نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ تیر ۲۲, سه‌شنبه

رضا خلیلی جاسوس سیا


۱۹ تیر ۱۳۸۹

پاسداری که چندین سال ضمن خدمت در سپاه پاسداران با نام مستعار “والی” برای سازمان اطلاعات امریکا –سی.آی.ای- جاسوسی می کرد از مخفیگاه خود خارج شد و روز جمعه ۹ ماه جولای ضمن حضور در انستیتو مطالعات خاورمیانه ای واشنگتن برای حاضرین در این مجلس سخنرانی کرد . فرد مزبور که مدعی است هنوز اطلاعات داخل سپاه را از طریق یاران خود در آن نهاد در اختیار سازمان جاسوسی امریکا می گذارد در این مجلس با عینک آفتابی و در حالی که ماسکی به چهره و کلاه بیس بالی به سر نداشت حاضر شده بود .

ترتیب دهندگان این سخنرانی او را با نام مستعار “رضا خلیلی” معرفی کردند و صدای او را نیزبا وسائل الکترونیکی در میکروفن دستکاری کرده بودند تا کسی نتواند از آن راه به هویت او پی ببرد و خانواده او را که هنوز در ایران زندگی می کند تحت فشار قرار دهد .

رضا خلیلی می گوید در سالهای ۱۹۷۰ در ایالات متحده به تحصیل اشتغال داشته و با مطالعه کتابهای علی شریعتی با اسلام انقلابی آشنا شده شده است ، بدین جهت پس از انقلاب به ایران یاز گشته و با احساساتی پاک همانند بسیاری دیگر از جوانانی که از قشرهای پائین اجتماع بر خاسته بودند بوسیله یکی از دوستانش به سپاه معرفی شده و در آنجا استخدام و در اداره اطلاعات سپاه به کار گمارده شده است .

خلیلی می گوید رفته رفته با اعمال ناشایست و بیرحمانه سپاه چون شکنجه و تجاوز مخالفین و عطش برای در دست گرفتن قدرت سیاسی مواجه شده و به این تنتیجه رسیده است که وعده های خمینی جز نیرنگ چیزی نبوده و اینجا جای اونیست .

وی می گوید زمانی که از حکومت اسلامی سرخورده شدم با کمک دوستی که در سپاه داشتم وسائل بازگشت خود به امریکا را فراهم کردم و پس از ورود به امریکا با اداره ف.بی.آی تماس گرفتم .

خلیلی ضمن عذرخواهی از مامورین اف.بی.آی که در تالار سخنرانی حاضر بودند ، می گوید در همان اوان برخورد با اف.بی.آی از نا آگاهی آنها نسبت به اوضاع ایران شگفت زده و سرخورده شده است . او می گوید پس از آن به سازمان سی.آی.ای معرفی شدم ولی در آنجا با افرادی روبرو بودم که در کار خود متبحر بودند.

خلیلی می گوید سی.ای.ای دو راه پیش پای من گذاشت . یکی این که اگر میل داشته باشم در امریکا بمانم و خانواده خود را نیز به اینجا بیاورم و دیگر اینکه به ایران باز گردم و اطلاعات مورد نیاز آنها را فراهم کرده و به سازمان جاسوسی امریکا ارسال کنم . وی می گوید من راه دوم را انتخاب کردم و پذیرفتم که به ایران باز گردم .

وی می گوید پس از موافقت با پیشنهاد دوم بوسیله سی.آی.ای برای آموزش به اروپا اعزام شدم که البته آموزش من در آنجا با صحنه فیلمهای جیمز باند تفاوت می کرد و وسائل کاری که در اختیار من گذاشته شد چیزی غیر از قلم و کاغذ و کتابهای رمزنویسی و کشف رمز و فرگیری ارتباطات چیز دیگری نبود .

خلیلی می گوید در ابتدا اطلاع سپاه از تلاش صدام حسین برای دستیابی به بمب اتمی در بازار سیاه وسوسه ساختن بمب اتمی را در سپاه بیدار کرد و به دنبال آن محسن رضائی از خمینی تقاضای اجازه برای شروع ساختن بمب را به خمینی ارائه کرد که مورد موافقت او قرار گرفت .

وی ادعا می کند کشتار مخالفین سیاسی در خارج با موافقت دولتهای فرانسه و آلمان و انگلیس بود . خلیلی می گوید تنها شرط آنها برای یاز گذاشتن دست رژیم برای ترور مخالفین آسیب نرساندن به اتباع آن کشورها بود .

خلیلی می گوید خانواده من از این که من با سابقه تحصیل در غرب ، ریش گذاشته و به نماز جمعه و جبهه می رفتم شگفت زده بوده بودند و تعجب می کردند چگونه فرزندشان از چنین رژیمی که بی اعتنا باز کنار موازین انسانی می گذرد حمایت می کند .

وی می گوید در اواخر سالهای هشتاد یکی از جاسوسهای سی.آی.ای که در ایران فعالیت می کرد شناخته شد و دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی به محلی که برای ارسال ناطلاعات مکتوب استفاده می کردیم پی بردند . خلیلی می گوید بخت با من یار بود که پس از دریافت پیام سی.آی.ای دایر بر عوض شدن آدرس ارسال نامه توانستم از ایران بگریزم و به اروپا و بعدا به امریکا سفر کنم .

رضا خلیلی با همکاری” دیوید کریست” یکی از مورخین امریکائی که با وزارت دفاع ایالات متحده نیز کار می کند از دوران جاسوسی خود کتابی با عنوان ” زمانی برای خیانت ” نوشته است که از چند روز پیش به معرض فروش گذاشته شده است .

فایل صوتی این سخنرانی به زبان انگلیسی که حدود ۱۶ مگا بایت است را می توانید از اینجا دانلود کرده و گوش کنید .

گزارش بدون تصویر تلویزیون سی.ان.ان در اینجا



هیچ نظری موجود نیست: