سرسپردگان ضحاک، دلسپردگان قدرت-«سعیدی سیرجانی» از انتقام میگوید
*«منظورم دیگرم از تجدید چاپ ابن مقاله [بهانه ای خطرناک] هشدار بالقوه ای است به نسلهای آینده که اگر خدای ناخواسته در آینده ای دور در سرزمین ما بار دیگر بساط استبدادی گسترده شد و قداره بند فرصت طلبی بر جان و مال خلایق مسلط گشت و فریاد انا لاغیری سرداد و جماعت مسلسل به دستی به سائقه بت پرستی خویش یا به سودای مال و مقام، با شعار "چه فرمان یزدان چه فرمان شاه" محیط وحشت و اختناقی بوجود آوردند؛ آن جماعتی که به عنوان وزیر و وکیل، آتش بیار معرکه و دلال مظلمه اند، متوسل به معاذیری از این قبیل نشوند که "من آلت فعلی بی اراده بودم"، "از ترس جان تصویب کردم"، "اگر من نمیکردم دیگران می کردند" و بهانه های ابله فریب همیشه رایجی از این مقوله.»
«در حکومت وحشت، حساسیت ماموران معذور به مراتب بیشتر از بت اعظم است. مگر ماجرای بخشیدن خان و غضب شیخعلی خان را نشنیده اید و داستان تکراری سر به جای کلاه آوردن را؟»
**«اگر ملت ایران جویای آزادی و رفاه و سلامت است باید خط ابطال کشد بر عبارات پوچ و نکبت باری از قبیل
"بر گذشته ها صلوات"، "بر مرده نباید لگد زد"، "گذشته ها گذشته است" این فلسفه های غلط مایه بدبختی ملت ما شده است و پذیرفتن و توجیه بهانه های نامعقولی از این قبیل، رنج آفرین نسل آینده ایران خواهد بود. هر آدم عاقل و بالغی مسئول اعمال خویش است و اگر از سلامت نفس و اعتدال مشاعر برخوردار باشد هیچ عامل خارجی نمیتواند او را وادار به جنایت و خیانت کند.»
«دزدان و غارتگران و جنایتکارانی که در هر مجالی به جان ملت ما افتاده اند و با لطایف حیل برای فردای حساب در پس بهانه ای هستند که خود را مجبور بی اختیار قلمداد کنند و همه مسئولیت را بر دوش دیگران افکنند.»
«اینکه تقی زاده [سید حسن تقی زاده، وزیر مالیه رضاخان و امضا کننده قرارداد ذلت باری نفتی (1933-1312) با انگلیس] در مجلس میگوید: "من مسلوب اختیار بودم، برای کسی در این مملکت اختیار نبود و هیچگونه مقاومتی در مقابل اراده حاکم مطلق آن زمان نه مقدور بود و نه مفید" به نظر من ریاکارانه ترین بهانه ای است که آدمی بالاتر از حد متوسط ممکن است بدان متوسل شود و به همان درجه نیز دفاع از این بهانه و توجیه آن دفاعی نامعقول و نامقبول و برای سرنوشت یک مملکت و اخلاق عمومی یک ملت خطرناک است.»
***«یکی از خلقیات ما ایرانیان، گذشتهای بیمورد و آسان گیریهای جسارت انگیز است. ظاهرا هر چه خطا بزرگتر و زیانهای اجتماعیش بیشتر باشد، گذشت ما ملت اعم از مردم عادی یا ماموران عدالت بیشتر است.»
****«عمال هر حکومت جابر و ستمگری به محض سرنگون شدن بساط ظلم و تشکیل دادگاه های انقلابی، بر هیات قضات نهیب میزنند که "اگر ما مردم را شکنجه نمیکردیم، اگر ما جوانان را به رگبار نمیبستیم، اگر ما مجلس قلابی تشکیل نمیدادیم، اگر ما به حق ملت تجاوز نمی کردیم… کس دیگری میکرد. بنابراین ما شایسته انعام و پاداشیم که فداکاری کرده و باری از دوش همکاران برداشتیم!»
پیوست:
*- «از همین جا بخوانید» عنوان مقدمه سعیدی سیرجانی بر کتابش با عنوان «در آستین مُرَقّع» که برگزیده آثارش در قبل و بعد از انقلاب است.
**- «بهانه ای خطرناک» مقاله وی در مجله یغما شماره 357؛ نوروز 1357
***- «باطل در خیال» مقاله وی در مجله یغما شماره 336؛ بهار 1355
****- «تو بر اوج فلک» مقاله وی در مجله یغما شماره 361؛ شهریور 1357
بیشتر بخوانید:
نامه های دادخواهی زنده یاد سعیدی سیرجانی به مردم و مسئولان رژیم اسلامی ایرانPDF
اسرار مرگ نویسنده (درباره شکنجه و قتل علی اکبر سعیدی سیرجانی) نوشته عمادالدین باقی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر