نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ تیر ۲۱, سه‌شنبه

رضا(ری) تکیه کیست؟


همبستگی ملی

«ری تکیه» و همسرش سوزان مالونی
«ری تکیه»در تاریخ
۷ژوئیه ۲۰۱۱  که بعنوان متخصص ارشد ایران در شورای روابط خارجی، نزد کمیته فرعی نظارت و تحقیقات در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا شهادت داد و به عنوان مدافع جنبش سبز ایران ظاهر شد.
ری تکیه زمانیکه به واشنگتن آمد، نامش رضا تکیه بود که برای پنهان کردن ملیت ایرانی اش آنرا به “ری تکیه“ تغییر داد. همسر “ری تکیه“، “سوزان مالونی“ است.  تکیه و مالونی سالیان است که از لابی های رژیم در آمریکا هستند.
چند روز قبل از این جلسه استماع ، تکیه و همسرش سوزان مالونی از موسسه بروکینگز ، یک مقاله جدید منتشر کردند و نسبت به سقوط احمدی‌نژاد در تهران به عنوان "ضربه‌یی برای امریکا" افسوس خوردند چرا که او را مایل به سازش با آمریکا معرفی کردند.!
سوزان مالونی و ری تکیه تبلیغ کننده جدی امکان معامله با احمدی نژاد بودند که همین تحلیل و تبلیغ یکی از دلایل عمده ای بود که اوباما از قیام  در سال
۲۰۰۹ حمایت نکرد به امید اینکه  با رئیس جمهور انکار کننده هولوکاست در ایران وارد تعامل شود.

در سال
۲۰۰۸ "موسسه بروکینگز" و "شورای روابط خارجی از تکیه و مالونی خواست که فصل سوم از کتاب «احیای تعادل» را بنویسند، عنوان این فصل «راهی به همزیستی : سیاست جدید آمریکا در قبال ایران» بود . در این فصل از کتاب که این دولابی رژیم ارائه دادند، این نتیجه گیری را کردند  که آمریکا باید فشار آوردن به ایران را رها کرده و به جای آن به دنبال دوستی و همزیستی با رژیم باشد زیرا که رژیم ایران به طور جدی برای آینده قابل پیش بینی قدرت خود را مستحکم کرده است. آمریکا هیچ اهرم معتبری علیه ایران ندارد و تحریم ها بی اثر است. توازن قدرت در منطقه به نفع ایران چرخیده و در نهایت ، سیاست مهار عملا منسوخ شده زیرا ایران دیگر یک قدرت توسعه طلب نیست... احکام انقلابی آن در جبهه عراق (۲۴ سال پیش) سپری شده است!!

تکیه و مالونی نماینده محافل مماشات و لابی رژیم هستند که بشدت با هر ایده تغییر رژیم در ایران مبارزه میکنند.  در حال حاضر برای این مبارزه، از پوش حمایت از جنبش سبز، با تفاسیر محافظه کارانه از آن که سعی در حفظ این جنبش در داخل مرزهای این رژیم دارد، استفاده میکنند. جنبش سبز به عنوان بهانه ای برای لابی مماشات برای تبلیغ این ایده که راه حل از درون جناح های رژیم درخواهد آمد، با گفتمان تغییر رژیم (که توسط کارشناسان مانند ریچارد هاس تبلیغ میشود) مقابله میکنند.

 حمایت لفظی مالونی و تکیه از جنبش سبز نمیتواند، اشتیاق عمیق آنها برای رسیدن به یک معامله ، با هر کس در داخل رژیم و به ویژه کسانی که جنبش سبز را سرکوب کردند را بپوشاند.  برای درک بهتر اشتهای آنها برای معامله خیالی با رژیم ، به  نمونه یی از نوشته های تکیه و مالونی را در
۱۰ سال گذشته در زیر اشاره میشود. 

 سال
۲۰۰۰ -ریاست جمهوری خاتمی و اوج قدرت اصلاح طلبان : «ما معامله بهتری- در همه موارد مورد نظر - تثلیث مقدس: سلاح ، تروریسم ، اسرائیل - از اصلاح طلبان که پراگماتیست‌تر از تند روها هستند به دست آوردیم.»  (تکیه ، رضا ، در شورای سیاست خاورمیانه ۱۲دسامبر ۲۰۰۰)

 سال
۲۰۰۲ - «این بار در حالیکه افکار عمومی به- نفع قدم برداشتن به سوی واشنگتن است ، گروه های سیاسی ایران از همه رنگ نمیخواهند اجازه از دست رفتن این فرصت (برای معامله) را بدهند.»  (تکیه ، رضا ، در فایننشال تایمز نوامبر ۴ ، ۲۰۰۲)

 سال
۲۰۰۴ – شکست اصلاح طلبان و ظهور احمدی نژاد –- «سقوط اصلاح طلبان ، باعث بالا آمدن محافظه کاران واقعگرا شده است که حاضر به گفتگوی گسترده با ایالات متحده هستند.  در زمانی که چالش ایران حاد به نظر می رسد ، چشم انداز اینکه تهران با واشنگتن راه بیاید هرگز بیشتر نبوده است» (تکیه، در اینترناشنال هرالد تریبیون- ۲۴ اوت ۲۰۰۴)
”برای اولین بار بعد از
۲۰ سال ایالات متحده امکان این را دارد که با طرف حسابهای منطقی و پراگماتیست مذاکره کند که به اعتبار جایگاهشان در دولت، در موقعیت مذاکره میباشند. این فرصتی است که نباید از دست برود.” (تکیه ، رضا ، در فصلنامه واشنگتن پاییز ۲۰۰۴) 

 سال
۲۰۰۵-- احمدی‌نژاد بعنوان رئیس جمهور انتخاب می‌شود - «باوجود انتخاب یک دولت سخت سر در ایران، زمان اتفاقا ممکن است برای یک معامله خوب باشد. ” (فاینستاین و تکیه، در بالتیمور سان، ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۵)

 سال
۲۰۰۷- ”در ایران امروز ایده مذاکره با- ایالات متحده از ۱۹۹۹، ۲۰۰۱ یک موضوع مسئله انگیز بوده است.  اکنون در ایران اجماع در تمام طیف سیاسی، با پشتیبانی ولایت فقیه، وجود دارد که ایران آماده مذاکره با ایالات متحده است.  (ری تکیه، سخنرانی در ۲۲ فوریه ۲۰۰۷ )

 سال
۲۰۰۸ -  ”- روشن است که رهبران ایران امروز توان دیالوگ گزینشی و سازنده با ایالات متحده و حمایت جناحهای مختلف را برای مذاکره با رقبای آمریکایی خود دارند.  این شرایطی است که برای بیشتر ۳۰ سال گذشته وجود نداشته است.”  (مالونی و تکیه، سی اف آر و بروکینگ.  مسیر همزیستی مسالمت آمیز: سیاست جدید ایالات متحده در رابطه با ایران)

تحریف واقعیت سیاست رژیم توسط تکیه وسوزان:
نکته قابل توجه این است که تکیه و سوزان بعنوان کارشناس از جمله کسانی هستند که تحلیل های آنها  با هر جناحی که در ایران  سرکار باشد، اینها راه کار واحد به آمریکا  میدهند و میگویند: “یکی از جناحهای رژیم تهران آماده رسیدن به یک معامله با ایالات متحده میباشد“! 
چند مثال در زیر آورده میشود:
۱۹۹۷ – ۲۰۰۴: جنبش اصلاحات  برگشت ناپذیر است
سوزان مالونی نوشت: «برای آینده قابل پیش بینی، جمهوری اسلامی مملو از نیروهای مقابله جو و سوالات حل نشده قدرت خواهد بود.  با این حال، انتخابات فوریه شواهد قوی دارد که نظام به شکل برگشت‌ناپذیر دمکراتیکی در حال توسعه میباشد. » (مالونی در میدل ایست پالیسی، ـژوئن ۲۰۰۰ )

تکیه حتی بیشتر خوشبین بود، «نهاد بعدی که احتمالا به دست اصلاح طلبان خواهد افتاد، قوه قضائیه خواهد بود.... اصلاحات پیش بینی شده در سیستم دادگاه های کشور قدرت محافظه کاران را هرچه بیشتر خواهد کاست....  در دهه آینده احتمالا  موضع رهبر تغییراتی به خود خواهد دید و مطلق بودن آن هم از سوی مذهبی ها و هم از سوی غیر مذهبی ها به چالش کشانیده شده است.» (تکیه در میدل ایست پالیسی جورنال،
۴ نوامبر ۲۰۰۰ )

« علی رغم شکست های پراکنده ، خاتمی و حامیان اصلاحات  را در مسیرهای جدید به جلو میبرند و سیاست را به یک روش انتخابی با معنی تبدیل میکنند...  یک طبقه متوسط سیاسی شده، جوانان ناآرام و جامعه ای جری شده از دست رفتن قدرت محافظه کاران را حتمی میکند. » (تکیه در میدل ایست پالیسی جورنال –
۴ نوامبر ۲۰۰۰ )

تکیه میگفت که جنبش اصلاح طلبی، آخرین شانس رژیم ایران برای زنده ماندن است:
«در صورتیکه سخت سران بتوانند کاملا اصلاحات را مانع شوند، ایران ممکن است یک انقلاب مشابه
۱۹۷۹ به خود نبیند، ولی وضعیتی خواهد داشت که هر چه بیشتر و بیشتر شباهت به اتحاد جماهیر شوروی سال ۱۹۷۰ پیدا خواهد کرد. (تکیه ، ایران در محورهای شیطان، AIJAC ۱۵ فوریه ۲۰۰۱ )

«ایران برای اینکه بتواند از فرو ریختن در یک بحران اجتماعی بپرهیزد،  باید تز غیر مذهبی جدیدی را اتخاذ کند.  هر مسیری که کشور برود، تا این حد اقلا واضح است.  خمینی نتوانس یک دولت مستحکم اسلامی راه اندازی کند.  هر مسیری که کشور در پیش بگیرد، تا این حد اقلا واضح است که ، روحانیون اکنون در وقع اضافه هستند.» .  (تکیه ، رضا ، در جهت منافع ملی ،
AIJAC پلاک ۶۳ ، بهار ۲۰۰۱)

 
۲۰۰۴:  تکیه و همپالگیهایش ظهور جناح احمدی نژاد را پرده‌پوشی کردند.
در سال ۲۰۰۴ تکیه "آبادگران" را به عنوان ائتلافی از پراگماتیستها ارائه کرد.  این گروه جدید، در واقع سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی را نمایندگی میکرد و چهره سیاسی اصلی آن احمدی نژاد  بود.

«پس از اینکه اکثر نامزدهای اصلاح طلب در انتخابات سال
۲۰۰۴ رد صلاحیت شدند ، گروه بندی آبادگران ایران اسلامی هستند که به عنوان جناح پیشرو در درون مجلس جدید پدید آمدند... که نشان می دهد پراگماتیستها دارای یک پایگاه قابل توجه در درون قوه مقننه می‌باشند.  علاوه بر این ، حسن روحانی ، از چهره های برجسته راست نوین و دبیر عالی شورای امنیت ملی ایران ، کاندید پیشتاز و پیش‌بینی شده برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری بعد از خاتمی هنگامی که وی در سال ۲۰۰۵ کنار برود میباشد...  ایالات متحده باید آماده برداشتن گام های اول بعد از انتخابات ایران در ماه مه سال ۲۰۰۵ باشد....  همپالگیهای رفسنجانی در یک دولت دوم بوش یا دولت کری واسطه‌‌هایی پیدا خواهند کرد که بر این باورند که ترویج منافع آمریکا و ارزش های آمریکا نیاز به تعامل با ایران و نه رویارویی با آن دارد.» (تکیه ، رضا و N. Gvosdev ، پراگماتیسم در میان آشفتگی های ایران ، در فصلنامه واشنگتن، پاییز ۲۰۰۴)

 
۲۰۰۵ -  سیاست خارجی احمدی نژاد پراگماتیست است
پس از اینکه احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری در ایران برنده شد ، تکیه و دوستان تغییر لحن دادند. تکیه یک مقاله فوق العاده ای نوشت که در آن تلاش می کرد با تهدید احمدی نژاد که در سراسر جهان احساس میشد را پرده‌پوشی کند.  او در کریستین ساینس مانیتور در مقاله با تیتر «چرا ایران یک تهدید جهانی نیست» نوشت : «روزگاری که ایران به دنبال تضعیف ساختار قدرت به نام نجات اسلامی بود گذشته است. شاگردان آیت الله العظمی روح الله خمینی دیرهنگامی است که رسالت صدور انقلاب را رها کرده‌اند و آن را با اقدامات متعارف برای منافع ملی جایگزین کرده‌اند... علیرغم جار و جنجالی از نگرانیها ، رئیس جمهور جدید ایران - و نه مقام و قدرت نهایی کشور ، ولی فقیه - هیچ علاقه ای به تغییر قابل ملاحظه خطوط سیاست بین المللی ایران نشان نداده است... اما این تصور که سیاست خارجی ایران در حال ورود به یک وضعیت جدید رادیکال میباشد، برداشت غلط دیگری از جمهوری اسلامی و تناقضات بسیار آن میباشد.» (تکیه ، چرا ایران یک تهدید جهانی نیست ، در کریستین ساینس مانیتور
۲۹ سپتامبر ۲۰۰۵ )

 
۲۰۰۶-۲۰۰۷ : رئالیستها
سپس ، تکیه یک بار دیگر تغییر موضع داد و جناح جدیدی به نام "واقع گرایان" را پیدا کرد.  تکیه در اظهارات خود در مقابل کمیته روابط خارجی سنا در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۶ ، گفت:
«واقع گرایان:  محکومیتهای لفظی احمدی نژاد و حضور وی در صحنه های بین المللی نباید این واقعیت را که او در کنترل کامل سیاست خارجی ایران نیست کمرنگ کند. یکی از بازیگران مهم در ایران امروز دبیر قدرتمند شورای عالی امنیت ملی، علی لاریجانی میباشد. او به عنوان رهبر نسل جدیدی از واقعگرایانی است که در جامعه اطلاعاتی (ایران) در دهه
۱۹۹۰ پرورش یافته و دارای نفوذ غالب در جهتگیری روابط بین المللی ایران میباشد. رئالیستها از طریق حضور در نهادهای کلیدی ، ارتباط با جامعه سنتی روحانیت و روابط صمیمی با ولی فقیه ، مسیر سیاست خارجی ایران را ترسیم میکنند.» (تکیه ، رضا ، شهادت در نزد کمیته روابط خارجی سنا ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۶)

در یک خیالبافی دیگر، تکیه در نیوزویک در تاریخ
۲۶ فوریه ۲۰۰۷، به جهان اعلام کرد که دارندگان قدرت واقعی در ایران ناسیونالیست های پراگماتیستی هستند که در رفتار خوبی در سطح بین المللی دارند: «این گروه در حال ظهور به نظر می رسد که با چشم حقارت به شعارهای گوش خراش رئیس جمهور محمود احمدی نژاد می‌نگرد.  اعضای این گروه تمایل به تاکید بر ناسیونالیسم ایرانی تا بر هویت اسلامی،  و بر پراگماتیسم تا بر ایدئولوژی دارند.... در طول دو سال گذشته، اعضای این جناح پراگماتیست به بالاترین سطوح دولت، جامعه اطلاعاتی و نیروهای نظامی راه یافته‌اند... این مردان در تلاش هستند تا کنترل روابط بین المللی ایران را از آخوندهای کهنه‌کار بدست بگیرند.» (تکیه ، رضا ، نیوزویک، ۲۶ فوریه ۲۰۰۷)

 
۲۰۰۸: پراگماتیستها را فراموش کنید، تعامل با رهبر عالی را پیشه کنید
دریک  تغییر غیر منتظره در استدلال ، تکیه و مالونی ایده دست دراز کردن به سوی پراگماتیستها در تهران را رد کردند و در عوض پیشنهاد کردند که ایالات متحده درباره ساختار قدرت ایران دچار «سوتفاهم» میباشد و در حال کوبیدن روی درب اشتباهی بوده است:
«تلاش های قبلی در تعامل با ایران توسط تلاش های آمریکا برای بهره برداری جناحی در درون رژیم از دور خارج شد. و در نهایت ، سابقه تاریخی روشن می سازد که تنها راه به سوی حل و فصل اختلاف آمریکا با تهران راهی است که به طور مستقیم با قدرت مرکزی نهایی – رهبر عالی – سر و کار دارد. درک این که خامنه ای نقطه شروع مناسب برای هر تعامل آمریکا است این کا را روشن‌سازی میکند.» (تکیه و مالونی ، «مسیر به همزیستی : سیاست جدید آمریکا در قبال ایران »)

هیچ نظری موجود نیست: