| |
نظامیان در افغانستان، زمینه های زیادی را برای اجرای کودتاها فراهم کرده اند |
تمرکز قدرت در دست فرد و یا خانواده مشخصی، نظامیان را بر می انگیخت تا با انگیزه های قدرت طلبانه – نه با هدف خدمت به مردم – دست به اقدام نظامی و یا کودتا بزنند.
نکته مهم این است که در بروز و اجرای کودتاها در افغانستان، انسجام نه چندان مطمئن و ناپایدار ارتش نیز که باعث رسوخ و نفوذ عناصر وابسته به خارج در آن می شد، بی تاثیر نبوده است؛ زیرا می دانیم که ارتش در افغانستان علی الخصوص از روزگار صدارت محمد داوود خان و خاصتا در پی توافق ۱۹۵۶ میان افغانستان و شوروی سابق، از جهات مختلف به آن کشور (شوروی سابق) وابسته شد.
ارتش افغانستان، هم از نگاه تسلیحات و هم از ناحیه آموزش و تربیه کادرها و افراد فنی و حرفه ای، متکی به آن کشور شد و چنانکه بعدا به مشاهده رسید، همین وضعیت، صدمات و آسیب های بزرگی را به ملت و کشور افغانستان وارد کرد.
از جمله آنکه، آموزش دیدگان در آن کشور و نظامیان و افسرانی که می بایست در خدمت دفاع از مملکت و ملت خویش می بودند، به صحنه سیاست و دخالت به سود این و یا آن جریان سیاسی و یا فرد خاص کشانده شدند و وقایع و در واقع فجایع سخت وحشتناکی را سبب شدند.
بارها اسامی افسران و نظامیان بر جسته ای مانند عبدالقادر، پاچا گل وفادار، فیض محمد، محتاط، عظیمی و... را شنیده و یا خوانده ایم که به نفع سردار محمد داوود خان و علیه محمد ظاهر شاه، وارد عمل شدند و کودتای سال ۱۳۵۲ خورشیدی را که منتج به رویکار آمدن رژیم به ظاهر جمهوری در افغانستان شد، پدید آوردند و باری دیگر، همان ها و نیز شمار دیگری از تحصیل کردگان در شوروی سابق در موقعی که احساس شد سردار محمد داوود خان سیاست دوری گزیدن از مسکو و متحدان چپی خویش را در پیش گرفته است، دست به اقدام نظامی علیه او و جمهوری خود ساخته اش زدند.
انگیزه کودتا تمرکز قدرت در دست فرد و یا خانواده مشخصی، نظامیان را بر می انگیخت تا با انگیزه های قدرت طلبانه دست به اقدام نظامی و یا کودتا بزنند |
با وصف شمار اندک گروه مذکور، اقدام نظامی شان موثر افتاد و توانستند نقشه کودتا علیه رژیم داوود خان را که ریشه و مبنای استواری در میان ملت نداشت، موفقانه به انجام برسانند و او را که خودشان بر تخت نشانده بودند از سریر به زیر کشیدند.
بنا بر این، دخالت ارتش و نظامیان آموزش دیده در شوروی سابق، در سیاستی که با ضعف نظامی و اداره و رهبری نادرست مواجه بود، زمینه بهره برداری بیگانگان را فراهم می کرد و این مسئله از دلایل اصلی وقوع کودتاها در افغانستان بود.
اگر به این نظریه معتقد باشیم که "دخالت ارتش به سود این و یا آن شخص و جریان سیاسی به دلیل نبود انسجام عالی و ضعف سازمان نظامی صورت می گیرد" چنین چیزی متاسفانه در افغانستان به مشاهده رسیده و از همین رو، دست های پنهان و آشکاری سعی ورزیدند تا آنها را به نفع امیال و خواست های خویش به کار گیرند و نتیجه آن نیز اوضاع و شرایطی شد که پس از کودتای ثور سال ۱۳۵۷خورشیدی در افغانستان به وجود آمد و سیه روزی و تباهی ملت و کشور افغانستان را در پی داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر