فوندامنتالیسم چیست؟
دومه نیکو لوسوردو
فیلسوف فرزانه فرودستان
ترجمه : یدالله سلطان پور
عصاره آگاهی و انسانگرائی
فصل هفتم
کوکلوس کلان (تأسیس 1865)
جریان فوندامنتالیستی ـ راسیستی که خود را امپراطوری نامرئی می نامد
هدف کوکلوس کلان:
سرکوب سیاهان و برده سازی مجدد آنها
کوکلوس کلان با سازمانهای راسیستی دیگر در پیوند تنگاتنگ قرار دارد.
مثلا با کلیسای جهانی خالق که بازی های کامپیوتری راسیستی در اینترنت اشاعه می دهد.
در سال های اخیر در انگلستان نیز سازمان مشابهی پدید آمده است.
فوندامنتالیسم و ناتیویسم
(ناتیویسم عبارت از پافشاری مصرانه بر عناصر معینی از فرهنگ خویش، به بهانه تهدید آنها از سوی فرهنگ برتر بیگانه. مترجم)
رویاروئی و ستیز فرهنگ های مختلف می تواند از جنگ ها و یا امواج مهاجرت ناشی شود.
با نگاهی مختصر به جنبشی که فوندامنتالیسم را برای نخستین بار رواج داده، در می یابیم که فوندامنتالیسم از جنگ جهانی اول آغاز می شود.
این جنگ طرح سیاسی روشن فوندامنتالیسم را عرضه می کند و مواضع مربوط بدان را رادیکالتر می سازد.
از سال 1914 و یا 1917 میلادی (یعنی از موقع شرکت امریکا در جنگ) جنبش مورد نظر فرق زیادی با فوندامنتالیسم های دیگر ندارد که واکنش خصمانه تندروانه ای را در دستور کار قرار داده اند، در پی ملی کردن و یا قومی کردن فرهنگ بوده اند، سنن ملی خود را چیزی ماورای بشری (الهی، طبیعی) قلمداد کرده اند و آن را در تضادی آشتی ناپذیر با فرهنگ های دیگر تلقی کرده اند.
فوندامنتالیسم پروتستانی که قبل از جنگ جهانی اول پیدا می شود و پس از پایان جنگ، همچنان ادامه می یابد، جنبه کاملا استثنائی دارد و از این رو بررسی ویژگی های آن از اهمیت چشمگیری برخوردار است.
بعد از جنگ داخلی در ایالات متحده امریکا (1861 ـ 1864) با ورود توده های عظیمی از کاتولیک های ایرلند، یهودی های اروپای شرقی و غیره روند عظیم صنعتی کردن و تربیت کادرهای متخصص آغاز می شود و «کلیساهای سیاهان امریکائی» که با لغو سیستم برده داری آزاد شده و در پی پناهگاهی برای فرار از تعقیب سفیدپوستان بوده اند، گسترش می یابند.
امواج مهاجرت نه فقط ادیان، مذاهب و فرقه های مذهبی گوناگون را با خود می آورد، بلکه همچنین زمینه را برای رواج ایده های جدیدی از قبیل سوسیالیسم و آنارشیسم آماده می سازند.
در زمینه فرهنگی ـ به معنی محدود کلمه ـ عادات و ارزش های حاکم به سبب روند سکولاریزاسیون (جدائی سیاست از دین) و ترویج تئوری تکامل داروین که افسانه آفرینش انجیل را زیر علامت سؤال قرار می دهد، به تنگنا می افتند و دچار مشکل می شوند.
با پیدایش اخلاق جنسی جدید در پیوند با ریشه کن شدن توده های وسیعی از مردم، روند گسترش شهرها[1] و کاهش کنترل اجتماعی ناشی از آن و با شروع آزادی زنان گشتاورهای بحرانی خاصی پدید می آیند.
در زمینه اقتصادی ـ اجتماعی، مهاجرت توده های وسیعی از مردم که از اروپا راهی آمریکا می شوند، رقابت در بازار کار را حدت و شدت می بخشند، دریچه بخار امنیتی غرب دور بسته می شود.
تضاد سیاسی ـ اجتماعی رابطه ای تنگاتنگ با بحران هویتی دارد.
*****
فوندامنتالیسم آمریکائی می کوشد برای همه این مسائل راه حلی ارائه دهد.
فوندامنتالیسم آمریکائی باید در وهله اول به تعیین دشمن خود بپردازد.
گسترش بی نظمی سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی به گردن مهاجرین و افرادی انداخته می شود، که اگرچه شناسنامه آمریکائی دارند، ولی تحت تأثیر مخرب عناصر و آموزش های بیگانه، به «آمریکانیسم ناب» پشت پا زده اند. [2]
پیدایش ناتیویسم و بویژه کوکلوس کلان در پرتو این پدیده قابل فهم اند.
برای نجات از سرایت، انحراف و فساد، بازگشت به «دوران آغازین»، «ایام قدیم» و پیروی از «تعالیم قدیم» توصیه می شود.
فقط بدین طریق می توان از شر خرد و صدمات انتقاد عقلی و تاریخی خلاص شد، به احیای معانی آغازین و اصیل نایل آمد و به «مذهب سبک قدیم» و یا «دین زمان سابق» دست یافت که «شالوده حقیقی تمدن بی همانند ما» بوده است. [3]
قدغن کردن ترویج تئوری تکامل داروین را که در تعدادی از ایالات ایالات متحده امریکا زیر فشار فوندامنتالیست ها به تصویب رسیده، باید در این چارچوب دید.
مذهب احیا شده با ملت انطباق می یابد :
«قانون اساسی ایالات متحده آمریکا بر اساس انجیل و اعتقاد به مسیحیت تدوین شده است و لذا حمله بر یکی به معنی حمله بر دیگری است.»
«در هر مدرسه ای باید پرجمی افراشته و انجیلی نهاده شود»، تا آمریکا بتواند از این طریق بر بحران غلبه کند و هویت آغازین خود را بر مبنای ملت مسیحی و تمدن مسیحی احیا کند.» [4]
اخلاق نیز از روند برگشت به آداب و عادات آغازین در امان نمی ماند.
از این رو ست، که «اخلاق آنگلوساکسنی»[5] اعلام می شود که به محکوم کردن خوشگذرانی و بی بند و باری در حال گسترش منجر می شود.
رقص، جاز و لباس زنانه نامناسب به عنوان علائم فساد تلقی می شوند. [6]
در برخی از ایالات، قوانینی به تصویب می رسد که بر طبق آنها زنان و دخترانی را که لباس تحریک کننده می پوشند، بازداشت، جریمه، تنبیه و مجازات می کنند. [7]
(همه این پدیده ها آدمی را به یاد فجایع جامعه فعلی ایران می اندازند. مترجم)
تصادفی نیست که فوندامنتالیست ها در تصویب قوانین مربوط به ممنوع اعلام کردن مشروبات الکلی نقش مهمی به عهده می گیرند. [8]
ماورای بشری (طبیعی ـ الهی) اعلام کردن سنن فرهنگی مختلف بطور کلی، یکی دیگر از مشخصات اصلی این نوع فوندامنتالیسم بوده است.
محققی نظرات فوندامنتالیست های پروتستانی را در مورد آلمان به شرح زیر جمع بندی می کند :
«وجود و تأثیر مفسده جویانه فرهنگ آلمانی، خود را در وهله اول، در راسیونالیسم آلمانی نمودار ساخت، که به انتقاد تاریخی ـ فلسفی از انجیل پرداخت و مبانی عقیدتی را از درون متلاشی ساخت.
در وهله دوم، خود را در فلسفه تکاملی سوسیال ـ داروینیستی فریدریش نیچه نشان داد، که مسیحت را از برون مورد حمله قرار داد.
نتیجه خارجی مستقیم این دو جریان، جنگ جهانی بربرمنشانه بود که بوسیله آلمانی ها شعله ور شد.
علاوه بر اینها، این آبجوی آلمانی بود که سبب تضعیف اخلاق مسیحی گردید.» [9]
باروچ اسپینوزا (1632 ـ 1677)
فیلسوف هلندی، مؤسس راسیونالیسم و انتقاد مدرن از انجیل.
محقق کذائی به نقش اسپینوزا (فیلسوف هلندی) در نقد راسیونالیستی انجیل، به نقش تعیین کننده داروین و گالتون (دو طبیعت پژوه انگلیسی، فقط به عنوان مثال) و به فرهنگ انگلیسی حتی اشاره ای هم نمی کند.
چارلز داروین (1809 ـ 1882)
طبیعت پژوه انگلیسی
نظریه پرداز بزرگ در زمینه تئوری تکامل
فرانسیس گالتون (1822 ـ 1911)
نویسنده و طبیعت پژوه انگلیسی و پسر عمه داروین
نظریه پرداز بزرگ در زمینه تئوری تکامل
تنها آلمان دشمنخو ست که به عنوان تجسم مطلق شر عمده می شود و تعریف آن ـ رفته رفته ـ از عرصه تاریخ به عرصه آنتروپولوژی (تکوین انسان) و طبیعت فرا کشانده می شود.
پاولوس فون تارسوس (رحلت : 60 میلادی)
مؤسس واقعی مسیحیت
به نظر فوندامنتالیست های آمریکائی، از سوی دیگر، از مسیحیت آغازین و پاولوس فون تارسوس تا نیاکان زوار که مستعمره ها را در آمریکا تأسیس کردند و از نیاکان زوار تا اجداد بزرگ ایالات متحده آمریکا و تا تاریخی که بلحاظ سیاسی و مذهبی مقدس است، تداوم شگرفی حاکم بوده است.
بدین طریق محتوای واقعی انجیل و قانون اساسی آمریکا یکی تلقی می شوند. [10]
حزب لگا نرد (اتحاد شمال) ایتالیا
یکی از سه حزب بزرگ ایتالیا، که خواهان تجزیه شمال مرفه از جنوب فقیر است.
پدیده معاصر معروف به «اتحاد شمال» (لگا نرد) ایتالیا را می توان جزو این نوع از فوندامنتالیسم محسوب داشت.
مهاجرت توده ای از جنوب ایتالیا و کشمکش فرهنگی ناشی از آن، در سال های رونق اقتصادی، مشکلی به وجود نیاورد.
ولی در سال های اخیر وضع دیگری پدید آمده است :
از سوئی، از رونق اقتصادی، دیگر خبری نیست و رقابت میان کارگران شدت یافته و از سوی دیگر، روند جدائی دین از سیاست و بحران مارکسیسم منجر به تضعیف کم و بیش ایدئولوژی ها شده، که قادر به تقویت انتگراسیون (همپیوندی) بوده اند.
در چنین شرایطی است که جنبش های ناتیویستی و فوندامنتالیستی وارد صحنه می شوند.
اختلافات موجود میان جنبش های یاد شده را می توان در پرتو قرائن تاریخی ـ فرهنگی متفاوت مورد بررسی قرار داد.
«دین زمان قدیم»[11] باید اختراع حزب لگا نرد ایتالیا باشد.
علت نوسانات زیرین نیز همین است :
از سوئی فشار بر واتیکان (و تلاش در جهت تفسیر ناتیویستی کاتولیسیسم) و
از سوی دیگر، اختراع دینی مبتنی بر نیایش رود پو و خدایان پادانیا[12] (منطقه ای که حزب لگا نرد جزو ایتالیای شمالی محسوب می دارد)، که از تأثیرات مسری فرهنگ ها و گروه های دیگر که با پادانیا و روح اصیل ایتالیای شمالی بیگانه اند، مبرا باشد.
هدف آشکار حزب لگا نرد عبارت است از اختراع یک هویت اسطوره ای، که بر ارزش های خاص ایتالیای شمالی مبتنی باشد.
هویتی که برای ایتالیائی های جنوبی و سودیسی (حزب لگا نرد واژه «سودیسی» را به دو معنی به کار می برد، هم به معنی جنوبی و هم به معنی کثیف) غیر قابل فهم باشد و درش به روی آنها برای ابد بسته باشد.
استنباط ناتورالیستی تا آنجا پیش می رود که به سر هم بندی کردن یک قوم پادانیشی ـ کلتی اقدام می کند و از رسالت برگشت به ریشه ها و اصالت آغازین و دوری جستن از عناصر بیگانه، مزاحم و مسری و دور ساختن آنها دم می زند.
(در ایران حتی ترانه ای رزمجویانه تحت عنوان «برگشت به ریشه ها» رواج یافت و یکی از رهبران چپ بی خبر از ماجرا، به تفسیر تأیید آمیز از آن اقدام کرد. مترجم)
پایان
[1] Urbanisierungsprozess
[2] MacLean, 1994, S. 22.
Nancy MacLean, 1994: Behind the Mask of Chivalry, The Making of the Second Ku Klux Klan, Oxford University Press, New York-Oxford
[3] MacLean, S. 92f.
[4] MacLean, 1994, S. 92 und S. 11; Riesebrodt, 1990, S. 57.
[5] MacLean, 1994, S. 126.
[6] Riesebrodt, 1990, S. 62.
[7] MacLean, 1994, S. 31.
[8] Riesebrodt, 1990, S. 13.
[9] Riesebrodt, 1990, S. 64.
[10] Riesebrodt, 1990, S. 73f.
[11] old-time religion
[12] Padania
فوندامنتالیسم چیست؟ (فصل ششم)
فوندامنتالیسم چیست؟ (فصل پنجم)
فوندامنتالیسم چیست؟
فوندامنتالیسم چیست؟ (فصل دوم)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر