18.5.2011
م.سحرآدمی کو؟ آدمی کو ؟ آدمی !؟ ...
خاتمی یکبار دیگر تخم کرد
باغ را با خیش حکمت شخم کرد
گفت از زیر عبا با دلبری
ظلم ها شد بر نظام و رهبری
گفت : کز آحاد ملت صبح و شام
ناسپاسی رفت بر اصل نظام
بی گناه بی گناه بی گناه
ظلم ِ ملت خورد بر فرق سپاه
زیر جور ملت ِ ناسازگار
پاره شد پوتین به پای پاسدار
زیر ضرب ِ ظلم مردم بر بسیج
شد خدا سرگشته و دین گیج و ویج
برگلوی قوم ،خنجر کند شد
خُلق رهبر بر خلایق تند شد
ملت اینک خارج از خیره سری
شرمسار است از نظام و رهبری
خائف است از تیر و باتونی که خورد
نادم است از آن که زیر ضرب مُرد
شاکر است از میزبانان تکش
جانیان قاتل کهریزکش
شاکر از روحانیت ، بر تخت و گاه
هی دعا بر دین کند ، نفرین به شاه
از تجاوز نادم است و زجرها
شادمان از مزد ها و اجرها
این زمان بالای بام خانه اش
خائف است از رهبر فرزانه اش
دست خواهش با بسی راز و نیاز
کرده سوی خانهء رهبر دراز
یاعلی گو عذرخواه از وی شده ست
طالب عفو گناه از وی شده ست
گوید ای رهبر که باصوتِ جلی
گفته ای روز تولد یاعلی
این زمان بر سینه ها دست ادب
یاعلی گوییم و بخشایش طلب
ظلم ِما را بر نظامت عفو کن
جان شمرت یا امامت عفو کن
+++
اینچنین فرمود شخص خاتمی
آدمی کو؟ آدمی کو ؟ آدمی ؟ !ـ
آدمی در صنف روحانی مجوی
تا نگردی پیش ِ وجدان ، شرمروی !ـ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر