منير طه
براى جوانانِ دلير و هوشيارِ وطنم
اى سروِ سيه چشم كمر راست نگهدار
امروز صلاى دل و جان با دل و جان است
امروز زِ هر ديده دو صد رود روان است
اى سروِ سيه چشم كمر راست نگهدار
كامروز دو صد چشمِ سيه با تو چمان است
بگذار ببوسم سر و چشمت ، بَر و رويت
كامروز مرا بيشترين لب به دهان است
آن شوق كه در دست درآغوشيِ ما بود ،
امروز در آغوشِ دو چشمِ نگران است
امروز اگر خانه اسيرِ دگران است
اما همه جا از تو همان نام و نشان است
اى واى كه رنجِ تو نه با راحتِ دل بود
آوخ كه شكنجِ تو نه در طاقتِ جان است
دانم كه اگر راهيِ راهت كنم امروز
بازآمدنت را نه ضمين و نه ضمان است
ما را و تو را قصدِ جدايى ؟ نه به جانت
هجرانِ تو دردى نه چُنين و نه چُنان است
پيمانِ تو را بدرقة راهِ تو كردم
بازآ به سلامت كه توانت به امان است
دندان به جگر دار و سراسيمه مران كار
كان« هندِ جگرخوار » ، هم «اين» بود و هم «آن» است
تا خرد و كلان پشت و پناهت شده امروز ،
برخيز به تدبير ، كه اين حكمِ زمان است
اى سروِ سيه چشم كمر راست نگهدار
كامروز دو صد چشمِ سيه با تو چمان است
22 آذر 1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر