سلام
مقاله زير از آقاى جفرى رابرتسون، قاضى برجسته استراليايى مقيم انگلستان درباره كشتار سال ١٣٦٧ زندانيان
سياسى است. آقاى رابرتسون، يكى از قضات و وكلاى مشھور و بسيار با اعتبار جھانى درباره حقوق بشر،
آزادى و دمكراسى است .از مشھور ترين فعاليت ھاى وى، اولين حمايت گرى از سلمان رشدى، بعد از قضيه
انتشار كتاب، آيه ھاى شيطانى و ھمچنين قاضى دادگاه جنايت عليه بشريت در اتفاقات سريلانكا از سوى
سازمان ملل بوده است. وى در اين مقاله معتقد است كه اگر دمكراسى و عدالت در جھان و بويژه در ايران وجود
داشته باشد، افرادى ھمچون " مير حسين موسوى، على خامنه اى و على اكبر ھاشمى رفسنجانى" بايستى
در پشت ميله ھاى زندان براى جنايت عليه بشريت در كشتار عام زندانيان سياسى در سال ١٣٦٧ ، باشند. وى
در اين مقاله به بررسى حقوقى و بين المللى اين جنايت و پيگيرى آن مى پردازد. مقاله بسيار جالب، كوتاه و
خواندنى از يكى از معروف ترين قضات جھانى و روشنفكرى آگاه است.
اين مقاله امروز در روزنامه سيدنى مورنينگ ھرالد، منتشر شده كه آدرس و ھمچنين اصل آن را در زير مى آورم.
بھروز
http://www.smh.com.au/opinion/politics/iranians‐involved‐in‐1988‐massacres‐remain‐inpublic‐
life‐20100613‐y5uo.html
Iranians involved in 1988 massacres remain in public life
GEOFFREY ROBERTSON
June 14, 2010
با تشکر از رفيق بھروز عزيز من دست در مقدمه نمی برم. اميدوارم که دوستان اگر
لغزشی در ترجمه می بينند مرا مورد عفو قرار داده و برمن منت کذاشته و مرا تصحيح
نمايند. فقط خواستم که صريح اين کار انجام گردد. اين ترجمه به خاطره عمو سی (
سيروس) يکی از جريک ھای فدائی ( ارتش رھائی بخش خلق ھای ايران) و يکی از
زندانيان سياسی زمان شاه که خيلی دوستش داشتم و نمی دانم چه سالی اعدام گرديد و يا
زير شکنجه اين جانيان جان باخت، تقديم می کنم. ياد ھمگی شان گرامی باد.
حميد قربانی
ايرانيانی که در قتل عام ١٩٨٨ شرکت کردند امروز بعنوان مقامات رسمی باقی مانده
اند
جفری رابرتسون
اولين يادبود انتخابات پر از تقلب ايران روشنی انداخت بر نقش مردی که با امضاء
نمودن آنرا برسميت شناخت يعنی رھبر آيت لله خامنه ای وھمچنين مردی که
سخنگوئی را( جنبش توده ای بايد منظور باشد- مترجم) با فريب بدست آورد يعنی مير
حسين موسوی .
اگر در جھان عدالتی وجود داشت او مير حسين موسوی و خامنه ای و ھمچنين علی
اکبر ھاشمی رفسنجانی و با تعدادی ديگر از رھبران بالای ھئيت حاکمه ايران و
خقوقدانان ايران ، بايد اکنون در زندان برای گذراندن دوران مجرميت شان می بودند.
آنھا ھمه در يکی از جدی ترين و مخوف ترين جنايات عليه بشريت بعد از جنک دوم
جھانی شرکت داشتند. و آن اينکه آنھا زندانيان سياسی را در پايانه جنگ و عراق ايران
در سال ١٩٨٨ قصابی ( قتل عام) کردند.
آن زمان موسوی نخست وزير ، خامنه ای رئيس جمھوری و رفسنجانی رئيس سپاه
پاسداران بودند. آنھا يک فتوای مخفی را اجرا کردند که دستور قتل عام زندانيان چپ را
در زندانھای کشور صادر کرده بود.
بيشترين آنھا دانشجويان تطاھرکننده ای بودند که به جرم پخش اعلاميه و تظاھرات بر
عليه جمھوری انقلابی خامنه ای (جمھوری اسلامی سرمايه مترجم) در اوائل دھه ١٩٨٠
ترتيب داده ويا در آنھا شرکت کرده بودند. آنھا سمپاتھای مجاھدين خلق يک گروه
مسلحانه اسلامی بودند ونيز از سازمانھای چپ و کمونيست سوسياليست که نه به خدا
اعتقادی داشتند و قدر مسلم اينکه به قدرت تئوکراتيک آيته لله خامنه ای نيز باور نداشتند.
ھنگامی که جنگ ايران و عراق در سال ١٩٨٨ پايان يافت ، حاکمان و نظم دھندگان
دريافتند که وجود زنده آن مبارزان خطرناک است و نبايد اين اجازه را داد.پس رھبران
در نھايت به يک تصميم نھائی در رابطه با حل آن رسيدند. آنھا از ٢٨ يولی يعنی يک
ھفته بعد از آتش بس بر طبق فتوای مخفی شروع به کشتن ھمه کسانی که در پشتيبانی
خود از مجاھدين "ثابت قدم" بودند، کردند و ھمه را اعدام و يا به جرثقيل ھا آويزان
نمودند.
آنھا را از سلول ھايشان بيرون می کشيدند و قبل ازاجرای مرگ به صفحه کرده و با رژه
به نزد سه نفر يک قاضی مذھبی، يک دادستان و يک نفر از وزارت اطلاعات امنيت می
بردند- آنھا را از جرثقيل ھا آويزان می کردند، چھار نفر در يک زمان، يا به شکل
گروھی ٦ نفره به طنابھائی سپرده می شدند که به سقف سالن عمومی زندان آويزان
بودند. جناره ھای آنھا را شبانه و در گورھای دسته جمعی و مخفيانه که تا کنون نيز
ھنوز از خانواده آنھا پنھان مانده اند، دفن می کردند. با اين شيوه از ٢٨ يولی تا ١٣
آگوست ھزاران نفر از اعضا و ھواداران مجاھدين خلق را کشتند.
بعد از يک تنفس کوتاه بعلت يک جشن مذھبی، کميته مرگ شروع به کشتن ھمه زندانيان
سياسی که عبارت بودند از کمونيست ھا و سوسياليست ھا و اعضای ديگر گروھھای
مخالف جمھوری اسلامی و يا حتا مسلمانانی کردند که مسلمان متولد شده و اما برداشت
متفاوتی از اسلام داشتند، نمودند. آنھا يعنی زندانيان مسلمان حمله کنندگان ناميده می
شدند.
در باره مردان، آنھا بعد از يک دادگاه کوتاه بدون ھيگونه بازپرسی( گويا فقط سه سئوال
می نمودند - مترجم) و بدون داشتن وکيل مدافع به سالن مرگ فرستاده می شدند.زنان را
به ٥ بار چيره روزانه شلاق خوردن محکوم می کردند. آنھا را اعدام نمی کردند، بلکه
آن قدر شلاق می زدند که يا از باور خود دست بردارند و يا زير تازيانه جان می
سپردند.
اين دومين موج اعدام نيز به اعدام ھزاران زندانی انجاميد و شامل ھمان مخفی کاری و
سکوت امنيتی گرديد. آھسته آھسته، بعد از چند ماه خانواده ھای آنھا را به زندان ھا
دعوت کردند و يک پوسه پلاستيکی که اثرات عزيزانشان بودند، به آنھا می دادند. در
ماه اکتبر ھزاران زندانی کشته شده بودند، بدون دادگاه استينافی و يا بخششی.
ھنگامی که اخبار قتل عام به بيرون از زندانھای درز کرد، و در سطح جھانی مطرح
گرديد، سياسيون و ديپلماتھای ايرانی شروع کردند به سياه افکنی بر مسئله. آنھا گفتند که
زندانيان اعدام شده اندک بودند و می خواستند که بر زندانھا بوسيله زور و خشونت مسلط
شوند. موسوی در اين جا يک نقش مخصوص بی شرمانه بازی کرد. من در اين جا به
"روشنکران غربی " اخطار می کنم که به او به مانند آلنده قربانی نگاه می کنند که در
خاتمه با دشمنان در آويخت. بايد بدانيد که سخنرانی ھای انتخاباتی او در سال گذشته،
بارھا با سوت زدن بريده شد و از او در باره نقشش در قتل عام زندانيان سياسی در دھه
١٩٨٠ سئوال شد. او ھرگر بر نقش و سھم خود در اين چنايت جھانی روشنی نيانداخته
است، ھمواره با سکوت از کنار آن گذشته است.
طبيعتن ديگران ھم اين کار نکرده اند، مخصوصن آيته لله خامنه ای که اکنون رھبر است
و در آن زمان در بيرون گفته بود که : " شما فکر می کنيد که ما بايد به آنھا شکلات می
داديم؟" رفسنجانی که اکنون نيز ھمچنان يک فعال سياسی است و در آن زمان رل مھمی
را بازی می کرد: او فرمان داد که سپاه پاسداران برای قصابی کردن به زندانھای گسيل
شود.
اعضای کميته ھای مرگ امروز ھم در پست ھای حساس در وزارت دادگستری باقی
مانده اند و چندتائی نيزوزير ھستند. از نظر حقوق بين الملل و مخصوصن بخش رسيدگی
به جنايات و جرائم ضد انسانی، آنھا نمی توانند از مجازات با اين گفته که ما مجری
فرمان بوديم فرار کنند و ھمچنين ھيچ فتوا به آنھا اجازه شرکت در انسان کشی و قتل عام
ھا را نمی دھد. بايد ھمه آنھا در يک دادگاه جھانی محاکمه گردند. ( من اشاره می کنم به
رئيس جمھورمحمود احمدی نژاد با وجود آنکه در آن ھنگام او پک پاسدار بود. يک نفر
شاھد او را بعنوان جلاد شناسائی کرده است. اين ھنور مورد تأئيد قرار نگرفته است.)
خامنه ای چون يک رھبر يک سری امنيت ھا دارد و اين نيز ھمان طور که
چارلزتايلرکشف کرده است، او را چون يک رھبر در قدرت از اينکه در يک دادگاه بين
المللی به جرم جنايات جھانی، از دادگاھی شدن به طور کلی معاف نمی کند.
در سال اخير من يک تحقيق به درخواست سازمان خيريه واشنگتن در مورد قتل عام
زندانيان سياسی در سال ١٩٨٨ انجام داده ام و اين تحقيقات مدارک روشنی را ارائه داده
است که به مردم حق می دھد که مدعی برای محاکمه کردن يک گروه از رھبران
کنونی ايران شوند و اين مدارک برای اين ھدف کافی ھستند. آنھا که در زندانھای ايران
در سال ١٩٨٨ قتل عام زندانيان سياسی را اجرا کردند، نه فقط شکنجه گر و قاتل ھستند،
بلکه آنھا مسئول ريختن يک نقشه آگاھانه برای ريشه کنی يک گروه از مردم که مثل آنھا
فکر نمی کردند، ھستند ( مثلن مجاھدين خلق که به اسلام به شيوه ديگری نگاه می کنند.)
يا گروه ھای مارکسيست سوسياليست و کمونيست که اصلن به خدا اعتقادی ندارند.
اين عمل در حقوق بين الملل يک مردمکشی و نسل کشی است و ھمه ملت ھا در اين
رابطه به طور روشن مسئوليت و وظيفه دارند تحت کنوانسيون نسل کشی و ريشه
کنی يک گروه از مردم به اين مسئله توجه نمايند و وارد کتاب کنند.
آن مردانی که فتوا را اجرا کردند، به خو.بی می دانستند که يک عمل جنايتکارانه جھانی
را مرتکب می شوند. آنھا به خوبی از کنوانسيون ژنو آگاه بودند، زيرا که آنھا ھمواره از
صدام حسين بعنوان مجرم و جانی به اين کنوانسيون شکايت می کردند. ھم اکنون نيز با
ممنوع کردن اينکه پرونده ھای اين قتل عام در دسترس ھمگان قرار گيرند و با نشان
ندادن محل دفن قربانيان اين قصابی يه خانوادھھا و عموم، رھبران در قدرت کنونی
ايران و( سکوت کنندگان مانند موسوی و غيره ٠ مترجم) مرتکب جرم و جنايت می
شوند و( برای ھمين نيز بايد محاکمه گردند. مترجم )
شورای امنيت بايد از حقوق و اختيارات خويش استفاده نموده و دستور برپائی يک دادگاه
جھانی برای رسيدگی به اين جرائم و جنايات را بدھد و رھبر عالی ايران ، با تمام ھم
دستانش دراين دادگاه به جرم جنايت و ريشه کنی يک نسل محاکمه گردند. اين می تواند
يک شيوه خوبی برای جزا دادن يه يک رھبر مذھبی و. تئوکراتيک باشد که از جواب
دادن و دادگاھی شدن خود را محفوظ می داند. اين از طرف ديگر می تواند به او يقبولاند
که حالا که برای قتل عام زندانيان سياسی که در سال ١٩٨٨ مرتکب شده، محاکمه می
شود، در آينده نيزبخاطر برنامه ھای اتمی اش ھمين سرنوشت در انتظارش می باشد.
برگردان به فارسی
حميد قربانی
١٤ يونی ٢٠١٠
مقاله زير از آقاى جفرى رابرتسون، قاضى برجسته استراليايى مقيم انگلستان درباره كشتار سال ١٣٦٧ زندانيان
سياسى است. آقاى رابرتسون، يكى از قضات و وكلاى مشھور و بسيار با اعتبار جھانى درباره حقوق بشر،
آزادى و دمكراسى است .از مشھور ترين فعاليت ھاى وى، اولين حمايت گرى از سلمان رشدى، بعد از قضيه
انتشار كتاب، آيه ھاى شيطانى و ھمچنين قاضى دادگاه جنايت عليه بشريت در اتفاقات سريلانكا از سوى
سازمان ملل بوده است. وى در اين مقاله معتقد است كه اگر دمكراسى و عدالت در جھان و بويژه در ايران وجود
داشته باشد، افرادى ھمچون " مير حسين موسوى، على خامنه اى و على اكبر ھاشمى رفسنجانى" بايستى
در پشت ميله ھاى زندان براى جنايت عليه بشريت در كشتار عام زندانيان سياسى در سال ١٣٦٧ ، باشند. وى
در اين مقاله به بررسى حقوقى و بين المللى اين جنايت و پيگيرى آن مى پردازد. مقاله بسيار جالب، كوتاه و
خواندنى از يكى از معروف ترين قضات جھانى و روشنفكرى آگاه است.
اين مقاله امروز در روزنامه سيدنى مورنينگ ھرالد، منتشر شده كه آدرس و ھمچنين اصل آن را در زير مى آورم.
بھروز
http://www.smh.com.au/opinion/politics/iranians‐involved‐in‐1988‐massacres‐remain‐inpublic‐
life‐20100613‐y5uo.html
Iranians involved in 1988 massacres remain in public life
GEOFFREY ROBERTSON
June 14, 2010
با تشکر از رفيق بھروز عزيز من دست در مقدمه نمی برم. اميدوارم که دوستان اگر
لغزشی در ترجمه می بينند مرا مورد عفو قرار داده و برمن منت کذاشته و مرا تصحيح
نمايند. فقط خواستم که صريح اين کار انجام گردد. اين ترجمه به خاطره عمو سی (
سيروس) يکی از جريک ھای فدائی ( ارتش رھائی بخش خلق ھای ايران) و يکی از
زندانيان سياسی زمان شاه که خيلی دوستش داشتم و نمی دانم چه سالی اعدام گرديد و يا
زير شکنجه اين جانيان جان باخت، تقديم می کنم. ياد ھمگی شان گرامی باد.
حميد قربانی
ايرانيانی که در قتل عام ١٩٨٨ شرکت کردند امروز بعنوان مقامات رسمی باقی مانده
اند
جفری رابرتسون
اولين يادبود انتخابات پر از تقلب ايران روشنی انداخت بر نقش مردی که با امضاء
نمودن آنرا برسميت شناخت يعنی رھبر آيت لله خامنه ای وھمچنين مردی که
سخنگوئی را( جنبش توده ای بايد منظور باشد- مترجم) با فريب بدست آورد يعنی مير
حسين موسوی .
اگر در جھان عدالتی وجود داشت او مير حسين موسوی و خامنه ای و ھمچنين علی
اکبر ھاشمی رفسنجانی و با تعدادی ديگر از رھبران بالای ھئيت حاکمه ايران و
خقوقدانان ايران ، بايد اکنون در زندان برای گذراندن دوران مجرميت شان می بودند.
آنھا ھمه در يکی از جدی ترين و مخوف ترين جنايات عليه بشريت بعد از جنک دوم
جھانی شرکت داشتند. و آن اينکه آنھا زندانيان سياسی را در پايانه جنگ و عراق ايران
در سال ١٩٨٨ قصابی ( قتل عام) کردند.
آن زمان موسوی نخست وزير ، خامنه ای رئيس جمھوری و رفسنجانی رئيس سپاه
پاسداران بودند. آنھا يک فتوای مخفی را اجرا کردند که دستور قتل عام زندانيان چپ را
در زندانھای کشور صادر کرده بود.
بيشترين آنھا دانشجويان تطاھرکننده ای بودند که به جرم پخش اعلاميه و تظاھرات بر
عليه جمھوری انقلابی خامنه ای (جمھوری اسلامی سرمايه مترجم) در اوائل دھه ١٩٨٠
ترتيب داده ويا در آنھا شرکت کرده بودند. آنھا سمپاتھای مجاھدين خلق يک گروه
مسلحانه اسلامی بودند ونيز از سازمانھای چپ و کمونيست سوسياليست که نه به خدا
اعتقادی داشتند و قدر مسلم اينکه به قدرت تئوکراتيک آيته لله خامنه ای نيز باور نداشتند.
ھنگامی که جنگ ايران و عراق در سال ١٩٨٨ پايان يافت ، حاکمان و نظم دھندگان
دريافتند که وجود زنده آن مبارزان خطرناک است و نبايد اين اجازه را داد.پس رھبران
در نھايت به يک تصميم نھائی در رابطه با حل آن رسيدند. آنھا از ٢٨ يولی يعنی يک
ھفته بعد از آتش بس بر طبق فتوای مخفی شروع به کشتن ھمه کسانی که در پشتيبانی
خود از مجاھدين "ثابت قدم" بودند، کردند و ھمه را اعدام و يا به جرثقيل ھا آويزان
نمودند.
آنھا را از سلول ھايشان بيرون می کشيدند و قبل ازاجرای مرگ به صفحه کرده و با رژه
به نزد سه نفر يک قاضی مذھبی، يک دادستان و يک نفر از وزارت اطلاعات امنيت می
بردند- آنھا را از جرثقيل ھا آويزان می کردند، چھار نفر در يک زمان، يا به شکل
گروھی ٦ نفره به طنابھائی سپرده می شدند که به سقف سالن عمومی زندان آويزان
بودند. جناره ھای آنھا را شبانه و در گورھای دسته جمعی و مخفيانه که تا کنون نيز
ھنوز از خانواده آنھا پنھان مانده اند، دفن می کردند. با اين شيوه از ٢٨ يولی تا ١٣
آگوست ھزاران نفر از اعضا و ھواداران مجاھدين خلق را کشتند.
بعد از يک تنفس کوتاه بعلت يک جشن مذھبی، کميته مرگ شروع به کشتن ھمه زندانيان
سياسی که عبارت بودند از کمونيست ھا و سوسياليست ھا و اعضای ديگر گروھھای
مخالف جمھوری اسلامی و يا حتا مسلمانانی کردند که مسلمان متولد شده و اما برداشت
متفاوتی از اسلام داشتند، نمودند. آنھا يعنی زندانيان مسلمان حمله کنندگان ناميده می
شدند.
در باره مردان، آنھا بعد از يک دادگاه کوتاه بدون ھيگونه بازپرسی( گويا فقط سه سئوال
می نمودند - مترجم) و بدون داشتن وکيل مدافع به سالن مرگ فرستاده می شدند.زنان را
به ٥ بار چيره روزانه شلاق خوردن محکوم می کردند. آنھا را اعدام نمی کردند، بلکه
آن قدر شلاق می زدند که يا از باور خود دست بردارند و يا زير تازيانه جان می
سپردند.
اين دومين موج اعدام نيز به اعدام ھزاران زندانی انجاميد و شامل ھمان مخفی کاری و
سکوت امنيتی گرديد. آھسته آھسته، بعد از چند ماه خانواده ھای آنھا را به زندان ھا
دعوت کردند و يک پوسه پلاستيکی که اثرات عزيزانشان بودند، به آنھا می دادند. در
ماه اکتبر ھزاران زندانی کشته شده بودند، بدون دادگاه استينافی و يا بخششی.
ھنگامی که اخبار قتل عام به بيرون از زندانھای درز کرد، و در سطح جھانی مطرح
گرديد، سياسيون و ديپلماتھای ايرانی شروع کردند به سياه افکنی بر مسئله. آنھا گفتند که
زندانيان اعدام شده اندک بودند و می خواستند که بر زندانھا بوسيله زور و خشونت مسلط
شوند. موسوی در اين جا يک نقش مخصوص بی شرمانه بازی کرد. من در اين جا به
"روشنکران غربی " اخطار می کنم که به او به مانند آلنده قربانی نگاه می کنند که در
خاتمه با دشمنان در آويخت. بايد بدانيد که سخنرانی ھای انتخاباتی او در سال گذشته،
بارھا با سوت زدن بريده شد و از او در باره نقشش در قتل عام زندانيان سياسی در دھه
١٩٨٠ سئوال شد. او ھرگر بر نقش و سھم خود در اين چنايت جھانی روشنی نيانداخته
است، ھمواره با سکوت از کنار آن گذشته است.
طبيعتن ديگران ھم اين کار نکرده اند، مخصوصن آيته لله خامنه ای که اکنون رھبر است
و در آن زمان در بيرون گفته بود که : " شما فکر می کنيد که ما بايد به آنھا شکلات می
داديم؟" رفسنجانی که اکنون نيز ھمچنان يک فعال سياسی است و در آن زمان رل مھمی
را بازی می کرد: او فرمان داد که سپاه پاسداران برای قصابی کردن به زندانھای گسيل
شود.
اعضای کميته ھای مرگ امروز ھم در پست ھای حساس در وزارت دادگستری باقی
مانده اند و چندتائی نيزوزير ھستند. از نظر حقوق بين الملل و مخصوصن بخش رسيدگی
به جنايات و جرائم ضد انسانی، آنھا نمی توانند از مجازات با اين گفته که ما مجری
فرمان بوديم فرار کنند و ھمچنين ھيچ فتوا به آنھا اجازه شرکت در انسان کشی و قتل عام
ھا را نمی دھد. بايد ھمه آنھا در يک دادگاه جھانی محاکمه گردند. ( من اشاره می کنم به
رئيس جمھورمحمود احمدی نژاد با وجود آنکه در آن ھنگام او پک پاسدار بود. يک نفر
شاھد او را بعنوان جلاد شناسائی کرده است. اين ھنور مورد تأئيد قرار نگرفته است.)
خامنه ای چون يک رھبر يک سری امنيت ھا دارد و اين نيز ھمان طور که
چارلزتايلرکشف کرده است، او را چون يک رھبر در قدرت از اينکه در يک دادگاه بين
المللی به جرم جنايات جھانی، از دادگاھی شدن به طور کلی معاف نمی کند.
در سال اخير من يک تحقيق به درخواست سازمان خيريه واشنگتن در مورد قتل عام
زندانيان سياسی در سال ١٩٨٨ انجام داده ام و اين تحقيقات مدارک روشنی را ارائه داده
است که به مردم حق می دھد که مدعی برای محاکمه کردن يک گروه از رھبران
کنونی ايران شوند و اين مدارک برای اين ھدف کافی ھستند. آنھا که در زندانھای ايران
در سال ١٩٨٨ قتل عام زندانيان سياسی را اجرا کردند، نه فقط شکنجه گر و قاتل ھستند،
بلکه آنھا مسئول ريختن يک نقشه آگاھانه برای ريشه کنی يک گروه از مردم که مثل آنھا
فکر نمی کردند، ھستند ( مثلن مجاھدين خلق که به اسلام به شيوه ديگری نگاه می کنند.)
يا گروه ھای مارکسيست سوسياليست و کمونيست که اصلن به خدا اعتقادی ندارند.
اين عمل در حقوق بين الملل يک مردمکشی و نسل کشی است و ھمه ملت ھا در اين
رابطه به طور روشن مسئوليت و وظيفه دارند تحت کنوانسيون نسل کشی و ريشه
کنی يک گروه از مردم به اين مسئله توجه نمايند و وارد کتاب کنند.
آن مردانی که فتوا را اجرا کردند، به خو.بی می دانستند که يک عمل جنايتکارانه جھانی
را مرتکب می شوند. آنھا به خوبی از کنوانسيون ژنو آگاه بودند، زيرا که آنھا ھمواره از
صدام حسين بعنوان مجرم و جانی به اين کنوانسيون شکايت می کردند. ھم اکنون نيز با
ممنوع کردن اينکه پرونده ھای اين قتل عام در دسترس ھمگان قرار گيرند و با نشان
ندادن محل دفن قربانيان اين قصابی يه خانوادھھا و عموم، رھبران در قدرت کنونی
ايران و( سکوت کنندگان مانند موسوی و غيره ٠ مترجم) مرتکب جرم و جنايت می
شوند و( برای ھمين نيز بايد محاکمه گردند. مترجم )
شورای امنيت بايد از حقوق و اختيارات خويش استفاده نموده و دستور برپائی يک دادگاه
جھانی برای رسيدگی به اين جرائم و جنايات را بدھد و رھبر عالی ايران ، با تمام ھم
دستانش دراين دادگاه به جرم جنايت و ريشه کنی يک نسل محاکمه گردند. اين می تواند
يک شيوه خوبی برای جزا دادن يه يک رھبر مذھبی و. تئوکراتيک باشد که از جواب
دادن و دادگاھی شدن خود را محفوظ می داند. اين از طرف ديگر می تواند به او يقبولاند
که حالا که برای قتل عام زندانيان سياسی که در سال ١٩٨٨ مرتکب شده، محاکمه می
شود، در آينده نيزبخاطر برنامه ھای اتمی اش ھمين سرنوشت در انتظارش می باشد.
برگردان به فارسی
حميد قربانی
١٤ يونی ٢٠١٠
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر