روایت یکی از حاضران در مراسم تشییع پیکرمرحوم مهندس عزت الله سحابی و مرحوم هاله سحابی1
ساسان مسیبی
به دنبال در گذشت مرحوم مهندس سحابی در صبح روز سه شنبه10 خرداد ماه خانواده، دوستان و علاقمندان مهندس در بیمارستان مدرس حاضرشدیم و پس از تحویل جنازه همگی با خودروهای شخصی و یا عمومی همراه با آمبولانس پیکر مهندس به سوی لواسان حرکت کردیم.در لواسان جنازه به داخل منزل منتقل وقرار گرفتن پیکر مهندس در محل مناسب در وسط پذیرایی، پس از ذکر فاتحه و صلوات و پخش تلاوت قرآن،عموم آقایان در حیاط منزل و خانم ها نیز در داخل خانه مستقر شده و ورود میهمانان عزادار از میان گروه های مختلف آغاز شد.ساعتی از حضورپیکر مهندس سحابی در منزل نگذشته بود که دو نفر از مسئولین امنیتی به منزل وارد شده و با اقایان فریدون (برادر مهندس عزت الله سحابی) حامد(فرزند مهندس )و شامخی(همسر مرحومه هاله خانم )به گفتگو پرداختند.دستور اقایان خاکسپاری مهندس در همان روز سه شنبه بود.خانواده با این درخواست موافقت نکردند و اعلام شد که مراسم صبح روز بعد برگزار می شود.تا عصر این ورود و خروج بارها و بارها تکرار شد و نیروهای فوق دایما درخواست داشتند که جنازه باید همان روز به خاک سپرده شود.حتی گفته می شد تهدید شده است اگر امروز سه شنبه جنازه تشییع نشود ممکن است جنازه بوسیله نهادهای فوق راسا به خاک سپرده شود.در حالی که دایما به حضور مردم و علاقمندان و وابستگان در منزل مهندس سحابی افزوده می شد اما برادر و پسر و داماد مهندس سحابی به جای حضور در کنار مردم و پاسخ به محبت های آنان در گوشه حیاط،طبقه دوم منزل یا بااحضاربه بخشداری مشغول بحث و گفتگو در باره زمان،مکان و چگونگی تشییع پیکر بودند و البته این عدم حضور خانواده در منزل موجب گسترش نگرانی شده بود.
بیرون از منزل هم دهها نیروی امنیتی و انتظامی مشغول آمد و شد و حضور در روبروی منزل،داخل کوچه و خیابان های اطراف بودند.چندین فیلمبردار هم مشغول فیلم گرفتن از افراد حاضر در منزل و نیز خودروهای پارک شده در کوچه بودند.برخی میهمانان نیز بیان می کردند از خروجی تهران پارس به سوی لواسان تا گردنه لواسان وورودی های شهر نیز صدها نیروی امنیتی را در حال حرکت یا استقرار دیده اند. در بالای گردنه و نیز در پل ورودی شهر لواسان هم ایست بازرسی های نیروی انتظامی مستقر شده بودو در حال کنترل ورود خودروها بود .این وضعیت انقدر نگران کننده شده بود که با آمدن اقای تابش نماینده مجلس به منزل ،وی تاسف شدید خود را از این وضعیت اعلام و در همانجا تلفنی با استاندار تهران یعنی تمدن صحبت کرد تا این مواجهه شدید امنیتی وانتظامی مقداری کاهش یابد. ایشان وعده داد به محض بازگشت توسط رئیس مجلس مسئله را پیگیری کند.هر چند تا روز بعد نه تنها تغییری پیش نیامد بلکه هر لحظه برشدت حضور این نیروها و مزاحمت انها افزوده شد.
نماز ظهر در حیاط منزل برگزار شد.در میان دونماز یکی از شخصیت ها سخنرانی پر سوز و گداز کوتاهی در وصف خدمات مهندس سحابی داشتند که با گریه و تاثر شدید حضار همراه بود.سپس دوستان در حیاط پراکنده شدند و هر یک از حاضران مشغول پیگیری کاری بودند تا مراسم تشییع روز بعد آنچنان که شایسته مهندس سحابی است برگزار شود.مقرر شده بود ساعت 9 صبح مراسم اغاز و پس از غسل مهندس سحابی در حیاط منزل و اقامه نماز میت توسط حجت الاسلام احمد منتظری جنازه به خاک سپرده شود.
عصر خبر رسید که با مقامات انتظامی،سیاسی و امنیتی توافق حاصل شده است که پیکر مهندس سحابی صبح فردا چهارشنبه پس از غسل میت در منزل از درون منزل ،حمل و پس از خروج از منزل و حرکت به سمت راست یعنی داخل کوچه گلستان بر دوش خانواده و سایر همراهان حمل شده و در خيابان صحراي ناران، مراسم نماز ميت، برگزار شود و از انجا تابوت با امبولانس به سوی قبرستان حمل می شود و سپس مراسم معمول دفن و خاکسپاری صورت می گیرد. پس ازبرگزاری نماز مغرب و عشا ،مجددا با حضور خانواده سحابی در بخشداری تغییری صورت گرفت و ساعت شروع مراسم هفت صبح اعلام شد در حالی که پیش از آن قرار بود 9 صبح مراسم اغاز شود.
طبق قرار حدود ساعت شش و نیم غسل میت اغاز و در حالی که مسئولین و تعدادی از نیروهای امنیتی در حیاط منزل حضور داشتند ساعت هفت کار غسل به اتمام رسید .در تمام این دقایق ماموران امنیتی خود با گستاخی و تندی دایما دستور صادر می کردند ودر برابر هر کاری موضع داشتند از جمله برای خواندن زیارت عاشورا و یا خداحافظی دوستان و خانواده از پیکر مهندس سحابی.گاه صدای شجاعانه یار غلامرضا تختی موجب عقب نشینی ماموران می شد ... به هرحال حرکت جمعیت همراه با حمل تابوت اغاز شد.درب خروجی منزل با عرض کم موجب شد تا دم درب توقف کوتاهی صورت گیرد.هاله سحابی و تنی چند پیشاپیش جمعیت خارج شدند و سپس تابوت از درب خارج شد.جوانی رشید در پیشاپیش حمل کنندگان قرار داشت.به محض خروج نفر اول حامل تابوت و در روبروی تابوت به ناگهان یکی از فرماندهان اصلی نیروها(که بعد تا اخر مراسم حضور داشت و با الفاظ رکیک و بی ادبانه و گستاخانه با مشایعت کنندگان برخورد می کرد)در حالی که ماسکی بر دهن خود زده بود با لگد به میان ران حمل کننده پیش گام کوبید.این رفتار وحشیانه و غیر مترقبه موجب شد تا لحظه ای تعادل جوان بر هم بخورد.فرمانده قصد داشت مسیر تابوت را به سوی چپ منزل تغییر دهد که البته خروج جمعیت از منزل و مقاوت هاله خانم که روسری سبز و عکس مهندس سحابی را بر سینه داشت، موجب شد تا این اقدام موفق نشود.دهها دوربین نیروهای انتظامی و امنیتی هم در جلوی تشییع کنندگان مشغول فیلمبرداری بودند.در این گیر و دار حرکت به سوی محل تعیین شده ادامه داشت.حضور صدها نیروی لباس شخصی و یا با لباس فرم نیروی انتظامی هم در جلو و کنار تابوت و پشت جمعیت سنگین بود.فیلمبردارن امنیتی هم مشغول فیلمبرداری بودند اما با هر موبایل بدستی به سرعت برخورد می شد.تابوت هنوز چند متری جلو نرفته بود که ماجرای هاله خانم پیش آمد .ماموران می خواستند تا برخلاف مصوبه شورای تامین جنازه را به آمبولانس منتقل کنند اما مقاومت جوانان و حمل کنندگان تابوت و نیز هاله خانم پیش امد که یکی از افراد هاله خانم رابا مشت مورد حمله قرار داد.همزمان با نقش بر زمین شدن هاله خانم و کشیده شدن او به این سو و ان سو و نهایتا پرتاب او به درون ماشین به گونه ای که نیمی از بدن بیرون از ماشین قرار داشت و نیمی درون خودرو،و با کشیدن و کتک زدن سایرحمل کنندگان تابوت به این طرف و ان طرف و دستگیری و ضرب وشتم انها عملا تابوت به دست نیروهای انتظامی افتاد و به امبولانس منتقل شد و امبولانس به سرعت حرکت کرد.نیروهای انتظامی حتی مصوبه مقامات فرادست خود رانقض کردند!یا شاید ان مصوبه از ابتدا فریبی بیش نبود؟!
جمعیت حاضر در مراسم به سرعت با خودروهای عمومی وشخصی خود را به قبرستان رساند.درب اصلی قبرستان توسط نیروهای انتظامی بسته شده و صدها نیروی انتظامی و لباس شخصی هم در دم درب تجمع کرده بودند.به تدریج و با فشار جمعیت درب باز شد و با رسیدن جمعیت به محل مقرر خاکسپاری معلوم شد جنازه داخل قبر گذاشته شده اما هنوز خاک سپاری به پایان نرسیده بود،گفته شد نماز را هم یکی از روحانیون نیروی انتظامی بدون حضور مردم و خانواده خوانده است! دعای تلقین توسط اقای دعایی خوانده شد ودر میان جمیعت نیز صدها تن از نیروهای لباس شخصی مستقر شدند و هر اقدامی را فورا با دستگیری خاموش میکردند ضمن انکه دایما نیروهای لباس شخصی با صلوات های مستمر حضور سنگین خود را در لابلای جمعیت یاداور می شدند.چند تن در این وضعیت دستگیر شدند.
به تدریج مراسم خاکسپاری به اتمام می رسید.جمعیت در حال بازگشت به سوی خودروها بود که خبر رسید هاله سحابی بر اثر کتک خوردن فوت کرده است.هیجان و خشم و اندوه در هم امیخته بود اما کمتر کسی باور می کرد.همه مضطرب به سوی منزل مهندس سحابی بازگشتند.در حیاط منزل بسیاری از شخصیت ها نشسته ونگران بودند..تا بالاخره ابتدا ... در ضلع شمالی حیاط و ... در ضلع جنوبی حیاط با قرائت ایه انالله و اناالیه راجعون خبر در گذشت هاله سحابی و پیوستن هاله به پدر را اعلام واز حاضران خواستند برای همدردی با خانواده سحابی به تدریج منزل را ترک کنند تا خانواده بتواند برای خاک سپاری هاله خانم خود را آماده کند.
این خبر موجب شد تا تعداد زیادی دچار شوک شوند.اورژانس خبر شد و تنی از پزشکان حاضر در محل وارد عمل شدند. محشری برپابود.صدای گریه و ضجه ی حضار فضای منزل را به ماتم سرایی بزرگ مبدل ساخته بود.ساعتی تنها صدای گریه وفریاد مظلومیت بود که به آسمان می رسید.همه شوکه شده و کسی این فراق را باور نداشت.هاله نتوانست فراق پدر را بیش از این تحمل کند .هاله با کین خصم به ابدیت پیوست...
*به دلایل امنیتی و نگرانی از برخورد نیروهای امنیتی نام اشخاص در این روایت حذف شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر