نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ دی ۱۳, سه‌شنبه

جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران (۸) سرنگونی تمامیت استبداد، هم استراتژی هم تاکتیک فرزاد قائم


جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران (۸) سرنگونی تمامیت استبداد، هم استراتژی هم تاکتیک

فرزاد قائم
سال نو میلادی برهمگان مبارک باد، بر ماست که سال ۲۰۱۲ را به سال آزادی مردم ایران از چنگال استبداد مذهبی تبدیل نماییم.

فروکشیدن شعله های جنبش مدنی توده های ناراضی کشورمان و تبدیل آن شعله های خروشان به آشتی زیر خاکستر، دراثرسرکوب وحشیانه و سیستماتیک رژیم استبداد، نبود تشکیلاتهای فراگیر، منسجم و کارآمد، عدم وجود رهبرانی شایسته و انقلابی و  بکارگیری تاکتیکهای نا کارآمد  و غیرهمگرا باعث گردید، تا موج جدیدی از تحلیلهای مختلف و بعضا متضاد در رابطه با شناخت و بکارگیری تاکتیکهای صحیح درمبارزه با استبداد  مذهبی ارائه گردد. وجود چنین مباحثی قبل ازهرتحلیلی، به خودی خود نشان دهنده دیدگاهی مشترک درعدم وجود شرایط لازم برای یک  مبارزه سیاسی مسالمت آ

جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران (۸) سرنگونی تمامیت استبداد، هم استراتژی هم تاکتیک
فرزاد قائم
سال نو میلادی برهمگان مبارک باد، بر ماست که سال ۲۰۱۲ را به سال آزادی مردم ایران از چنگال استبداد مذهبی تبدیل نماییم.

فروکشیدن شعله های جنبش مدنی توده های ناراضی کشورمان و تبدیل آن شعله های خروشان به آشتی زیر خاکستر، دراثرسرکوب وحشیانه و سیستماتیک رژیم استبداد، نبود تشکیلاتهای فراگیر، منسجم و کارآمد، عدم وجود رهبرانی شایسته و انقلابی و  بکارگیری تاکتیکهای نا کارآمد  و غیرهمگرا باعث گردید، تا موج جدیدی از تحلیلهای مختلف و بعضا متضاد در رابطه با شناخت و بکارگیری تاکتیکهای صحیح درمبارزه با استبداد  مذهبی ارائه گردد. وجود چنین مباحثی قبل ازهرتحلیلی، به خودی خود نشان دهنده دیدگاهی مشترک درعدم وجود شرایط لازم برای یک  مبارزه سیاسی مسالمت آمیز، زیر سایه دیکتاتوری ضد بشری ولایت مطلقه فقیه می باشد.  ازجمعبندی تحلیل های ارائه شده میتوان پنج  شیوه مبارزاتی  به شرح ذیل استنتاج نمود.

۱- مبارزه با اتکا به تاکتیکهای  مسالمت آمیز، تحت هرشرایط، حتی در برابر حملات وحشیانه ارگانهای سرکوب رژیم  استبداد واراذل واوباش حکومتی
 ۲- مبارزه با اتکا به تاکتیکهای مسالمت آمیز، با حفظ حق دفاع از خود در برابر حملات اراذل واوباش رسمی و غیررسمی
۳- مبارزه همه جانبه با اتکا به تمامی تاکتیکها اعم از تاکتیکهای مسالمت آمیز و غیر مسالمت آمیز
 ۴- مبارزه با اتکا به تاکتیکهای غیرمسالمت آمیز، تا زمانی که حکومت  استبداد جبرا  شرایط لازم  را برای یک  مبارزه مسالمت آمیز  وعادلانه  نپذیرفته است.
۵- مبارزه با اتکا به تاکتیکهای غیرمسالمت آمیز تحت هرشرایط، تا تحقق  قطعی  یک حکومت  ایده  ال 

مبارزه با اتکا به تاکتیکهای مسالمت آمیز،  آنهم  با پسوند غیرواقع  بینانه تحت هرشرایط،  با تمام ظاهر اومانیستی و گاندی  مابانه خود، در مقابله با یک  دیکتاتور مذهبی قرون وسطائی،  که خود را نماینده تام الاختیار خدا بر زمین، ولی امر مسلمین جهان و حاکم بر جان و مال و ناموس مردم دانسته و هیچ میثاق  بشری را برای خود لازم الاجرا نمیداند، دیکتاتوری که ۳۳ سال است نه حق انتخاب کردن را برای توده های مردم  به رسمیت میشناسد و نه حق انتخاب شدن را، به نوعی شوخی شباهت دارد تا  یک روش قابل اعتماد  مبارزاتی.
چرایی وجود چنین تفکری در بین اصلاح طلبان حکومتی ناشی از وابستگی ذهنی و عینی آنها به سیستم حاکم،  خواستگاههای اقتصادی و اجتماعی آنها و به طبع آن،  نحوه نگرش آنها به مقولاتی از قبیل استبداد،  استثمار،  عدالت اجتماعی، برابری،  دموکراسی، آزادی  اندیشه، حقوق بشر، حقوق مدنی، حقوق  ملیت ها، حقوق مذاهب، حقوق زحمتکشان و  حقوق زنان و کودکان میباشد.  آنان  دردرگیریهای درونی خود  با جناح حاکم، به دنبال تحقق عدالت اجتماعی و احقاق حقوق ملل ایرانی و طبقات و اقشار تحت ستم نیستند، بلکه فقط  در پی ایجاد شرایط لازم برای چانه زنی  های مورد نیاز، جهت  تغییر رفتارها و سیاستهای ولایت مطلقه فقیه نسبت به خود و جناح خود  میباشند. آنها به هیچ عنوان  تمایلی به تغییر نداشته و وارد مقولات ساختارشکنانه نمیشوند، از این روست که هیچگاه در پی همگرایی و همراهی با سایر نیروهای مخالف و بخصوص نیروهای ساختار شکن،  ضد دیکتاتوری و سرنگونی طلب نیستند. اظهارات وقیحانه اخیر آقای  محمد خاتمی و آقای  عبدالله نوری که درسایت جرس (۱)  گزارش شده است، ازهمان دست چانه زنی های اصلاح طلبان حکومتی با استبداد مذهبی در سالهای اخیراست "که سعی کرده ومیکنند با حمایت از  گرگ  پیر در برابر گرگ  جوان، کلاهی برای  سرخود دوخته و آب رفته را به جوی باز گردانند"   (۲).
 "این دو «شخصیت سیاسی» در نقش ناجی نظام، با موج سواری و «استفاده از فضای انتخابات پیش رو» بجای پرداختن به ریشه (کلیت قانون اساسی ارتجاع)، به حواشی پرداخته و بجای متوسل شدن به توان مردم برای «ساختار شکنی»، به دامان «عقلای نظام» آویزان شده تا «تدبیری» برای «حفظ منافع» نظام بیندیشند "   (۳).
تبلیغ و بکارگیری چنین تاکتیکهای غیر واقعی و غیرپویای مبارزاتی توسط بخشی از نیروهای تغییر طلب،  ریشه در  شناخت  غیر واقع بینانه و غیرعلمی آنان از الزامات مبارزه با استبداد مذهبی و  توان مبارزاتی و هزینه پردازی چنین نیروهایی داشته و به واقع، جدی بودن آنها در امر مبارزه با دیو استبداد را زیر سوال میبرد. "  دراینجا می توان  نیروهایی را دید که اگرچه در خواست تغییر کاملاً قاطع هستند ولی در روش تغییر چه بسا دچار محافظه کاری فلج کننده. دلایل آن نیز، هم منافع اقتصادی می‌تواند باشد  هم محاسبات سیاسی  .. . به این واقعیت‌ها باید تاثیرات سهمگین دهه سرکوب های خونین شصت    را هم اضافه کرد که موجب شده تا بخشی از نیروی خواهان تغییر نتواند اصل بدیهی مبارزه سیاسی در جوامع استبدادی یعنی اصل ناگزیری هزینه پردازی در مبارزه را وارد رفتار سیاسی خود کند!" (۴).  به زبان دیگر واقعیات آنقدر گسترده و آشکار است که دیگر وقتی برای خیال بافیهای ساده لوحانه باقی نمیگذارد.

مبارزه با اتکا به تاکتیکهای مسالمت آمیز، با حفظ حق دفاع از خود  یعنی کاربرد قهر انقلابی آنجایی که برای حفظ و حراست از دستاوردهای مبارزات سیاسی ضرورت دارد.   "حق بشر در مقابله با خشونت، دفاع از خود است و این در بیانیه جهانی حقوق بشر نیز هست و به عنوان یک حق عقلانی برای هر فردی شناخته شده است و هرکس که بخواهد این را زیر سوال ببرد به نظر من مشکل اساسی در درک و فهم بدیهیات انسانی دارد، چه برسد به مسائل سیاسی"   (۵).

 میزان وعمق این دفاع مشروع به زبانی دیگر قانونمندی حاکم بر چنین قهر انقلابی، تابعی از دامنه به کارگیری قهر ضد انقلابی  ازجانب حکومت استبداد میباشد. فراموش نکنیم که از ابتدای عمر ننگین رژیم استبداد مذهبی تا به حال، شیوه مقابله دیکتاتور با خیزش های مردمی صرفا بر پایه اصل وحشیانه "النصربالرعب" استوار بوده است.
مدافعین نظریه استفاده مطلق از تاکتیکهای مسالمت آمیز، در دفاع از نظریه خود  به این واقعیت تکیه میکنند، که رژیم استبداد خود دنبال به خشونت کشاندن مبارزات سیاسی میباشد و خشونت متقابل موجبات شقه و شکاف در بین توده های مردمی میشود، که برای پرداخت بهاء لازم درچنین مبارزه جان فرسایی آمادگی لازم را ندارند. "حکومت می خواهد ما به سوی حرکت قهرآمیز برویم، تا هزینه مبارزه بالا برود و گروه حامیان محدود شوند و به جای یک میلیون نفر، ده هزار نفر به خیابان بیایند. کاری که آنها بلدند، سرکوب کامل و بستن دست و پای ده هزار نفر است، اما کاری که هیچ حکومتی نمی تواند بکند، سرکوب یک جمعیت دو میلیون نفری است. پلیس در مقابل چنین جمعیتی جز سکوت یا پنهان شدن در کوچه های خلوت کاری نمی تواند بکند"   (۶).
آقای ابراهیم نبوی در اینجا واقعیتی را بیان میکند که تمامی نیروهای مبارز به آن اشراف کافی دارند. آنچه اما مطرح نمیشود این است که پس از اینکه "یک جمعیت دو میلیون نفری به خیابان آمد"، که در روزهای پس از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ چنین بود و "پلیس در مقابل چنین جمعیتی جز سکوت یا پنهان شدن در کوچه های خلوت کاری نکرد" رهبریت شایسته بایستی چه تاکتیکهایی را برای بقا و ارتقاء چنین خیزش  شکوهمند و شرافتمند  توده های  مردم عاصی،  از دست یک دیکتاتوری ضد بشری  به کاربندد،  تا مسیر دسترسی توده ها به حقوقشان هموار گردد   . طبیعتا یک رهبر صلاحیت دار، ساعت ۸ شب خداحافظی نکرده و با تشکر از حضور میلیونی مردم در خیابانها، آنها را برای صرف شام   و  دیدن  اخبار  به خانه نمی  فرستد، بلکه با استفاده از فرصت پیش آمده و شرایط مسالمت آمیز آن، و  با  اتکا به چنین حضور پر شکوهی و  ازطریق نگهداری مردم در خیابان حداکثر فشار سیاسی را در مسیر احقاق حقوق مردم به استبداد  حاکم وارد می  آورد. چرا که "استبداد را تنها با بسیج نیرو و اعمال نیرو می توان به زیر کشید. این اصل، تغییر یافتنی نیست"   (۴).  تفاوت یک رهبر ملی و  ضد دیکتاتوری با یک رهبراصلاح طلب حکومتی نه در خشونت ورزی اولی و ملایم کاری دومی، بلکه در تلاش  صادقانه و شفاف در  به ثمر رساندن جنبش مردمی وعقب راندن دیکتاتورتوسط یک رهبر ملی و  ضد دیکتاتوری، در برابرحرکات  غیر  شفاف و بعضا  فرصت طلبانه، یک رهبر اصلاح طلب حکومتی،  در خاموش  کردن   شعله های  خشم  توده  های  مردم و چانه زنی  های  پشت پرده خود نمایی میکند.  برای  چنین نیروهای فرصت طلبی " نظریه " تعرض  نکنیم تا باقی بمانیم"، درحقیقت چیزی جزاین نیست که بگوئیم: "به  پلیس  اجازه دهیم تا بدون  برخورد با مانع ما را درنطفه نابود کند"   (۷). 

مبلغین شیوه مبارزاتی همه جانبه با اتکا به تمامی تاکتیکها اعم از تاکتیکهای مسالمت آمیز و تاکتیکهای غیر مسالمت آمیز، مبارزه با استبداد مذهبی قرون وسطائی را در چهارچوب  روشی  خاص محدود نکرده و برای پیش برد امر مبارزه و به ثمر نشاندن آن، تمامی اشکال مبارزه را مورد تایید قرارداده،  بنا به ضرورت امر مبارزه و با اتکا به تحلیل مشخص از شرایط مشخص به کار گرفته و ازاعتراف علنی به آن نیز ابایی ندارند. از این روست که صادقانه و بدون کوچکترین ترسی از برچسب  های رایج مینویسند "ایجاد یک تشکیلات نظامی و ایجاد یک "بازوی مسلح" برای دفاع از تهاجم خشونت  بار نیروهای ارتجاعی و فاشیستی در ایران، ضرورتی اجتناب ناپذیر میباشد. برای این منظور باید بدون جنجال و هیاهو، در سراسر نقاط کشور "هسته های سیاسی- نظامی " ، با رعایت مسائل ایمنی، ایجاد کنیم " (۸).  چنین نیروهایی اصولا اصلاح  طلب نبوده بلکه سرنگونی طلب میباشند. این نیروها استفاده فعال از واکنش به معنای دفاع و کنش به معنای تهاجم را، در مبارزه جهت سرنگونی سیستم فاسد موجود لازم دانسته و تبلیغ میکنند. اگرچه مبارزه با اتکا به تمامی تاکتیکها محدودیتهای ویژه خود را یدک میکشد، معهذا اینگونه مبارزه   در رویارویی با یک دیکتاتور تمامیت خواه و ضد بشر، تسلیم طلب نبوده و عرصه مبارزه را به راحتی ترک نکرده و میدان را وا نمی  گذارد.

مبارزه با اتکا به تاکتیکهای قهرآمیز، تا زمانی که  شرایط لازم  برای یک  مبارزه سیاسی مسالمت آمیز وعادلانه  فراهم نگردیده  است،  همان شیوه ای بود که بسیاری از نیروهای سیاسی فعال در ابتدای دهه شصت به واسطه سرکوب گسترده حکومت استبداد و بستن فضای سیاسی کشور بالاجبار به آن روی آوردند. "بستن دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی در واقع   شروع  بستن دربهای  آزادیهای سیاسی توسط خمینی بود. پس از آن خمینی گام به گام درجهت محدود   کردن  آزادی  های اجتماعی پیش میرفت. در  خیابان   نیز  اراذل و اوباش خمینی با تیغ و دشنه و زنجیر مشغول عبادت و امر به معروف   بودند. هر روز  در گوشه ای از وطن  تب کرده ستاره  ای به خاک می  افتاد و تنوره دیو بالاترمیرفت" (۹).  تهاجم همه جانبه خمینی و واراذل و اوباش تحت امرش به آزادیهای مشروع و حقوق دموکراتیک توده های مردم موجبات دگرگونی مسیر مبارزات مسالمت آمیز را فراهم آورد.   "تشدید حملات سازمان یافته باندهای سیاه با تمامی خویشن داری نیروهای دگراندیش بالاخره در سا ل ۱۳۶۰ منجر به تقابل میان نیروهای تا دندان مسلح و بی رحم ارتجاع حاکم و نیروهای دگراندیش گردید. نیروهای آزادیخواه و دموکرات دراوج اقتدار  خمینی و موج سواری بی حد و مرز او بر باور توده های متوهم و بخصوص در پرتو سکوت جامعه جهانی می بایست بین   سر فرود آوردن  و بودن و یا سر برافراشتن و نبودن انتخاب تاریخی خود را انجام میدادند" (۱۰).  اینگونه بود که مبارزه مسلحانه با رژیم استبداد، به نسلی تحمیل شد که عاشق بهروزی و سعادت تمامی هم میهنان تحت ستم شان بودند و در پی آن بودند "که این خلق از این آب و از این خاک  به اندازه‌ی هم بهره بگیرند" (۱۱).

 "... ماهی کوچک در رهش پویا،
دل پر ازکینه، جان پر از پیکار،
تا که بگشاید، راه دریا را،
می ستیزد با مرغ ماهیخوار،
آتشی در دل، شعله ها در خون،
میرود بیدار میرود هشیار ..." (۱۲).

بکارگیری شیوه های غیر مسالمت آمیز در مبارزه از جانب بعضی از نیروهای سیاسی، بدان معنا نیست که چنین نیروهایی به  تاکتیکهای  مسالمت آمیز مبارزه باور ندارند  و  تاکتیکهای غیرمسالمت آمیز را ترجیح میدهند، بلکه بواسطه آن است که در مقابله با یک دیکتاتوری وحشی برای حفظ بقای خود و دستاوردهای مبارزاتی مردم،  دفاع فعال از خود را جایز دانسته و در عمل مورد استفاده قرار میدهند.   "تلاش برای باز کردن يک فضای سیاسی باز و دمکراتیک در واقع اصرار ما برای امکان ایجاد سازماندهی های مردمی بیشتر است. جامعه‌ مدنی آزاد نیز اصلی ضروری است. اما چون ما با یک رژیم ديکتاتور رویارو هستیم بخشی از سیاست ما به دفاع از موجودیت و  ارزش‌های مردمی اختصاص یافته است. خط‌ مشی دفاع مشروع از منظر ما یک سیاست تاکتیکی نیست و ما با دید یک استراتژی به آن می نگریم اگر ایران   (رژیم حاکم بر ایران) بر درگیری و سرکوب اصرار نماید بی ‌شک ما بر مبنای این خط‌ مشی عمل خواهیم كرد" (۱۳).
شعر زیبا و بی بدیل پرنده سربی، برداشت عمیقا انسانی یک مبارز سربدار از مبارزه مسلحانه ناخواسته برای حفظ خود و دستاوردهای مبارزاتی مردم، با رژیمی عقب افتاده و وحشی است، که جز زبان زور نمی فهمد.

 "پرنده سربی

روزی تفنگم را به خاک میدهم
 و از او شاخه گلی میگیرم
و آن شاخه گل را
در کوچه بر سینه تو می آویزم
روزی تفنگم را به باد میدهم
و به او میگویم
مرا، مثل برگی با خود ببرد
تا رهایی را در شهر شما تعریف کنم
و از شهر شما تماشاگاهی میسازم
و همه ی زنجیرهایم را
به یک بوسه ی تو میبازم
روزی تفنگم را به آب میدهم
و از او قطره ای میگیرم
تا همه ی تشنگی ها را در آن غرق کنم
و از آن گوشواری میسازم
تا بر گوش خلق گمشده ام بیاویزم
و از گمشدگان کوله باری از آه میخواهم
و آن آه را با رنگ های سرخ
بر بوم زمان نقش میزنم
روزی، تفنگم را همچون هیمه ای
در آتش تو میریزم
خود را به آن آتش میزنم
و آنگاه که از سرما میمیری
با آتش تنم
قلبت را به زندگی میبرم
روزی تفنگم را به رهگذری میدهم
و به او میگویم
هر صبح
یک پرنده ی پر سوخته ی سربی را
در قلبم آشیانه دهد" (۱۴).                                        

مبارزه با اتکا به تاکتیکهای قهرآمیز تا تحقق  قطعی  یک حکومت  مردمی ایده  ال، درست به اندازه  مبارزه با اتکا به تاکتیکهای  مسالمت آمیز و تحت هرشرایط،  ذهنی، غیر واقعی و غیرعلمی است. خیال پردازی هایی اینچنینی که بیشتر بر زمین آرزوها و امیال ریشه دارد تا بر بستر واقعی رخدادهای اجتماعی، حتی در صادقانه ترین شکل خود انحرافی آشکار از سیاست واقع گرایانه در مبارزه میباشد و همانگونه که در بررسی چپ  و جبهه چپ توضیح دادیم " اینگونه پیش داوریهای کلیشه ای و مکانیکی، بدون درنظر گرفتن شرایط  و ویژگیهای خاص حاکم برجامعه ایران، موقعیت طبقات و اقشار موجود در اجتماع و چگونگی جبهه بندی آنها نسبت به تضاد اصلی، به زبان دیگر  بدون شناخت صحیح از پدیده ها و روابط مابین آنها و همچنین سطح و مرحله مبارزات طبقاتی، غیر منطقی و غیرعلمی بوده و با روح تئوری انقلابی، که هر  پدیده را صرفا در  ظرف زمانی و مکانی مشخص خود تحلیل میکند، در  تضادی آشکار  است" (۱۵).

نگارندگان، فعالین معتقد به ضرورت تشکیل جبهه فراگیر ملی در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران، درمبارزه با استبداد قرون وسطایی ولایت مطلقه فقیه، معتقد به تنوع اشکال مبارزه بوده و تمامی روش های مبارزاتی اعم از مسالمت آمیز و یا غیر مسالمت آمیز را، تا آنجایی که در مسیر سرنگونی تمامیت استبداد مذهبی ضرورت داشته باشند، مشروع و موجه دانسته و هیچگونه محدودیتی را در مبارزه با نماینده خدا بر زمین بر نمیتابند.  چرا که آنچه موجب پیروزی در یک مبارزه میشود، فقط داشتن یک هدف والا و انسانی نیست، بلکه شناخت و بکارگیری روش مبارزاتی کارآمد و منطبق با شرایط مشخص در هر مرحله از مبارزه میباشد. تاکتیک های مبارزاتی نیز ثابت و استاتیک نبوده و میبایست همگام با ارتقاء مراحل مبارزه متحول گردند. نگارندگان بر این باورند که "پیروزی ستمگران  تنها به دلیل بی عملی ستمدیدگان تحقق می  یابد"   (۱۶)  و تا  سحرگاه  رزم واپسین توده های مردم و پیشاهنگان راستینشان با لشگر جهل و جنایت ولایت مطلقه فقیه، همچون  شاعرانقلابی  معاصر آقای دکتراسماعیل خوئی  هم صدا میگویند:

ای مرگ  برولایت  شه  شیخ  جان  ستیز
ایران  ستیز  بلکه همانا  جهان ستیز۷) 

فرزاد قائم
 ۱۱ دی ماه ۱۳۹۰ برابر با ۱ ژانویه ۲۰۱۲



۱- راهکارهای محمد خاتمی وعبدالله نوری برای خروج از بحران

 ۲- جبهه فراگیر  ملی ضرورتی ناگزیر  در  مبارزه با استبداد حاکم بر  ایران (۵)  -جنبش سبز

 ۳-  ناجی نوشته آقای علی ناظر

 ۴-  جنبش ایران درهدفمندی خود زنده است! نوشته آقای  بهزاد کریمی

 ۵-  دفاع در برابر خشونت، حق مشروع انسان است،  مصاحبه آیدا قجر و شروین نکوی  با آقای دکتر کورش عرفانی

  ۶-  مبارزه مسالمت آمیز، هم استراتژی هم تاکتیک (۲)  نوشته آقای  سید ابراهیم نبوی

 ۷-  ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقاء نوشته  چريک فدایی  خلق  شهيد  امیر پرویز پویان 

 ۸-  نکاتی درباره: ضرورت مبارزه مسلحانه، اهداف مبارزه مسلحانه،  حامیان مبارزه مسلحانه، و خصلت رهبران مبارزه، در ایران نوشته آقای  حسن ماسالی 

 ۹-  جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با  استبداد حاکم بر ایران (۲)  اصلاح طلبان بر سر دو راهه استحاله: سقوط  و حفظ منافع فردی و یا بالندگی و حفظ منافع مردم

 ۱۰-  جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با  استبداد حاکم بر ایران (۳ -سازمان مجاهدین خلق ایران 

 ۱۱-  شعر "نامه به مادر" منتسب  به چريک فدایی  خلق  شهيد  احمد خرم آبادی

۱۲-  شعر "صمد ای تو پیشاهنگ رفتن" به یاد چريک فدایی  خلق  شهيد صمد بهرنگی

 ۱۳-  مصاحبه با باريوار آبدانان، بر گرفته از رادیو وبسایت کردانه

 ۱۴-  شعر"پرنده سربی"، از کتاب  مجموعه شعر سروده‌های زندان با نام «بر ساقه‌ی تابیده‌ی کنف» گردآوری و گزینش به کوشش آقای ایرج مصداقی

 ۱۵- جبهه فراگیر  ملی ضرورتی ناگزیر  در  مبارزه با استبداد حاکم بر  ایران (۷)  -چپ کیست؟ جبهه چپ  کدام  است؟

 ۱۶-  ادموند بورکه نویسنده و فیلسوف ایرلندی
Edmund Burke (1729 in Dublin; † 9. Juli 1797 in Beaconsfield)
  
۱۷-  شعر "ولایت  شه  شیخ"  از آقای دکتر اسماعیل خوئی

هیچ نظری موجود نیست: