جیرفت، روستای ناشکی، مرسه ناشکی جیرفت، کودک آزاری
اگر فیلم معلم روانی و جنایتکار مدرسه ناشکی جیرفت را ندیده اید، ابتدا آن را ببینید .
تحلیل این ویدئو بسیار مهم و درس آموز است برای ما. نیاز به ساعتها گفتگو دارد درباره آنچه دارد بر سرمان می آید. به اعتقاد من کلاسداری این معلم جانی و روانی، مینیاتوری از حکومتداری خامنه ای است. با همان وحشت و سبوعیت و ترسناکی!
شباهتها را یک به یک می گویم..
در گزاره های زیر به جای معلم، بگذارید خامنه ای!
به جای دانش آموزان بنویسید مردم!
به جای کلاس بنویسید ایران!
1- معلم این کلاس (خامنه ای)، خود را مالک “مطلق العنان” می بیند تا هر آنچه می خواهد انجام دهد.
2- معلم (رهبر) در فضای بسته ی کلاس (ایران، زندان، بازداشتگاه، بیدادگاهها) به هیچ کسی پاسخ گو نیست.
3- معلم (رهبر) از ایده “النصر بالرعب” به خوبی بهره می برد. واکنش آکنده از ترس و وحشت دانش آموزی که دست به سینه، در سمت راست، ردیف جلو نشسته است ببینید تا بهتر متوجه شوید..
4- معلم (رهبر) به وحشیانه ترین شکل ممکن، اوامر و ایده های تربیتی خود را پی می گیرد تا دانش آموزان در امتحانات خرداد قبول شوند (مردم به بهشت بروند)!
5- معلم (خامنه ای) برای پیشبرد “روش تربیتی” خود (منویات مقام رهبری)، از به جان هم انداختن دانش آموز (مردم) ابایی ندارد.
6- معلم (خامنه ای)، برای پیش برد روش تربیتی خود، شجاعت هر گونه پرسشگری و حقمداری را در دانش آموز کشته است (مردم جرات انتقاد و پرسشگری ندارند چون جرم تلقی می شود: تبلیغ علیه نظام، اهانت به مسئولین، همکاری با دول متخاصم، اقدام علیه امنیت ملی)…
6- دانش آموزان (مردم) از فرط ترس و تنبیه دوباره، جرات شکایت در جایی را ندارند. او (حکومت) چنان دانش آموزان (مردم) را ترسانده است که آنها ترجیح میدهند تنبیه بشوند ولی جایی شکایت نبرند. فضای مدیریت مدرسه هم (دادگاه)، چنان است که دانش آموزان (مردم) امیدی ندارند تا حرفشان شینده شود و جلو رفتار معلم (حاکمیت) گرفته شود!
8- در نتیجه ی کلاسداری این جانی (؟!)، عاطفه و انسانیت از این کلاس رخت بسته است. هر کسی برای نزدیکی به معلم (رهبری نظام: منبع قدرت) بایستی زیر آب دوستش (همکار دیروزش، هم حزبی، هم سفره، برادر و …) را بزند! و یا برای به دست آوردن دل او، کشیده ی محکمی بر گونه ی همکلاسی اش بزند! (فرد برای خشنودی حکومت، علیه دیگری اعتراف کند)
از ماست که بر ماست. این معلم قطعا خودش یک قربانی است. فجایعی به مراتب سهمگین تر از این هر و روز در گوشه و منار این مملکت رخ میدهد. در مقیاس بزرگتر از این کلاس، مردم نیز درگیر همین رفتارها و واکنشهای حکومت هستند. آنها نه کرامت دارند، نه شجاعت و نه حق! نظام برای استمرار حاکمیتش، معترضان را در دادگاههای بی نام و نشان شکنجه می کند، آنها را در بایکوت خبری می گذارد، مردم را به جان هم می اندازد، شجاعت پرسشگری از حکومت را در مردم می کشد و دادگاههای نمایشی ترتیب می دهد برای تایید اوامر ولایت. وحشت و ترس و تجاوز و شکنجه از ملزومات فرمانروایی شده است. به هیچ نهاد بیطرف و خارجی هم اجازه ی بازرسی از عملکردشان را نمی دهد. برخی از مردم برای زنده ماندن و تامین معاش (لباس شخصیهای بسیج)، تبدیل شده اند به ابزار سرکوب هم میهنان خود با سیلی و داغ و درفش!
آری! کلاس درس در جیرفت، مینیاتوری است از روش برخورد حکومت خامنه ای با مردم! شاید چون ما در بطن فاجعه قرار داریم، از درک عمق فاجعه عاجزیم و رفتار خشن و غیرانسانی حکومت برایمان عادی شده است اما وقتی از نظر یک ناظر بیرونی نگاه می کنیم، مانند نگاه به این ویدئوی مدرسه، بدویت و ترسناکی این حکومت بهتر و بیشتر نمود می یابد…
البته ابعاد فجایعی که هر روز به نام دین و ولایت و مسلمانی و نظام مردمی، در خفای زندانها و دادگاهها انجام می شود نه به لحاظ کیفیت و نه کمیت قابل قیاس با این مدرسه نیست. آنچه بر سر مردم بی پناه ایران به نام دین و شرعت و نظام و وحدت ملی و امنیت ملی و باقی این چرندیات، آوار می شود و هستی آنها را بدل به نیستی می کند بسیار گسترده تر از آن است که در این مقایسه بگنجد…
تحلیل این ویدئو بسیار مهم و درس آموز است برای ما. نیاز به ساعتها گفتگو دارد درباره آنچه دارد بر سرمان می آید. به اعتقاد من کلاسداری این معلم جانی و روانی، مینیاتوری از حکومتداری خامنه ای است. با همان وحشت و سبوعیت و ترسناکی!
شباهتها را یک به یک می گویم..
در گزاره های زیر به جای معلم، بگذارید خامنه ای!
به جای دانش آموزان بنویسید مردم!
به جای کلاس بنویسید ایران!
1- معلم این کلاس (خامنه ای)، خود را مالک “مطلق العنان” می بیند تا هر آنچه می خواهد انجام دهد.
2- معلم (رهبر) در فضای بسته ی کلاس (ایران، زندان، بازداشتگاه، بیدادگاهها) به هیچ کسی پاسخ گو نیست.
3- معلم (رهبر) از ایده “النصر بالرعب” به خوبی بهره می برد. واکنش آکنده از ترس و وحشت دانش آموزی که دست به سینه، در سمت راست، ردیف جلو نشسته است ببینید تا بهتر متوجه شوید..
4- معلم (رهبر) به وحشیانه ترین شکل ممکن، اوامر و ایده های تربیتی خود را پی می گیرد تا دانش آموزان در امتحانات خرداد قبول شوند (مردم به بهشت بروند)!
5- معلم (خامنه ای) برای پیشبرد “روش تربیتی” خود (منویات مقام رهبری)، از به جان هم انداختن دانش آموز (مردم) ابایی ندارد.
6- معلم (خامنه ای)، برای پیش برد روش تربیتی خود، شجاعت هر گونه پرسشگری و حقمداری را در دانش آموز کشته است (مردم جرات انتقاد و پرسشگری ندارند چون جرم تلقی می شود: تبلیغ علیه نظام، اهانت به مسئولین، همکاری با دول متخاصم، اقدام علیه امنیت ملی)…
6- دانش آموزان (مردم) از فرط ترس و تنبیه دوباره، جرات شکایت در جایی را ندارند. او (حکومت) چنان دانش آموزان (مردم) را ترسانده است که آنها ترجیح میدهند تنبیه بشوند ولی جایی شکایت نبرند. فضای مدیریت مدرسه هم (دادگاه)، چنان است که دانش آموزان (مردم) امیدی ندارند تا حرفشان شینده شود و جلو رفتار معلم (حاکمیت) گرفته شود!
8- در نتیجه ی کلاسداری این جانی (؟!)، عاطفه و انسانیت از این کلاس رخت بسته است. هر کسی برای نزدیکی به معلم (رهبری نظام: منبع قدرت) بایستی زیر آب دوستش (همکار دیروزش، هم حزبی، هم سفره، برادر و …) را بزند! و یا برای به دست آوردن دل او، کشیده ی محکمی بر گونه ی همکلاسی اش بزند! (فرد برای خشنودی حکومت، علیه دیگری اعتراف کند)
از ماست که بر ماست. این معلم قطعا خودش یک قربانی است. فجایعی به مراتب سهمگین تر از این هر و روز در گوشه و منار این مملکت رخ میدهد. در مقیاس بزرگتر از این کلاس، مردم نیز درگیر همین رفتارها و واکنشهای حکومت هستند. آنها نه کرامت دارند، نه شجاعت و نه حق! نظام برای استمرار حاکمیتش، معترضان را در دادگاههای بی نام و نشان شکنجه می کند، آنها را در بایکوت خبری می گذارد، مردم را به جان هم می اندازد، شجاعت پرسشگری از حکومت را در مردم می کشد و دادگاههای نمایشی ترتیب می دهد برای تایید اوامر ولایت. وحشت و ترس و تجاوز و شکنجه از ملزومات فرمانروایی شده است. به هیچ نهاد بیطرف و خارجی هم اجازه ی بازرسی از عملکردشان را نمی دهد. برخی از مردم برای زنده ماندن و تامین معاش (لباس شخصیهای بسیج)، تبدیل شده اند به ابزار سرکوب هم میهنان خود با سیلی و داغ و درفش!
آری! کلاس درس در جیرفت، مینیاتوری است از روش برخورد حکومت خامنه ای با مردم! شاید چون ما در بطن فاجعه قرار داریم، از درک عمق فاجعه عاجزیم و رفتار خشن و غیرانسانی حکومت برایمان عادی شده است اما وقتی از نظر یک ناظر بیرونی نگاه می کنیم، مانند نگاه به این ویدئوی مدرسه، بدویت و ترسناکی این حکومت بهتر و بیشتر نمود می یابد…
البته ابعاد فجایعی که هر روز به نام دین و ولایت و مسلمانی و نظام مردمی، در خفای زندانها و دادگاهها انجام می شود نه به لحاظ کیفیت و نه کمیت قابل قیاس با این مدرسه نیست. آنچه بر سر مردم بی پناه ایران به نام دین و شرعت و نظام و وحدت ملی و امنیت ملی و باقی این چرندیات، آوار می شود و هستی آنها را بدل به نیستی می کند بسیار گسترده تر از آن است که در این مقایسه بگنجد…
11 پاسخ برای “روش معلم جیرفتی، مینیاتوری از حکومتداری خامنه ای!”