نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

فوندامنتالیسم چیست؟


دومه نیکو لوسوردو

فیلسوف و اندیشمند معاصر ایتالیا

ترجمه : یدالله سلطان پور

عصاره آگاهی و انسانگرائی

فصل اول

Domenico Losurdo

دومه نیکو لوسوردو (متولد 1941)

دومه نیکو لوسوردو

پروفسور فلسفه در دانشگاه (اوربینو)

او در همکاری با (هاینتس هولتس) به انتشار مجلهً (توپوس) ـ خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی ـ را بعهده دارد.

او مولف کتب بیشماری است، از آنجمله اند:

امانویل کانت ـ آزادی، حقوق و انقلاب (1987)

هگل و ارثیهً آلمانی، فلسفه و مسایل ملی انقلاب و ارتجاع (1981)

هگل و بیسمارک. انقلاب 48 و بحران فرهنگ آلمانی (1993)

اجتماع، مرگ، هایدگر و ایدئولوژی جنگ (1995)

فوندامنتالیسم و فوندامنتالیسم ها[1]

با شنیدن کلمه فوندامنتالیسم بیدرنگ بیاد خاورمیانه و اسلام می افتیم.

اصطلاح فوندامنتالیسم اما برای اولین بار در محافل پروتستانی امریکا، در رابطه با جریانی پا بعرصه وجود گذاشت، که قبل از جنگ جهانی اول اعلام وجود کرده بود و طرفداران آن جریان، خود را فوندامنتالیست می نامیدند.[2]

مقوله ای که در قلب غرب، به عنوان خودمختاری مثبت و افتخار آمیز تلقی می شد، اکنون بمثابه داغ ننگی بر پیشانی اقوام باصطلاح «وحشی»[3] یعنی بشریت خارج از حیطه غرب که خود را «اسلامیست» می نامند، کوفته می شود.

فوندامنتالیسم بنا بر تعریف رایج ،عبارت است از«استخراج اصول اساسی سیاسی از متون مقدس» که خود به ابزاری برای بی اعتبار شمردن هنجارهای صدها ساله جهانی بدل می شود و اینجا و آنجا به جرم انحراف از متون مقدس مورد انتقاد قرار می گیرد و محکوم می شود.[4]

بنابرین برای توضیح واقع بینانه مسئله، باید از مفرد به جمع بگذریم.

اکنون ما شاهد نشو نمای هراس انگیز و نگرانی آور جریانی هستیم که «تقدس ارض اسرائیل» و «والائی یک قانون برتر الهی» را در مقابله با قوانین دولتی اعلام می کند.

پس علاوه بر فوندامنتالیسم اسلامی، یک نوع فوندامنتالیسم یهودی نیز وجود دارد.

فوندامنتالیسم یهودی در مقابله با مؤسسات سیاسی موجود، «تقدس هاراخا» را اعلام می کند.[5]

در حالیکه فوندامنتالیسم اسلامی «تقدس شریعت» را مطرح می سازد:

در هر دو مورد باید هنجارهای انسانی حقانیت خود را در انطباق با قوانین خدشه ناپذیر الهی اثبات کنند.

فوندامنتالیسم همانندی را نیز می توان در نظریات کلیسای کاتولیک یافت.

از همین رو وکیل نامداری بنام استفانو رودوتا، در استدلال تند خویش علیه «تصویب قانون منع قطع حاملگی» از حرکتی در جهت فوندامنتالیسم سخن می راند.

همانطور که پروتستان های امریکائی آغاز قرن بیستم، در کتب مختلف با شیعه های ایرانی در زمان حال مقایسه می شوند، به همان گونه نیز در آثار تحلیلی بیشماری پاپ یوهانس پل دوم با رهبران رادیکال اسلامی مورد مقایسه قرار می گیرد.

یوهانس پل دوم (پاپ) و آقای معدودی از پاکستان، که از سرشناس ترین نمایندگان اسلامیسم رادیکال محسوب می شود، به شرح زیر ابراز عقیده می کنند.

ما این دو متن را مورد مقایسه با یکدیگر قرار می دهیم :

متن اول

«اتوریته از نظام اخلاقی عرضه می شود و از جانب خدا نازل می گردد.

اگر قوانین شما مخالف این نظام و لذا مخالف خواست خدا باشند، نمی توانند وجدان تک تک افراد را تسلیم خود سازند.

در چنین وضعی اتوریته بپایان می رسد و بیشتر حالت یک سوء استفاده بخود می گیرد.»

متن دوم

«نکته مهم و مبرهن برای همه مردم عبارت است از اینکه هرکس قوانین الهی را بنفع شخص دیگری، بنفع قوانین خودی و بیگانه زیر پا گذارد، بت پرستی و یا ستمگری پیشه کند و بدین سان خود را از حقیقت دور سازد و هرکس که طبق قوانین غیرالهی عمل کند، غاصب بشمار می رود.»

بنظر خمینی، رهبر انقلاب شیعی ایران، هر رژیم سیاسی باید قوانین الهی را برسمیت بشناسد، «نباید حکومت مطلقه» باشد، بلکه باید «بر طبق قانون اساسی» باشد و یا قدرت سیاسی و بطور کلی «حاکمیت» انسان ها باید بداند(اگر بزبان پاپ بگوییم) که آن نه «مطلقه، بلکه مأمور الهی است.» [6]

الیزر والدمن، پرنفوذترین رابی یهودی، که مخالف سرسخت عقب نشینی اسرائیل ازشهر انجیلی هبرون است، می گوید :

شهروندها و «سربازها باید از اجرای هرفرمانی سرپیچی کنند، که مغایر با احکام تورات باشد.» [7]

آیا تمایل به فوندامنتالیسم می تواند تنها در چارچوب ادیان و مذاهب امکان پذیر باشد؟

یک جریان غیر مذهبی که چنین ادعائی داشت، دگماتیک از آب در آمد.

دگماتیسم از نظر فلسفی، یعنی ناتوانی از کاربست ملاک های تفسیری مطروحه بر ضد تئوری های معیوب، در مورد خویش.

اگر تعریف فوق الذکر از فوندامنتالیسم صادق است، پس باید مکتب حقوق طبیعی را نیز از این لحاظ مورد بحث قرار دهیم، که بنام «حقوق بشر»، که در متون کتب باصطلاح مقدس تبلیغ می شود و قوانین این یا آن کشور را نامشروع اعلام می کند.

بخصوص وقتی که لحن مذهبی این مدعیان وضوح بیشتری می یابد:

«دنیا پراست از گناه و گناهکار!

کتاب مقدس و حضرت مسیح ـ خدای ما ـ ما را مکلف می سازد که با تمام نیروی خود علیه آن وارد عمل شویم!»

این ها جملات رونالد ریگان ـ رئس جمهور ایالات متحده امریکا ـ در 8 مارس 1983 بوده اند[8] که می خواست جنگ سرد را به عنوان جهاد مقدس علیه کفر رونق و اعتباری تازه ببخشد.

جهاد مقدس که امروزه به عنوان ویژگی اصلی فوندامنتالیسم اسلامی قلمداد می شود، در تفکر سیاسی امریکا و در سیاست خارجی آن کشور بطرز بارزی حضور دارد و در قرن بیستم، بویژه از زمان ویلسون نقش عظیمی بازی کرده است.[9]

تحلیل انتقادی فوندامنتالیسم نشان می دهد که این جریان فکری اصول استقلال ملی را اکیدا رد می کند.[10]

اما ادعای ایالات متحده امریکا مبنی بر دفاع از حقوق بشر نیز بر حق مداخله و بر وظیفه مداخله پایه ریزی شده است، بدون اینکه به احترام متداول به مرزهای دولتی و ملی کشورهای دیگر وقعی بگذارد.

آقای معدودی یاد شده از «حزب انقلابی بین المللی» دم می زند. [11]

محافل سیاسی پرنفوذ امریکائی نیز خود را پیرو «انترناسیونالیسم لیبرال ـ دموکراتیک» و لذا «انترناسیونالیست» می نامند.[12]

اکنون ـ پس از شکست انترناسیونال کمونیستی ـ ظاهرا انترناسیونالیست هائی رو در روی هم قرار گرفته اند که یا آیات قرآن را بر لب دارند و یا از «حقوق بشر» دم می زنند.

فوندامنتالیسم اسلامی به «تضاد آشتی ناپذیر منافع عام غرب با منافع عام اسلام» اعتقاد خلل ناپذیر دارد.[13]

اگر قضاوت طرف مقابل را که تحت نام «حقوق بشر» از جنگ صلیبی دم می زند، مورد مطالعه قرار دهیم، همانندی شگرفی میان آندو کشف خواهیم کرد.

واتیکان هم گاهی به این دار و دسته می پیوندد.

همانطور که رئیس جمهوری مانند ریگان بدون ابائی لحن پیامبرانه ای بخود می گیرد، همانطور نیز پاپ (یوهانس پل دوم) براحتی به عنوان قاضی و یا تئوریسین حقوق طبیعی وارد میدان می شود و برای دفاع از «ارزش های والای اخلاقی» (حتی علیه حقوق مثبت رایج در تک تک دولت ها) خواستار تشکیل «دادگاه مجازات بین المللی» می شود.

ظاهرا پاپ از عواقب مداخله بین المللی خبر دارد، وقتی که او از سیطره «قانون قوی تران، ثروتمندتران و بزرگتران» هشدار می دهد. [14]

انترناسیونالیسم کاتولیکی با نامشروع اعلام کردن قوانین عملی موجود، شاید محتاطتر از «انترناسیونالیسم لیبرال ـ دموکراتیک» باشد که خدعه گرانه اسلامیست ها را به جرم فوندامنتالیسم مورد اتهام و محاکمه قرار می دهد.

پایان فصل اول

ادامه دارد


[1] Fundamentalismus und Fundamentalismen

[2] Riesebrodt, 1990, S. 49.

[3] «Barbaren»

[4] Choueiri, 1993, S. 29 Youssef M. Choueiri, 1993: Islamic Fundamentalism (1990) it. Üb. von E. Pace, Il fondamentalismo islamico, Il Mulino, Bologna

[5] Eisenstadt, 1993, S. 275. Shmuel N. Eisenstadt, 1993: jeruish Civilisation: The feruish Historical Experience in a Comparative Perspective (1992); it. ـb. von M. Astrologo und F. Bises, Civiltä Ebraica. L'esperienza storica degli Ebrei in una prospettiva comparatina, Donzelli, Rom

[6] Spataro, 1996, S. 27-32.

[7] Anthony Lewis, 1996: Israel's Lethal Mix of Religion and Nationalism, in: «International Herald Tribune» vom 4.-5. Januar

[8] Draper, 1994, S. 33.

Theodore Draper, 1994: Mission impossible (Rezension zu Tony Smith, America's Mission: The United States and the Worldzuide Struggle for Democracy in the Twentieth Century, Princeton University Press, 1994) in: «The New York Review of Books» vom 6. Oktober

[9] Losurdo, 1993, S. 166f.

Domenico Losurdo, 1983: Fichte, la resistenza antinapoleonica e la filosofia classica tedesca, in: «Studi storici», Nr. 1/2

[10] Guolo, 1994, S. 79-81.

Renzo Guolo, 1994: Il partito di dio. L'Islam radicale contro l'Occidente, Guerini e Associati, Mailand

[11] Choueiri, 1993, S. 175.

[12] Draper, 1994, S. 31-34.

[13] Guolo, 1994, S. 81.

[14] Accattoli, 1997.

Luigi Accattoli, 1997: Il Papa: «Al mondo serve una Norimberga permanente»,

in: «Corriere Bella Sera» vom 14. Januar



فهرست مجموعه برگردان ها و نوشته‌های یدالله سلطانپور



هیچ نظری موجود نیست: