فريبرز سنجري
با سلام به همه عزيزانی که جهت
گراميداشت
اجازه بدهيد که قبل از هر سخنی ياد و خاطره همه آزاديخواهان و کمونيستهائی که در طول سالهای طولانی پيکار بی امان برای رسيدن به آزادی و سوسياليسم با خونشان نهال انقلاب ايران را آبياری نمودند را گرامی بدارم. و تاکيد کنم که تجربه حاصل از همين خونهاست که امروز نسل جوان و شجاع ما را به خلق صحنه هائی واداشته که جهانيان را به حيرت انداخته است.
از سياهکل تا قيام بهمن و از قيام تا کنون در سنت چريکهای فدائی خلق همواره رسم براين بوده که ياد پيشاهنگان دلاوری که مبارزه مسلحانه را بر عليه رژيم شاه آغاز نمودند و یاد توده های ميليونی که با آموزش از آنها در 22 بهمن سال 57 به قيام مسلحانه بر خاستند را با درس گيری از تجربيات اين دو واقعه و بکار بردن اين درسها در عمل مبارزاتی گرامی بدارند. امروز وقتيکه به شرايط کنونی نگاه می کنيم و می بينيم که سردمداران جمهوری اسلامی در وحشت از اينکه مبادا توده های بپاخاسته در خيزش اخير از قيام بهمن درس گرفته و با به کار بستن اين درسها در مبارزات و اعتراضات خود مرگ محتوم جمهوری اسلامی را تسريع نمايند به صدا و سيمای رسوای خود دستور داده بودند که در دهه به قول خودشان "فجر" از پخش عکسها و فيلم های دوره قيام که حاوی درگيريهای مردم با نيروی سرکوب و سنگر بندی خيابانی و غيره می باشد خود داری کند، می توانیم بیشتر از قبل به اهمیت چنان سنتی پی برده و ضرورت تأکید و درس آموزی از تجربیات مبارزاتی سیاهکل و قیام بهمن را بيشتر از هميشه درک می کنيم. کسانی که در بيش از
در شرايطی که توده ها بپاخاسته و دارند با اعتراضات و تظاهرات های خيابانی خود( که نمونه هائی از آن را در 16 آذر،6 دی ماه واخيرا 22 بهمن شاهد بوديم) بتدريج خود را برای نبرد های قطعی تر آماده می سازند و به خصوص در شرايطی که بخشهائی از طبقه حاکمه در تلاش اند تا اين خيزش بزرگ را به کنترل خود درآورده و آنرا وسيله تصفيه حسابهای خود با دارو دسته های ديگر رژيم قرار دهند به واقع هم رجوع به درسهای اين رويداد های بزرگ بس آموزنده و راهگشا ست.
با توجه به اين امر که برگزارکنندگان جلسه تاکيد کرده اند که مايل اند شرکت کنندگان در جلسه امکان شرکت فعال تری در بحث امشب را داشته باشند بنابراين زمان بيشتری از وقت جلسه به بخش پرسش وپاسخ اختصاص داده شده است در نتيجه محدوديت زمانی ايجاب می کند که در اين فرصت کوتاه تنها به يکی دو مورد از انبوه تجربيات سياهکل و قيام که بويژه در شرايط کنونی بايد مورد توجه قرار گيرد اشاره کرده و سپس در جريان پاسخگوئی به سوالات به جنبه های ديگر تجربه های اين رويداد های بزرگ بپردازيم.
اين گروه کوچک از کمونيستهائی آگاه تشکيل شده بود که در بستر سالها مطالعه و تحقيقات عينی از روابط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر کشور قادر به تحليل درست جامعه شده وبه اين نتيجه رسيده بودند که نظام اقتصادی- اجتماعی حاکم بر کشور سرمايه داری وابسته است که ايران را به جزئی ارگانيک از سرمايه داری انحصاری جهانی تبديل کرده است . تحليلی منطبق با واقعيت اما در تخالف با تحليل ها و احکام کتابی رايج در آن زمان جنبش . در چهارچوب همين تحليل و بر مبنای آن و با توجه به داده های عينی بود که در گام بعد اين حکم مورد تاکيد قرار گرفت که تا اين نظام پابرجاست شکل دولت الزاما ديکتاتوری است. ديکتاتوری لجام گسيخته ای که به دليل حدت تضاد های اجتماعی و فقدان پايگاه توده ای اش تحمل هيچ گونه آزادی و بالطبع هيچ گونه تشکل توده ای ومردمی را نداشته و به وحشيانه ترين شکل هرگونه اعتراص توده ای را سرکوب می کند. بر مبنای اين تحليل رزمندگان سياهکل در همان سال 49 و از زبان رهبر تئوريک خود رفيق مسعود احمدزاده اعلام کردند که تا اين نظام که عمده ترين عامل بقايش ارتش سرکوبگر می باشد پا بر جاست تصور هرگونه رفرم و اصلاحات در چهارچوب خواستهای اساسی توده ها بی معنا بوده و برای رسيدن به آزادی و دمکراسی راهی نيست جز نابودی قطعی کل نظام ظالمانه موجود که جز از طريق مبارزه مسلحانه امکان پذير نمی باشد. به همين دليل هم بود که در بستر مبارزه مسلحانه ای که از سياهکل آغاز گشت بتدريج نيروهای انقلابی قادر گشتند فضای سياسی جامعه را تغيير داده و با جلب توجه مردم به مبارزه سياسی نقبی به قدرت تاريخی مردم زده و ضمن جلب حمايت توده ها راه رهائی را به آنها نشان داده و انرژی انقلابی آنها را به صحنه مبارزه بکشند. و ديديم که توده های قيام کننده در بهمن 57 با حمله به زرادخانه های رژيم شاه و مقابله با نيروی سرکوب شاه وتلاش جهت مسلح شدن برای جنگيدن با اين نيرو که الزاما جنگی طولانی است نشان دادند که راهی را که رزمندگان سياهکل نشان داده بودند را شناخته و با درس گيری از آن جهت نابودی دشمن خود بپاخاسته اند. متاسفانه قيام بهمن به دليل پراکندگی و سازمان نيافتگی صفوف کارگران و توده ها ی ستمديده و فقدان رهبری انقلابی که قادر به رهبری توده ها و مقابله با دسيسه های گوناگون دشمنان رنگارنگ باشد شکست خورد و نتوانست با درهم شکستن نظام حاکم انقلاب را به سرانجام برساند. در حقیقت، آنچه را که تئوری راهنمای رزمندگان سياهکل با روشنی تمام گفته و ثابت کرده بود حال مردم آن را در عمل تجربه می کردند. در آن تئوری گفته شده است که بدون نابودی نظام حاکم که عمده ترين عامل بقايش ارتش ضد مردمی می باشد و بدون در هم شکستن کل ماشين دولتی که جز از طريق مبارزه قهر آميز امکان پذير نمی باشد امکان برقراری آزادی و دمکراسی وجود ندارد و حال مردم می ديدند که عليرغم همه مبارزاتشان به خواستهايشان نرسيدند. و می ديدند که عليرغم همه مبارزاتشان، اساساً ارتش دست نخورده باقی ماند و کل ماشین دولتی درهم نشکسته بلکه تا حد زیادی حاضر و آماده در اختیار رژیم جدید قرار گرفت.
این امر که چرا مردم ما نتواستند عليرغم همه جان فشانيهای فرزندان انقلابی شان به آزادی و دمکراسی و ديگر مطالبات بر حق شان برسند از زوایای مختلفی قابل بررسی است. تکيه بر تجربه قيام بهمن و تئوری راهنمای رزمندگان سياهکل در اين مورد امروز که بار ديگر مردم بپاخاسته اند و بخشی از طبقه حاکمه می کوشد با سوار شدن به موج اعتراضات آنها مبارزاتشان را به بيراهه ببرد از اهميت بزرگی برخوردار است که به خصوص جوانان ما بايد روی آن تامل نمايند.
نگاهی به اوضاع و احوال آن زمان و چگونگی به قدرت خزيدن دارو دسته خمينی نشان می دهد که با اوج گيری انقلاب مردم، بخشی از طبقه حاکمه پرچم مخالفت و مبارزه با شاه را برافراشت و ضمن نفوذ در صفوف مردم به دارو دسته خمينی امکان داد به جای شاه به قدرت رسيده و جمهوری اسلامی را جايگزين سلطنت کند، تا طبقه حاکمه امکان يابد انقلاب مردم را به نام انقلاب سرکوب کند. هر چند مردم در جريان مبارزات خود رژيم سلطنت را سرنگون ساختند اما نتوانستند نظام حاکم و بالطبع ارتش و بورکراسی وابسته به آن را نابود سازند. این، امر غير قابل انکاری است که در 22 بهمن سال 57 ارتش اعلام بيطرفی نمود و خمينی آب تطهير بر آن ريخت و آنرا اسلامی اعلام نمود تا از تلاشی اش جلوگيری کرده و آنرا از گزند مبارزات توده هاحفظ نمايد. امری که خود بروشنی شکست قيام را آشکار می ساخت. تجربه شکست قيام نشان داد که حتی تغيير رژيم های سياسی تا زمانی که با نابودی نظام اقتصادی و ماشين دولتی حافظ آن توام نگردد به برقراری دمکراسی و آزادی منجر نمی شود. و عملا هم ديديم که عليرغم تغيير سلطنت مردم ما نتوانستند به خواستهای برحق خود دست يابند چرا که نتواستند اين نظام را نابود کنند.
حال اجازه بدهيد که با تکيه بر اين درس بزرگ حاصل از مبارزات مردم مان به شرايط امروز بازگرديم. به روز هائی که اصلاح طلبان حکومتی به کمک رسانه های امپرياليستی می کوشند تا نگذارند که اعتراضات مردم و مبارزات آنها تماميت جمهوری اسلامی را هدف قرار بدهد و می کوشند که جنبش مردم در جهت نابودی رژیم و نظام حاکم گام برندارد. اين روزها هر روزنامه ای را ورق بزنيد و يا هر سايتی را که ببينيد ويا راديوئی را گوش کنيد می بينيد که اين بخش از طبقه حاکمه جهت حفظ جمهوری اسلامی دارند به مردم ما نويد می دهند که مردم با اصلاحات در چهارچوب جمهوری اسلامی می توانند به خواستهای خود از جمله به آزادی و دمکراسی دست يابند. آنها برای جا انداحتن اين توهم آنقدر اندر مضرات انقلاب که تنها راه نجات مردم ماست سخن سرائی می کنند و آنقدر در اين زمينه تئوری می بافند تا کسی فرصت نکند بپرسد که اگر آزادی در رژيم آزادی کش کنونی دست يافتنی بود پس چرا
واقعيت اين است و اين را همه تجربيات مردم ما بار ها به اثبات رسانده است که در شرايط ايران، شرط رسيدن به آزادی و دمکراسی نابودی نظام سرمايه داری وابسته به امپرياليسم حاکم می باشد، نظامی که تا پابرجاست هر روز اسباب ظلم و ستم و ديکتاتوری لازمه حفظ آن را باز توليد می کند. بنابراين مردم ما نبايد فريب تبليغات اصلاح طلبان حکومتی و رسانه های امپرياليستی حامی آنها را بخورند وبايد با تمام توان در جهت نابودی جمهوری اسلامی و نظام حاکم گام بر داشته و اين سخن رزمندگان سياهکل را فراموش نکنند که با رژيم ديکتاتوری ای که جز زبان زور نمی شناسد راهی جز سخن گفتن از طريق قهر انقلابی وجود ندارد و جز از طريق انقلابی نمی شود مطالبات اساسی توده ها را متحقق نمود. این سخنان حاصل جمع بندی سالها مبارزات مردم ما بود که
*: مطلب فوق متن سخنرانی فريبرز سنجری در مراسم سی و نهمين سالگرد رستاخيز سياهکل و سی و يکمين سالگرد قيام بهمن می باشد که با برخی اصلاحات نوشتاری جهت انتشار آماده گشته است. مراسم مزبور در تاریخ 20 فوريه امسال در شهر تورنتو در کانادا برگزارشد.
منبع: سايت ديدگاه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر