امروز زمانی که به دیدار خانواده مجید توکلی رفته بودیم خبر دادند که مجید از بهداری به بند عمومی منتقل شده و این امر شادی همه را برانگیخت. بعد از آن مجید تماس گرفت و قلب مادرش را سرشار از شادی کرد. مجید از همه تشکر کرد و استقامتش را مدیون مردمی میدانست که پشت او هستند.
این خبر که همزمان با حضور ما بود برایم خیلی خوشایند بود. به خصوص وقتی اشک شوق را در چشمان مادرش دیدم.
برادرش می گفت مجید نسبت به جنبش احساس دین می کند و حرفش این است که باید دینش را به مردمی که پشت او ایستادند ادا کند. وی ازپایداری مجید می گوید و حرف مجید که میگفت: امام حسین حاضر بود زیر ثم های اسب یزید له شود اما ظلم را نپذیرد.
برادرش از دلیل انفرادی مجید می گفت روزی که فرزاد را اعدام کردند همه اعتصاب غذا کردند و هیچ کس غذایش را تحویل نگرفته بود و اعلام کرده بودند که هیچ کس حق سکوت و گرفتن ختم ندارد . اما بچه ها به این تهدیدها اهمیت ندادند و شب برای فرزاد مراسم ختم برگزار کرده بودند سران زندان که از این موضوع به خشم آمده بودند چند نفر را به زندان رجایی شهر منتقل می کنند. و نامه مجید درباره اعدام فرزاد بهانه ای می شود برای خشم بیشتر و فشارهای بیشتر و فردای روز تولد مجید ،مجید به انفرادی منتقل می شود.و فشارها سبب می شود که مجید دست به اعتصاب غذا بزند.
مادر مجید از معلق ماندن پرونده مجید می گفت و اینکه پرونده را برای رسیدگی به دادگاه تجدید نظر نمی فرستند.
مادرش از همه تشکر کرد و به مجید گفت :پسرم اگر تو در زندان بودی هزاران مجید اینجا پیش من بودند و مرا تنها نگذاشتند. و مجید گفت اگر من فشارها را تحمل می کنم به خاطر ملتی است که میدانم چشم بر من دوخته اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر