نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

اسناد ارتباطات امیرفرشاد ابراهیمی و سید رضا مدحی


اسناد ارتباطات امیرفرشاد ابراهیمی و سید رضا مدحی
گیتی آرین
این مقاله پیشتر توسط خانم گیتی آرین نوشته شده و در سایت‌های مختلف انتشار یافت. نظر به اهمیت موضوع و اسناد ارائه شده در آن که ارتباط امیرفرشاد ابراهیمی و سیدرضا مدحی را مسجل می‌کند پژواک ایران برای تنویر افکار عمومی اقدام به انتشار دوباره آن می‌کند. 
  
در ۲۸ آگوست ۲۰۰۸  مقاله ای با عنوان ” آن مرد آمد،آن مرد با درد آمد” در گفتنی ها وبگاه رسمی امیرفرشاد ابراهیمی درج شد که در آن از خروج مردی به نام سید رضا حسینی سخن گفته بود و از او به عنوان ناجی خود نام برده بود و اعتراف کرده بود که در سال ۷۱ که بازداشت شده بوده همین سیدرضا حسینی به عنوان بازجوی وی،او را از محکومیت نجات داده  و تا میتوانسته سید رضا را به قله های انسانیت و شرف برده بوده است و حتی عکسی از او در زمان بستری بودن قرار میدهد که بعدها آنرا حذف میکند .امیرفرشاد ابراهیمی که در سناریو سازی تبحر ویژه ای دارد و بعد ها خواهیم گفت که چگونه به توسط همین سید رضا پایش برای سناریوسازی به پرونده قتل های زنجیره ای باز میشود و سید رضا مگوهای زیادی از این دوران دارد را به تفصیل شرح خواهیم داد در آن مقاله مدعی میشود به دیدار این ناجیش سید رضا شتافته که به گفته خود امیرفرشاد  به کمکش نیاز داشته است پس از ۱۱ ماه سناریو به کلی تغییر میکند به شکلی که در ۲/۷/۲۰۰۹ امیرفرشاد مطالب قبلی را پاک میکند و سید رضا حسینی را به سیدرضاباباخانی [سید مهدی باباخانی] تغییر میدهد اما فراموش کرده بود که اسناد زیادی از خود به جای گذاشته است
http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=334    (توضیحات کامل آقای مصداقی در این رابطه)  
 و مدعی میشود یک لباس شخصی را در ایران به نام محمد رضا مدحی یا همان حاج رضا شجاعی را شناسایی کرده و اسنادی مشتمل بر پاسپورت و مدارک دیگر سفر را منتشر میکند و مدعی میشود این فرد به ایران دیپورت شده است و هم اکنون مشغول سرکوب مردم می باشد اما این اسناد به چه صورت به دست امیرفرشاد ابراهیمی افتاده است و چگونه شد که پس از ۱۱ ماه ناجیش و مردی که یکبار به عنوان فرمانده محور در جنگ و یک بار دیگر به عنوان بازجو، ناجیش میشود چطور یک دفعه لباس شخصی خائن شد و سر از ایران درآورد ماجرا بدین شرح است :
۱۹ بهمن ۱۳۸۶ با خروج محمد رضا مدحی(سیدرضا حسینی) از ایران بنا به دلایلی که در گزارش قبل به حضور هموطنان عزیز رسید نامبرده که در کشور تایلند به واسطه دسترسی و حمل اطلاعات زیاد که متعاقبا افشاء خواهد شد در خطر جانی قرار داشته است لذا مدتی بعد در تاریخ ۷/۸/۲۰۰۸  امیر فرشاد خود را به سید رضا حسینی میرساند و همان زمان ارتباطی بین او و محمدرضا مدحی(سیدرضاحسینی)مجددا پدید می آید و امیرفرشاد با ارائه مدارک زیر به سید رضا مدعی میشود که نماینده حقوق بشر و سازمان ملل است و میتواند برای وی ویزای اقامت از کشور آلمان دریافت کند از آنجایی که محمد رضا مدحی نمیخواسته پناهنده سیاسی شود زیرا با سوابق مسئولیتی بسیاری که وی  داشته است اساسا چنانچه تصمیم به اخذ پناهندگی سیاسی میگرفت دیگر نیازی به وجود امیر فرشاد نبوده است و هر کشوری در اسرع وقت به وی پناهندگی سیاسی میدهد لذا از  امیر فرشاد میخواهد تا ویزای تجاری آلمان را برای وی اخذ نماید و بابت اینکار ۲۰ هزار یورو به عنوان حق الوکاله  دریافت می نماید
 
 (امیر فرشاد با ارائه این مدارک مدعی شده بود که نماینده سازمان ملل و نماینده عالی حقوق بشر است)
 
(تصویر اصلی پاسپورت امیرفرشاد ابراهیمی که با آن وارد بانکوک شده است)
همانطور که قید شد در تاریخ ۷/۸/۲۰۰۸ وارد بانکوک میگردد و تا تاریخ ۱۸/۸/۲۰۰۸ در هتل هالی دی این سیلوم رد  بانکوک ، اطاق ۱۹۴۷  ،۱۲ روز اقامت داشته است مطابق اسناد زیر:
 (صورت حساب هتل محل اقامت امیر فرشاد ابراهیمی که توسط محمد رضا مدحی پرداخت گردیده است)
 درمدارکی که در وبگاه خود منتشرکرده ومدعی شده است که پاسپورت  محمدرضا مدحی جعلی است ابتدا اینکه آن مدرک پاسپورت نیست و افرادی که به تایلند مهاجرت نموده اند میدانند که این مجوز اقامت و تجارت میباشد
 
(تصویر اجازه اقامت و تجارت در کشور تایلند که آقای مدحی برای اخذ ویزای تجاری در آلمان به امیرفرشاد داده بود و وی با برش آن و درج تصویر نصفه از این سند مدعی بود که این یک پاسپورت جعلی است ضمنا محل درج نام و محلی که اجازه اقامت و کار را درج نموده است را با رنگ قرمز مشخص نموده ایم و امکان این وجود دارد که از سفارت تایلند در هر کشوری این مدرک استعلام گردد)
 لذا این مدارک را از وی اخذ میکند به همراه نام کامل خانواده،  که به آلمان برود و برای وی ویزای اقامت دریافت کند  حتی در زمانی که در بانکوک اقامت داشته نیز به عنوان مشاور حقوقی سید رضاحسینی(محمد رضا مدحی) زمانی که فرزند سید رضا را جهت اخاذی میربایند در اداره پلیس حضور می یابد و به عنوان شهود مطالبی را عنوان میکند بنا بر اسناد زیر که دست خط وی می باشد:
 
 (مدارک شکایت در پلیس بانکوک و حضور امیرفرشاد ابراهیمی به عنوان مشاور حقوقی محمدرضا مدحی)
 و حتی یک قطعه سنگ الماس رنگی بسیار قیمتی به مبلغ بالغ بر ۵۰۰ هزار یورو  به عنوان اینکه برای محمد رضا مدحی از این پس فعالیت نماید دریافت میکند
 
(تصویر شناسنامه سنگ الماس رنگی که امیرفرشاد ابراهیمی دریافت کرده و دست خط وی در آن موجود است ،به تاریخ ها دقت کنید)
 سپس امیرفرشاد به آلمان باز میگردد و شروع به سناریو پردازی می نماید و  اظهارمی دارد که چون شما دارای سوابق امنیتی هستید نمیتوانم برای شما اجازه اقامت دریافت نمایم و سیدرضا حسینی مبالغ پرداختی و الماس مربوطه را مطالبه می نماید و از آن پس امیرفرشاد ارتباط خود را قطع و شروع به سناریو پردازی می نماید که آقای مدحی نتیجتا در تاریخ ۸/۱۰/۲۰۰۸ به توسط سفارت اسپانیا در بانکوک با رایزنی اقتصادی و خرید ملک در اسپانیا اقدام به اخذ ویزا مینماید و سپس در مورخه ۲/۲/۲۰۰۹ وارد مادرید میگردد و در مورخه۱۹/۶/۲۰۰۹  به آلمان نقل مکان مینماید پس از مدتی استاندارمونیخ  از وی درخواست مینماید تقاضای پناهندگی خود را تقدیم کند که آقای مدحی نمیپذیرد و اظهار میکند اگر ویزای اقامت نمیدهید من در کشور شما توقف نمیکنم
  
 (مدرک درخواست مقامات مونیخ برای پناهندگی و عدم پذیرش محمدرضا مدحی)
 و مدرک زیر نشان میدهد تاریخ ۲۰/۶/۲۰۰۹  نامبرده در بیمارستانی در هامبورگ بستری بوده است  در همان ایامی که امیرفرشاد ادعا میکند که وی در ایران در حال سرکوب مردم است
مجدد ۱۵/۱۱/۲۰۰۹ نیز در آلمان بستری میشود
حال سناریوی مرد سناریوساز امیرفرشاد ابراهیمی که حتی مدعی میگردد محمد رضا مدحی با اعضای شاخص اپوزیسیون تماس برقرار نموده اما در تصویر بر روی اسنادی که روی میز بوده را مخدوش میکند تا مشخص نگردد ابتدا اینکه نامبردگان خارج نشینان بازرگان هستند و آن جلسه در بانکوک در هتل هیلتون ملنیوم  برای معامله جواهرات بوده است از آنجایی که شغل پدری نامبرده جواهرات بوده و بدین واسطه در کنار فعالیت های دولتی همیشه نیز به این شغل مشغول بوده است که حتی شرکتی در ایران با نام رضا جم استونز داشته که توسط خانواده وی اداره می شده  و مشخص نیست چرا امیر فرشاد این افراد را معرفی نمی نماید(افرادی که چهره آنها مخدوش شده است .البته در صورتی که این افراد رضایت داشته باشند ما چهره امحا نشده آنها را درج و معرفی می نماییم) و مدعی میگردد این موضوع از طریق پلیس فدرال امریکا در دست بررسیست  با عنایت به اینکه  دفتر اصلی  شاخه آسیای اف بی ای و سی آی ای در بانوک مستقر می باشند و تمامی  فعالیت های بازرگانی ایرانیان در تایلند  پس از استعلام سوابق افراد ازسوی پلیس تایلند از این مراجع  امکان پذیر است حال  چگونه امکان دارد که پرونده سیدرضا  حسینی(محمد رضا مدحی) در پلیس فدرال آمریکا در جریان باشد اما هیچگونه ممانعتی تا کنون نسبت به فعالیت های بازرگانی و اقامت نامبرده در تایلند و مصاحبه های متعدد وی با رسانه های دولتی و محلی و ترددهای مکرر بین اروپا و تایلند  از سوی مراجع مذکور صورت نپذیرفته است.بدیهیست چنین شخصی با سوابق گذشته و پست های متعدد دولتی طبعا تحت نظر سرویس های امنیتی قرار خواهد گرفت حال اینکه عکس هایی که در آن جلسه معامله سنگ قیمتی در بانکوک گرفته شده بود و امیرفرشاد اوراقی که دال بر معامله سنگ بوده است را سانسور کرده است در زیر می آوریم
این نگاه متصور است که چون محمدرضا مدحی(سید رضا حسینی) دارای اطلاعات بسیار بالا و ارزشمندیست  امیرفرشاد به وی نزدیک میشود تا اطلاعات مربوط به وی را جمع آوری نماید با مدارک جعلی که ارائه میکند مدعی میشود نماینده سازمان ملل است و میتواند  برای افراد در کشورها اقامت بگیرد بدین ترتیب مدارک وی اعم از پاسپورت و اجازه  تجارت همچنین کپی مدارک پاسپورت اعضا خانواده  محمدرضامدحی را اخذ میکند و بعدها به دلیل بسترسازی برای بایکوت خبری و سم پاشی برعلیه محمدرضا مدحی سناریویی مضحک میسازد که اگر احیانا محمدرضا مدحی در شرایطی که امنیتش به طور کامل از سوی کشور ثالثی تامین شد حرکت دفاعی و ضد تهاجمی بر علیه وی پدید بیاید و از وی در اذهان یک لباس شخصی فاسد و جاسوس ساخته شود که اگر اطلاعات مهمی را افشا کرد مردم به دلیل ترس یا ابهام در شخصیت وی آن را نپذیرند و اگر پذیرفتند آن بازتاب و قدرت هضم لازمه را نداشته باشد در انتهای گزارش یاد آور میشویم در رابطه با جریان پرستاری که مطرح شده بود که سید رضا آنرا ربوده  و به آن تجاوز نموده است سند زیر نشان دهنده این است که آن یک پرونده ملی بوده است و مهشید مجاوری پرستار بیمارستان مهر بخش دیپلمات بنا به اظهار نظر مقام قضایی متهم به شنود مسائل سری کشور و وارد نمودن ابزار شنود به کشوربوده است که سند زیر نشان میدهد که آقای محمدرضا مدحی در پرونده دخل و تصرفی نداشته بلکه قوه قضاییه دستور دستگیری وی را آنهم تحت نظارت یک نهاد دیگر به نام بازرسی قوه قضائیه و حفاظت داخلی قوه قضائیه صادر میکند
 امیدواریم آقای امیرفرشاد ابراهیمی اینبار بدون سناریوسازی و مانند این گزارش با اسناد  و مدارک ثابت نماید که این اعمال را از روی عدم آگاهی انجام داده است نه به دستور جمهوری اسلامی برای تخریب مقام امنیتی که دارای اخبار ارزشمندی بوده و افشای این اخبار میتواند ضربه محکمی بر پیکره پوسیده این ظالمین باشد امیدواریم آقای ابراهیمی پاسخگو باشد هرچند که این همه مدارک مجالی برای پاسخ نخواهد گذاشت ولی نه با سناریوسازی و اخباری با منابع سیاه که دسترسی به انها ممکن نباشد همچنین با توجه به این هجم مدارک مستندی که از نظر گذشت باید پاسخگو باشد که چه شخص یا اشخاصی از بایکوت و تخریب آقای محمدرضا مدحی(سیدرضا حسینی)سود میبرند و مشتاقند که مردم با بدبینی ،افشاگریهای این مقام سابق امنیتی را نپذیرند.
  
  
  
توضیحات گیتی آرین:
  
آقای امیر فرشاد ابراهیمی این مدارک از طریق آقای مدحی در اختیار این وب سایت قرار گرفته است و ما تا حد امکان از صحت و سقم آن مطلعیم و برخی از مدارک مانند صورت حساب های هتل که شما به بانکوک به دیدار اقای مدحی رفته اید استعلام شده است همچنین مدارک مربوط به بیمارستان اقای مدحی در المان زمانی که شما مدعی بودید نامبرده در ایران در حال سرکوب است نیز استعلام گردیده در خصوص دست خطها نیز مقام قضایی میتواند کارشناسی خود را اعلام نماید در ضمن گیتی ارین یکی از نویسندگان این وب سایت میباشد و ربطی به خانم گیتی ارین صدای امریکا ندارد و شما نیز مانند اقای مدحی میتوانید شواهد خود را در اختیار ما قرار دهید و در فضایی بی طرفانه مخاطبین تصمیم خواهند گرفت هر مطلبی هم هست میتوانید از همین جا ارسال کنید البته پوزش ما را بپذیرید که غیر حرفه ای هستیم شما مطالبتان را برای سایت ارسال کنید به دست ما خواهد رسید و هر موردی باشد و در هر دادگاهی حاضر به پاسخگویی هستیم شما اگر مدرک مستندی دارید ارائه کنید تا ذیل مطالب اقای مدحی به عنوان توضیحات درج نماییم

منبع:

هیچ نظری موجود نیست: