا با بکار گيری ابزارهای در دسترس ؛ سهم بيشتری از کرسی های مجلس را تصاحب کنند .
بنابراين در شرايطی که ديگر امکان صلح آميز تقسيم قدرت و ثروت ميان باندهای رژيم وجود ندارد ؛ در حاليکه جناح های رژيم به هم چنگ و دندان نشان می دهند و در موقعيتی که تضادها و اختلافات ميان باندهای رژيم به مرحله آنتاگونيستی رسيده است و همچنين در شرايطی که مردم ايران در کمين نشسته و منتظر فرصت مناسب برای شروع قيام و اعتراضات هستند . آيا اين نمايش قلابيِ انتخابات می تواند پرده آخر تراژدی تلخ و رنجبار ملتی شريف و رنج کشيده ؛ طی 33 سال حاکميت سياه نظام دينی بر کشور ما باشد ؟ به عبارتی آيا جوانان غيور ؛ زنان شجاع ؛ دانشجويان قهرمان و مردم رنج ديده ميهن مان می توانند فتيله آغازِ استارتِ پروسهِ سرنگونی رژيم را به آتش بکشند ؟
arezo1953@yahoo.de
تحريم چرا ؟
1 ــ يک سر تمام نارسائيها و فساد های موجود در کشور ما ؛ به نمايندگانی وصل است که در کرسی های همين مجلس ــ خانه فساد ــ لانه کرده اند . برای زنان کشورمان روشن است که قوانين و احکام تبعيض آميز و زن ستيزانه ای که بيش از سی سال آسايش و امنيت را از آنان گرفته است ؛ توجيه قانونی دارد و قانونش در همين مجلس تدوين شده است . جوانان دلير کشورمان ؛ دانشجويان عزيز ميهن مان و ..... خوب می دانند ؛ اگر آزادی و شادی شان سلب شده ؛ اگر از نبود امکانات برای شکوفائی استعداد ها رنج می برند ؛ اگر از آينده مبهم شغلی که در انتظارشان است نگرانند و اگر دنيائی ممنوعيت در مسير کار و زندگی دارند ؛ به دليل قوانين ضد مردمی است که توسط همين مجلس تصويب می شود ؛ و همه مردم ايران می دانند ؛ سر منشاء فقر ؛ گرانی ؛ بيکاری و ساير مصائب و بلايای اجتماعی به قوانينی گره خورده است که در اين خانه فساد تنظيم و تدوين می شود و ..... بنابراين طبيعی است ؛ که زنان و مردان ايران حق داشته باشند که بگويند ؛ چرا بايد به کسانی که می خواهند در اين لانه فساد بيتو ته کنند با رأی خود مشروعيت بدهند ؟
2 ــ اکنون که متحدين ديروز ــ اصلاح طلبان ــ رژيم هم ؛ بازی انتخابات او را جدی نگرفته اند و در آن شرکت نمی کنند . ديگر در اين انتخابات بر خلاف انتخابات دوره های اصلاحات و انتخابات رياست جمهوری 22 خرداد ؛ مردم و رأی دهندگان در معرض انتخاب بين " بد " و " بدتر " قرار ندارند ؛ تا با دادن ميليون ها رأی به کانديدای " بد " ( کانديدای اصلاح طلب ) انزجار خود را از " ولی فقيه " و دست پروردگانش به نمايش بگذارند . در اين دورهِ انتخابات ؛ انتخاب ميان " بدتر " و " بدتر " است . بنابراين ديگر توجيهات واهی گذشته برای شرکت در انتخابات يعنی انتخاب بين " بد " و " بدتر " وجود ندارد. پس اگر اغراض و اهداف پشت پرده ای وجود نداشته باشد ؛ هيچ دسته و گروهی نمی تواند بهانه و دليل موجه و مشروعی برای شرکت در انتخابات ارائه دهد . مضاف بر آن که ديگر ؛ در ميان مردم هم رغبتی برای شرکت در چنين نمايشاتی وجود ندارد .
بنابراين برای رهائی از دلمردگی و بی اعتمادی های ناشی از رکود و رخوت جنبش سبز ؛ فرصتی فراهم و در دسترس مردم قرار گرفته ؛ تا دوباره چشمه های اميد و انرژی مردم به غليان و جوشش در آيند و باز هم غرش اعتراضات خشم آگين مردم در خيابان های شهرها ؛ امنيت و آسايش را از ولی فقيه و دشمنان مردم سلب نمايد . پس بر تک تک مردم و گروهها و سازمان های سياسی مخالف رژيم واجب است که اين فرصت گرانبها را مغتنم بشمارند ؛ چرا که رسوائی شکست رژيم در انتخابات ؛ روانشناسی جنبش اجتماعی را ارتقاء می دهد و خون تازه ای به رگهايِ فسرده جنبش به کما رفته مردم جاری ميکند و جنبش اعتراضی مردم را برای کسب پيروزی ها و بر داشتن گامهای بعدی آماده می سازد .
چه نوع تحريم ؟
منطق تحولات بعد از انتخابات رياست جمهوری 22 خرداد حکم می کند که از هر دريچه ای که برای آزادی ؛ مبارزه و اعتراض گشوده می شود بايد حداکثر بهره برداری را بعمل آورد . همچنين اعتراضات مردم در 25 بهمن امسال نشان داد که دوران تيراندازی و کشتن مردم معترض در خيابانها ؛ به پايان خود رسيده است . در اين صورت مردم می توانند بی محابا و جسورتر از هميشه وارد کار زارهای خيابانی شوند . بنابراين بايد از آزادی نسبی که ــ که مرهون موقعيت دشوار داخلی و بين المللی رژيم و انبوه بحران های گريبانگير آن است ــ اجبارا" رژيم در دوران انتخابات به آن تن خواهد داد ؛ بهره برداری نمود و از آن برای استمرار مبارزه با نظام حاکم استفاده نمود .
اين قانون مبارزه با ستمگران است که از هر شکافی که در دستگاه سرکوب ــ به دلايل داخلی و يا بين المللی ــ باز می شود اگر خوب استفاده شود . امکانات گسترده تری برای مبارزه در اختيار مردم معترض و مبارزين قرار می گيرد . استفاده صحيح از اين امکانات و موقعيت هائی که پيش می آيد راه پيروزيهای بعدی را هموار می کند .
هر فراخوانی که برای تحريم انتخابات صادر می شود اگر " خانه نشينی " را بعنوان راه کار " تحريم " معرفی کند " فراخوانی سلبی " و ناقص است ؛ " اعتراضی خاموش " است ؛ که نه تنها بهره چندانی عايد جنبش اعتراضی مردم نمی کند , بلکه به رژيم فرصت می دهد که در آرامش مطلوب ؛ سر و ته انتخابات قلابی اش را بهم بياورد .
تحريم به معنی خانه نشينی برای اجتناب از رأی دادن ؛ پاسيوترين شکل مخالفت جامعه در برابر قدرت سياسی حاکم است . شايسته نيست که ؛ از مردم و جوانان پر شور و آزاديخواه کشور که حماسه اعتراضات عاشورا و 25 بهمن 89 را در کارنامه خود دارند به خواهيم اين فرصت گرانبها را از دست بدهند و در خانه هايشان بنشينند تا اين رژيم ضد بشری در سايه سکوت و آرامش جامعه ؛ برنامه هايش را پيش ببرد. مردم ايران و جوانان شجاع کشور که با اين رژيم " قهر " نکرده اند که در خانه هايشان بمانند و روز انتخايات بيرون نيانند . مردم و جوانان ايران اين رژيم را نميخواهند ؛ بنابراين بايد راهکارهای عملی و اکتيو برای رسيدن به اين هدف را بر گزينند .
البته ؛ رژيم به دليل ترس از واکنش های غير مترقبه مردم و خارج شدن کنترل انتخابات از دستشان و افتادن ابتکار عمل به دست مردم ؛ قطعا" اختناق در جامعه را گسترش خواهد داد و به بگير و به بندهای گسترده دست خواهد زد ؛ عليرغم اين نبايد گذاشت اين فرصت غير قابل تکرار به بطالت از دست برود . مردم بايد از هر ابتکاری استفاده کنند تا فضای روانيِ آرامی که مطلوب رژيم است و به آن احتياج دارد تا انتخابات نمايشی اش را به پايان برساند و با آرامش صندلی های مجلس را بين جناح ها تقسيم کند ؛ را بهم بزنند .
پس بايد مردم با عزم جزم در خيابانها بمانند ؛ اعتراض کنند و بساط حقه بازی انتخاباتی اش را بهم بزنند . نبايد به رژيم فرصت داد تا اين گردنه صعب را آنطور که می خواهد با دردسر کمتر در سکوت معترضين پشت سر بگذارد . به جد بايد از مردم خواست ؛ به خيابانها بيايند ؛ مراسم انتخاباتی کانديدا های رژيم را بهم بزنند ؛ با پخش تراکت و شعار نويسی کانديدا های دزد و فاسد رژيم را افشا کنند . بايد شکل تحريم و مخالفت مردم با انتخابات قلابيِ رژيم به گونه ای باشد که حاکميت دروغ ؛ در دنيا افشا و رسوا شود و دنيا مخالفت مردم ايران با اين رژيم و انتخابات اش را همانگونه که هست ببيند .
چالش ها و آينده رژيم :
در انتخابات مجلس اين بار رژيم ؛ آرايش و جناح بنديهای درونی با گذشته کاملا" متفاوت می باشد . در انتخابات گذشته ؛ معمولا" دو جناح " اصلاح طلبان " و " اصولگرايان " جناحهای رقيب حاضر در انتخابات بودند . بعد از جراحی و پرتاب به بيرون اصلاح طلبان از ساختار حاکميت ؛ دامنه جنگ به درون خانه کشيده شده است . الان دعوای اصلی بر سر تصاحب کرسی های مجلس ميان باند ولی فقيه يعنی " اصولگرايان ولائی " و دار و دسته احمدی نژاد يعنی " اصولگرايان غير ولائی " است .اما چالش بزرگ ولی فقيه در اين شرايط :
1 ــ حذف احمدی نژاد و باندش در انتخابات مجلس ؛ اگر چه تمايل قلبی ولی فقيه است ولی کار ساده ای نمی باشد . زيرا در طول 6 سال رياست جمهوری احمدی نژاد ولی فقيه و همه نهادهای حکومتی برای تثبيت وی از هيچ کوششی دريغ نکرده اند ؛ اکنون ديگر حذف وی که تار و پود نظام به بقای او وابسته شده است برای آنان ؛ کار ساده ای به نظر نمی رسد . يعنی باند ولی فقيه به آسانی نمی تواند ريل عوض کند و او را از سر راهش بر دارد
محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه در مورد خطر جريان احمدی نژاد برای بقاء نظام می گويد : جريان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) يعنی کسانی که از مسير اصولگرائی ولائی منحرف شده اند ........ با سر دادن شعارها و بکارگيری ترفندهای جديد قصد روياروئی با انقلاب را دارند . اين جريان در آينده بطور قطع به مقابله با انقلاب بلند خواهد شد .
روح الله حسينيان که در گذشته از سينه چاکان و حاميان پر و پا قرص احمدی نژاد بود و الان در " جبهه پايداری " در خدمت آيت الله مصباح يزدی می باشد می گويد : بين ما و جريان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) و فتنه ( جنبش سبز ) خط خون واقع شده و هيچکس نمی تواند اين خط را بر دارد .
2 ــ اصولگرايان ولائی ( باند ولی فقيه ) نيز حداقل به دو دسته " جبهه متحد اصولگرايان " به رهبری مهدوی کنی و " جبهه پايداری " يا " اصولگرايان پيشرو " به رهبری مصباح يزدی تقسيم شده اند . اختلافات اين دو جبهه بقدری شديد است که مهدوی کنی رهبر جبهه متحد اصولگرايان مجبور شده است برای پيوستن آنان به جبهه متحد اصولگرايان و تعيين تکليف کردن خود هشدار و اخطار بدهد . وی می گويد : برای آخرين بار به دوستانی که به اسامی مختلف ( منظور جبهه پايداری ) در مقابل جبهه متحد اصولگرا در آمده اند نصيحت می کنم ؛ ورود پيدا کنند ؛ ما آنها را قبول داريم . بايد نشست و برخی اختلافات را با صحبت حل کرد . اما در اين مقطع جدائی ها و ..... خوب نيست و دشمن از آن سوء استفاده می کند .
3 ــ باند " لاريجانی ــ قاليباف " اگر چه رقمی نيستند ولی در ميانه اين دعوا هايِ باند ها بيکار نخواهند نشست . مصباح يزدی آنان را " ساکتين فتنه " می نامد .
در چنين شرايطی که تشتت و اختلاف سراپای باند ولی فقيه را فرا گرفته است . چه تضمينی وجود دارد که اگر نتايج انتخابات به نفع يکی از باندهای حاکم اعلام نشود ؛ حوادث خونين انتخابات رياست جمهوری دو سال پيش تکرار نشود ؟
سالار آب نوش فرمانده سپاه استان قزوين ( 14 اسفند 89 يکسال پيش از انتخابات مجلس ) وابسته به باند ولی فقيه : اگر نتيجه انتخابات مجلس ؛ نتيجه ای نباشد که در راستای ارزش های ما باشد سال 91 سال بسيار خطرناک و حتی خونينی است ..... زيرا ما می جنگيم .
موفقيت باند احمدی نژاد در مجلس به هيچ وجه خوشايند ولی فقيه و دار و دسته اش نميباشد ؛ زيرا که کنترل مجلس توسط باند احمدی نژاد ؛ يعنی تضمينی برای کسب کرسی رياست جمهوری آينده . رئيس جمهوری که هوادارانش از او خواسته اند که " بت بزرگ " يعنی ولی فقيه را بشکند .
پيروزی جبهه پايداری به رهبری مصباح يزدی نه به نفع احمدی نژاد است و نه به نفع روحانيت سنتی که بدور ولی فقيه حلقه زده اند . با پيروزی جبهه پايداری ؛ راه برای تصاحب کرسی رياست مجلس خبرگانِ رهبری ؛ توسط مصباح يزدی باز می شود و در قدمهای بعدی ؛ راه برای کسب کرسی جانشينی رهبری ( ولی فقيه ) نيز هموار می گردد .
تنها گزينه مطلوب برای ولی فقيه ؛ پيروزی کامل " جبهه متحد اصولگرايان " به رهبری مهدوی کنی يار و متحد اصلی خامنه ای است . که در اين صورت خامنه ای می تواند با همدستی وی با چالش های مقابل نظام بی دردسر تر مقابله کند .
رژيم قرون وسطائی در اين 33 سال هميشه با مقوله انتخابات مشکل داشته است . اما اين بار ؛ در شرايطی که سهم خواهی در انتخابات مجلس ؛ باندهای قدرت طلب رژيم را رو در روی هم قرار داده است و خامنه ای هم ــ به خاطر از دست دادن اعتبار و نفوذ سابق خود ــ نمی تواند باندهای درون نظام را در جهت منويات خود به خط کند و به اختلافات ميان آنها خاتمه دهد ؛ انتخابات در بستری از نارضايتی گسترده اجتماعی و زنان و مردانی دلير و شجاع که مترصد فرصتی برای اعتراض و قيام هستند ؛ اهميتی ويژه می يابد .
محمل های مادی جنگ و دعوای باندها :
دخالت مجمع تشخيص مصلحت که نهاد انتصابی و تحت امر ولی فقيه است در تشخيص صلاحيت کانديداها و حذف کانديدا های باند مقابل ؛ می تواند به عرصه مهمی از جنگ و دعوا بين باندهای مختلف تبديل شود .
امور اجرائی انتخابات با نظارت و توسط " وزارت کشور " هدايت می شود ؛ وزارت کشور زير نظر احمدی نژاد و باندش اداره و مديريت ميشود . در اين صورت دست اين باند در مهندسی آرای انتخاباتی ؛ نحوه برگزاری و کنترل صندوق های رأی و ..... باز است و می تواند مسير انتخابات را به نفع باند خود هدايت کند ؛ در اينصورت روشن است که باندهای رقيب ساکت و بيکار نخواهند نشست .
آنچه روشن و قطعی است باندهای متخاصم درونی رژيم اين بار ؛ حتی با پذيرش بالاترين خطرات برای کل نظام ؛ تمام تلاش خود را بکار ميگيرند تا با بکار گيری ابزارهای در دسترس ؛ سهم بيشتری از کرسی های مجلس را تصاحب کنند .
بنابراين در شرايطی که ديگر امکان صلح آميز تقسيم قدرت و ثروت ميان باندهای رژيم وجود ندارد ؛ در حاليکه جناح های رژيم به هم چنگ و دندان نشان می دهند و در موقعيتی که تضادها و اختلافات ميان باندهای رژيم به مرحله آنتاگونيستی رسيده است و همچنين در شرايطی که مردم ايران در کمين نشسته و منتظر فرصت مناسب برای شروع قيام و اعتراضات هستند . آيا اين نمايش قلابيِ انتخابات می تواند پرده آخر تراژدی تلخ و رنجبار ملتی شريف و رنج کشيده ؛ طی 33 سال حاکميت سياه نظام دينی بر کشور ما باشد ؟ به عبارتی آيا جوانان غيور ؛ زنان شجاع ؛ دانشجويان قهرمان و مردم رنج ديده ميهن مان می توانند فتيله آغازِ استارتِ پروسهِ سرنگونی رژيم را به آتش بکشند ؟
تحريم انتخابات مجلس ؛ پردهِ آخرِ سرنگونی
انتخابات نمايشی مجلس اين بار ؛ بر خلاف انتخابات گذشته در شرايطی در کشور برگزار می شود که وزش نسيم بهاريِ برای تغيير نظام های ديکتاتوری در خاورميانه و وقوع انقلابات در اين کشورها ؛ باعث شده است که مردم و جوانان ميهن اسير ما ؛ نيز با جوشش و التهاب وقوع قيامی برای سرنگونی استبداد دينی در کشورمان را انتظار بکشند . از طرف ديگر با ورود پارامترهای جديد در صحنه سياسی کشور ( شرايط بين المللی ــ تهديدهای جنگ خارجی ؛ تحريم نفت و بانک مرکزی رژيم ــ ؛ علنی شدن و شدت گيری جنگ قدرت درونی ؛ بحران های لاعلاج اقتصادی ؛ تحريم گسترده انتخابات حتی از طرف اصلاح طلبان و ....... ) برگزاری انتخابات به راحتی گذشته صورت نخواهد گرفت و درد سرهای بسياری سختی در انتظار رژيم می باشد . بنابراين در اين شرايط مردم و جوانان ميهن ؛ می توانند با استفاده درست از فرصت های پيش آمده ؛ به هدف ديرينه اشان يعنی آزادی و رهائی مردم و کشور خود دست پيدا کنند .
تحريم چرا ؟
1 ــ يک سر تمام نارسائيها و فساد های موجود در کشور ما ؛ به نمايندگانی وصل است که در کرسی های همين مجلس ــ خانه فساد ــ لانه کرده اند . برای زنان کشورمان روشن است که قوانين و احکام تبعيض آميز و زن ستيزانه ای که بيش از سی سال آسايش و امنيت را از آنان گرفته است ؛ توجيه قانونی دارد و قانونش در همين مجلس تدوين شده است . جوانان دلير کشورمان ؛ دانشجويان عزيز ميهن مان و ..... خوب می دانند ؛ اگر آزادی و شادی شان سلب شده ؛ اگر از نبود امکانات برای شکوفائی استعداد ها رنج می برند ؛ اگر از آينده مبهم شغلی که در انتظارشان است نگرانند و اگر دنيائی ممنوعيت در مسير کار و زندگی دارند ؛ به دليل قوانين ضد مردمی است که توسط همين مجلس تصويب می شود ؛ و همه مردم ايران می دانند ؛ سر منشاء فقر ؛ گرانی ؛ بيکاری و ساير مصائب و بلايای اجتماعی به قوانينی گره خورده است که در اين خانه فساد تنظيم و تدوين می شود و ..... بنابراين طبيعی است ؛ که زنان و مردان ايران حق داشته باشند که بگويند ؛ چرا بايد به کسانی که می خواهند در اين لانه فساد بيتو ته کنند با رأی خود مشروعيت بدهند ؟
2 ــ اکنون که متحدين ديروز ــ اصلاح طلبان ــ رژيم هم ؛ بازی انتخابات او را جدی نگرفته اند و در آن شرکت نمی کنند . ديگر در اين انتخابات بر خلاف انتخابات دوره های اصلاحات و انتخابات رياست جمهوری 22 خرداد ؛ مردم و رأی دهندگان در معرض انتخاب بين " بد " و " بدتر " قرار ندارند ؛ تا با دادن ميليون ها رأی به کانديدای " بد " ( کانديدای اصلاح طلب ) انزجار خود را از " ولی فقيه " و دست پروردگانش به نمايش بگذارند . در اين دورهِ انتخابات ؛ انتخاب ميان " بدتر " و " بدتر " است . بنابراين ديگر توجيهات واهی گذشته برای شرکت در انتخابات يعنی انتخاب بين " بد " و " بدتر " وجود ندارد. پس اگر اغراض و اهداف پشت پرده ای وجود نداشته باشد ؛ هيچ دسته و گروهی نمی تواند بهانه و دليل موجه و مشروعی برای شرکت در انتخابات ارائه دهد . مضاف بر آن که ديگر ؛ در ميان مردم هم رغبتی برای شرکت در چنين نمايشاتی وجود ندارد .
بنابراين برای رهائی از دلمردگی و بی اعتمادی های ناشی از رکود و رخوت جنبش سبز ؛ فرصتی فراهم و در دسترس مردم قرار گرفته ؛ تا دوباره چشمه های اميد و انرژی مردم به غليان و جوشش در آيند و باز هم غرش اعتراضات خشم آگين مردم در خيابان های شهرها ؛ امنيت و آسايش را از ولی فقيه و دشمنان مردم سلب نمايد . پس بر تک تک مردم و گروهها و سازمان های سياسی مخالف رژيم واجب است که اين فرصت گرانبها را مغتنم بشمارند ؛ چرا که رسوائی شکست رژيم در انتخابات ؛ روانشناسی جنبش اجتماعی را ارتقاء می دهد و خون تازه ای به رگهايِ فسرده جنبش به کما رفته مردم جاری ميکند و جنبش اعتراضی مردم را برای کسب پيروزی ها و بر داشتن گامهای بعدی آماده می سازد .
چه نوع تحريم ؟
منطق تحولات بعد از انتخابات رياست جمهوری 22 خرداد حکم می کند که از هر دريچه ای که برای آزادی ؛ مبارزه و اعتراض گشوده می شود بايد حداکثر بهره برداری را بعمل آورد . همچنين اعتراضات مردم در 25 بهمن امسال نشان داد که دوران تيراندازی و کشتن مردم معترض در خيابانها ؛ به پايان خود رسيده است . در اين صورت مردم می توانند بی محابا و جسورتر از هميشه وارد کار زارهای خيابانی شوند . بنابراين بايد از آزادی نسبی که ــ که مرهون موقعيت دشوار داخلی و بين المللی رژيم و انبوه بحران های گريبانگير آن است ــ اجبارا" رژيم در دوران انتخابات به آن تن خواهد داد ؛ بهره برداری نمود و از آن برای استمرار مبارزه با نظام حاکم استفاده نمود .
اين قانون مبارزه با ستمگران است که از هر شکافی که در دستگاه سرکوب ــ به دلايل داخلی و يا بين المللی ــ باز می شود اگر خوب استفاده شود . امکانات گسترده تری برای مبارزه در اختيار مردم معترض و مبارزين قرار می گيرد . استفاده صحيح از اين امکانات و موقعيت هائی که پيش می آيد راه پيروزيهای بعدی را هموار می کند .
هر فراخوانی که برای تحريم انتخابات صادر می شود اگر " خانه نشينی " را بعنوان راه کار " تحريم " معرفی کند " فراخوانی سلبی " و ناقص است ؛ " اعتراضی خاموش " است ؛ که نه تنها بهره چندانی عايد جنبش اعتراضی مردم نمی کند , بلکه به رژيم فرصت می دهد که در آرامش مطلوب ؛ سر و ته انتخابات قلابی اش را بهم بياورد .
تحريم به معنی خانه نشينی برای اجتناب از رأی دادن ؛ پاسيوترين شکل مخالفت جامعه در برابر قدرت سياسی حاکم است . شايسته نيست که ؛ از مردم و جوانان پر شور و آزاديخواه کشور که حماسه اعتراضات عاشورا و 25 بهمن 89 را در کارنامه خود دارند به خواهيم اين فرصت گرانبها را از دست بدهند و در خانه هايشان بنشينند تا اين رژيم ضد بشری در سايه سکوت و آرامش جامعه ؛ برنامه هايش را پيش ببرد. مردم ايران و جوانان شجاع کشور که با اين رژيم " قهر " نکرده اند که در خانه هايشان بمانند و روز انتخايات بيرون نيانند . مردم و جوانان ايران اين رژيم را نميخواهند ؛ بنابراين بايد راهکارهای عملی و اکتيو برای رسيدن به اين هدف را بر گزينند .
البته ؛ رژيم به دليل ترس از واکنش های غير مترقبه مردم و خارج شدن کنترل انتخابات از دستشان و افتادن ابتکار عمل به دست مردم ؛ قطعا" اختناق در جامعه را گسترش خواهد داد و به بگير و به بندهای گسترده دست خواهد زد ؛ عليرغم اين نبايد گذاشت اين فرصت غير قابل تکرار به بطالت از دست برود . مردم بايد از هر ابتکاری استفاده کنند تا فضای روانيِ آرامی که مطلوب رژيم است و به آن احتياج دارد تا انتخابات نمايشی اش را به پايان برساند و با آرامش صندلی های مجلس را بين جناح ها تقسيم کند ؛ را بهم بزنند .
پس بايد مردم با عزم جزم در خيابانها بمانند ؛ اعتراض کنند و بساط حقه بازی انتخاباتی اش را بهم بزنند . نبايد به رژيم فرصت داد تا اين گردنه صعب را آنطور که می خواهد با دردسر کمتر در سکوت معترضين پشت سر بگذارد . به جد بايد از مردم خواست ؛ به خيابانها بيايند ؛ مراسم انتخاباتی کانديدا های رژيم را بهم بزنند ؛ با پخش تراکت و شعار نويسی کانديدا های دزد و فاسد رژيم را افشا کنند . بايد شکل تحريم و مخالفت مردم با انتخابات قلابيِ رژيم به گونه ای باشد که حاکميت دروغ ؛ در دنيا افشا و رسوا شود و دنيا مخالفت مردم ايران با اين رژيم و انتخابات اش را همانگونه که هست ببيند .
چالش ها و آينده رژيم :
در انتخابات مجلس اين بار رژيم ؛ آرايش و جناح بنديهای درونی با گذشته کاملا" متفاوت می باشد . در انتخابات گذشته ؛ معمولا" دو جناح " اصلاح طلبان " و " اصولگرايان " جناحهای رقيب حاضر در انتخابات بودند . بعد از جراحی و پرتاب به بيرون اصلاح طلبان از ساختار حاکميت ؛ دامنه جنگ به درون خانه کشيده شده است . الان دعوای اصلی بر سر تصاحب کرسی های مجلس ميان باند ولی فقيه يعنی " اصولگرايان ولائی " و دار و دسته احمدی نژاد يعنی " اصولگرايان غير ولائی " است .اما چالش بزرگ ولی فقيه در اين شرايط :
1 ــ حذف احمدی نژاد و باندش در انتخابات مجلس ؛ اگر چه تمايل قلبی ولی فقيه است ولی کار ساده ای نمی باشد . زيرا در طول 6 سال رياست جمهوری احمدی نژاد ولی فقيه و همه نهادهای حکومتی برای تثبيت وی از هيچ کوششی دريغ نکرده اند ؛ اکنون ديگر حذف وی که تار و پود نظام به بقای او وابسته شده است برای آنان ؛ کار ساده ای به نظر نمی رسد . يعنی باند ولی فقيه به آسانی نمی تواند ريل عوض کند و او را از سر راهش بر دارد
محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه در مورد خطر جريان احمدی نژاد برای بقاء نظام می گويد : جريان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) يعنی کسانی که از مسير اصولگرائی ولائی منحرف شده اند ........ با سر دادن شعارها و بکارگيری ترفندهای جديد قصد روياروئی با انقلاب را دارند . اين جريان در آينده بطور قطع به مقابله با انقلاب بلند خواهد شد .
روح الله حسينيان که در گذشته از سينه چاکان و حاميان پر و پا قرص احمدی نژاد بود و الان در " جبهه پايداری " در خدمت آيت الله مصباح يزدی می باشد می گويد : بين ما و جريان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) و فتنه ( جنبش سبز ) خط خون واقع شده و هيچکس نمی تواند اين خط را بر دارد .
2 ــ اصولگرايان ولائی ( باند ولی فقيه ) نيز حداقل به دو دسته " جبهه متحد اصولگرايان " به رهبری مهدوی کنی و " جبهه پايداری " يا " اصولگرايان پيشرو " به رهبری مصباح يزدی تقسيم شده اند . اختلافات اين دو جبهه بقدری شديد است که مهدوی کنی رهبر جبهه متحد اصولگرايان مجبور شده است برای پيوستن آنان به جبهه متحد اصولگرايان و تعيين تکليف کردن خود هشدار و اخطار بدهد . وی می گويد : برای آخرين بار به دوستانی که به اسامی مختلف ( منظور جبهه پايداری ) در مقابل جبهه متحد اصولگرا در آمده اند نصيحت می کنم ؛ ورود پيدا کنند ؛ ما آنها را قبول داريم . بايد نشست و برخی اختلافات را با صحبت حل کرد . اما در اين مقطع جدائی ها و ..... خوب نيست و دشمن از آن سوء استفاده می کند .
3 ــ باند " لاريجانی ــ قاليباف " اگر چه رقمی نيستند ولی در ميانه اين دعوا هايِ باند ها بيکار نخواهند نشست . مصباح يزدی آنان را " ساکتين فتنه " می نامد .
در چنين شرايطی که تشتت و اختلاف سراپای باند ولی فقيه را فرا گرفته است . چه تضمينی وجود دارد که اگر نتايج انتخابات به نفع يکی از باندهای حاکم اعلام نشود ؛ حوادث خونين انتخابات رياست جمهوری دو سال پيش تکرار نشود ؟
سالار آب نوش فرمانده سپاه استان قزوين ( 14 اسفند 89 يکسال پيش از انتخابات مجلس ) وابسته به باند ولی فقيه : اگر نتيجه انتخابات مجلس ؛ نتيجه ای نباشد که در راستای ارزش های ما باشد سال 91 سال بسيار خطرناک و حتی خونينی است ..... زيرا ما می جنگيم .
موفقيت باند احمدی نژاد در مجلس به هيچ وجه خوشايند ولی فقيه و دار و دسته اش نميباشد ؛ زيرا که کنترل مجلس توسط باند احمدی نژاد ؛ يعنی تضمينی برای کسب کرسی رياست جمهوری آينده . رئيس جمهوری که هوادارانش از او خواسته اند که " بت بزرگ " يعنی ولی فقيه را بشکند .
پيروزی جبهه پايداری به رهبری مصباح يزدی نه به نفع احمدی نژاد است و نه به نفع روحانيت سنتی که بدور ولی فقيه حلقه زده اند . با پيروزی جبهه پايداری ؛ راه برای تصاحب کرسی رياست مجلس خبرگانِ رهبری ؛ توسط مصباح يزدی باز می شود و در قدمهای بعدی ؛ راه برای کسب کرسی جانشينی رهبری ( ولی فقيه ) نيز هموار می گردد .
تنها گزينه مطلوب برای ولی فقيه ؛ پيروزی کامل " جبهه متحد اصولگرايان " به رهبری مهدوی کنی يار و متحد اصلی خامنه ای است . که در اين صورت خامنه ای می تواند با همدستی وی با چالش های مقابل نظام بی دردسر تر مقابله کند .
رژيم قرون وسطائی در اين 33 سال هميشه با مقوله انتخابات مشکل داشته است . اما اين بار ؛ در شرايطی که سهم خواهی در انتخابات مجلس ؛ باندهای قدرت طلب رژيم را رو در روی هم قرار داده است و خامنه ای هم ــ به خاطر از دست دادن اعتبار و نفوذ سابق خود ــ نمی تواند باندهای درون نظام را در جهت منويات خود به خط کند و به اختلافات ميان آنها خاتمه دهد ؛ انتخابات در بستری از نارضايتی گسترده اجتماعی و زنان و مردانی دلير و شجاع که مترصد فرصتی برای اعتراض و قيام هستند ؛ اهميتی ويژه می يابد .
محمل های مادی جنگ و دعوای باندها :
دخالت مجمع تشخيص مصلحت که نهاد انتصابی و تحت امر ولی فقيه است در تشخيص صلاحيت کانديداها و حذف کانديدا های باند مقابل ؛ می تواند به عرصه مهمی از جنگ و دعوا بين باندهای مختلف تبديل شود .
امور اجرائی انتخابات با نظارت و توسط " وزارت کشور " هدايت می شود ؛ وزارت کشور زير نظر احمدی نژاد و باندش اداره و مديريت ميشود . در اين صورت دست اين باند در مهندسی آرای انتخاباتی ؛ نحوه برگزاری و کنترل صندوق های رأی و ..... باز است و می تواند مسير انتخابات را به نفع باند خود هدايت کند ؛ در اينصورت روشن است که باندهای رقيب ساکت و بيکار نخواهند نشست .
آنچه روشن و قطعی است باندهای متخاصم درونی رژيم اين بار ؛ حتی با پذيرش بالاترين خطرات برای کل نظام ؛ تمام تلاش خود را بکار ميگيرند تا با بکار گيری ابزارهای در دسترس ؛ سهم بيشتری از کرسی های مجلس را تصاحب کنند .
بنابراين در شرايطی که ديگر امکان صلح آميز تقسيم قدرت و ثروت ميان باندهای رژيم وجود ندارد ؛ در حاليکه جناح های رژيم به هم چنگ و دندان نشان می دهند و در موقعيتی که تضادها و اختلافات ميان باندهای رژيم به مرحله آنتاگونيستی رسيده است و همچنين در شرايطی که مردم ايران در کمين نشسته و منتظر فرصت مناسب برای شروع قيام و اعتراضات هستند . آيا اين نمايش قلابيِ انتخابات می تواند پرده آخر تراژدی تلخ و رنجبار ملتی شريف و رنج کشيده ؛ طی 33 سال حاکميت سياه نظام دينی بر کشور ما باشد ؟ به عبارتی آيا جوانان غيور ؛ زنان شجاع ؛ دانشجويان قهرمان و مردم رنج ديده ميهن مان می توانند فتيله آغازِ استارتِ پروسهِ سرنگونی رژيم را به آتش بکشند ؟
arezo1953@yahoo.de
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر