تقی روزبه
چگونگی جريان يافتن نبردقدرت درفازجديد به راستی شگفت انگيزاست ومتناظر با مرحله گنديدگی کامل نظام،رنگ وبوی گنديده وازنوع کمدی- خرافی يافته است.اکنون ديگرشکل بيان منازعات،فقط درقالب های سياسی ازنوع براندازی نرم وسخت ويااصلاح طلبی واصولگرائی وتنازع جامعه مدنی وجامعه النبی ويا نفوذ دشمنان و استکبارجهانی وامثال آن نيست. گرچه با آنها همراه است وبهنگام فرارسيدن لحظه تصفيه حساب کامل انگ نفوذ دشمن ووابستگی غلظت بيشتری خواهد يافت.ازهم اکنون هم شاهد زمينه چينی های گوناگون(مالی وسياسی وامنيتی و...) برای روزمبادا و سناريوی نهائی هستيم،اما روشن است که اين بار درگام های اول،نوک حمله تبليغاتی درپوشش مقولاتی چون ظهورو جادووسحروامثال آن ها متمرکزشده است.وگوئی جناح حامی ولايت مطلقه فقيه، لازم می بيند که ابتدا رقيب را توسط عبارات مستهجن مداحان واکنون دمخوربودن با شياطين واجنه وگرفتن راهبرد ازآنها، بطورکامل خراب رسوانمايد وسپس دراوج انزوا به سراغ فازهای بعدی سناريوی تصفيه سازی برود. البته يکی از دلايل توسل به اين شيوه آن است که منشأ ومکان بروزبحران اين باربطورمستقيم درميان صفوف اصول گرايان قرارداشته و ازقضا خطر "ظهورامام زمان دروغين"، حاصل دست پخت خود حضرت آقا بوده وباصطلاح ازدرون بارگاه "فرعون" و ازجرگه کسانی که تاهمين اواخرمشمول حمايت مطلق وی بوده اند برخاسته است ولذا تنش درفضای فکری-فرهنگی به غايت منحط اين جماعت جريان دارد.
درواقع بحرانِ متأخر و موسوم به "فتنه سبز" با چهره های نمادين موسوی وکروبی نيزبخشا درميان اصول گرايان پايه داشت که البته بدليل پيوند خوردنش با نارضايتی ساير لايه ها وبخش های ديگراجتماعی سريعا ازمحدوده تضادصرف بالائی ها خارج شده وخصلت کشمکش های بيرون ازساخت قدرت را پيداکرد. ولی اکنون گرداب به وجود آمده از موج بلندبحران، دامن خود اصول گرايان رانيز گرفته است. و البته مردم نيزبه همان اندازه که اين بحران دراردوی اصول گرايان وحاکميت جريان دارد تماشاچی هستند وبهمين دليل ويژگی بروز بحرانِ اخير اساسا تعلق اش به منازعات درون حکومتی است.بهره برداری مردم ناراضی ازاين بحران نه درقالب حمايت ازاين يا آن جناح بلکه دراستهزاء ومنزوی کردن بيشترهردوجناح به مثابه دعوای ميان گرگ ها واحيانا بهره برداری ازخلأ های محتمل آتی است. درواقع هرچه که رژيم روزنه های فوران بحران ونارضايتی دربيرون ازساختارقدرت را ازطريق سرکوب-ولوبطورموقت- مسدود ومسدودتر می کند،مکان بروز بحران عليرغم يکدست ترکردن ساختارقدرت به درون اصول گرايان وباندهای درونی آن منتقل می گردد وحاکميت ناگزيرمی شود،برای کنترل"فتنه تازه" به جان خود بيفتد وباحذف وتصفيه بخشی ازخود وخودی ها،باتوسل به نوعی خودويرانگری ماذوخيستي،خويشتن را ازگرداب بحران بيرون بکشد.تخريب وتصفيه وجراحی هميشه بخشی ازراه کارهای حل بحران برای نظام های نابهنگام ومستبد بوده است وحيات وممات حکومت اسلامی با آن گره خورده است.
وقتی جهان وارونه اشباح جان می گيرد!
اکنون صراحتا ازطلسم شدگی احمدی نژاد وضرورت بيرون کشيدن وی ازچنگ جادو وسحر، ورمالان وشياطينی که گرداگرد او را احاطه کرده اند سخن گفته می شود.حالا ديگر بنا به روايت های رسمی ودرمقابل چشمان بهت زده، همه افسانه های مربوط به جهان اشباح و انس وجن ازلابلای رسوبات و ضمايرناخود آگاه کهن تاريخ ما و کتاب های تخيلی پرکشيده و وارد زندگی واقعی شده اند! گوئی لشکراجنه وشياطين نيزبه صفوف کشمکش های درونی جمهوری اسلامی افزوده شده اند.اکنون طبق همين سخنان رسمی اين رمالان وشياطين وطلسم شدگان هستند که زمام دولت ومقدرات يک کشور هفتاد-هشتادميليونی را به دست گرفته اند.مصباح يزدي،"فيلسوف" رسمی وبزرگوارنظام وخامنه اي، رسما ازطلسم شدگی احمدی نژادوضرورت بيرون کشيدن وی ازچنگ طلسم کنندگان-البته اگرشانسی باقی مانده باشد- سخن می گويد.اونسبت به خطرظهورمحمدعلی باب جديد و اين باربدست خودمان،هشدارمی دهد که با ادعای اتصال وارتباط مستقيم باصاحب ولايت وامام زمان وبهره مند شدن ازفيض مديريت آن،موقعيت ولی فقيه-ارکان اصلی قدرت- را مستقيما نشانه گرفته است! بلي، اگرنسخه اصلی قابل دسترسی باشد،ديگرچه حاجتِ دخيل بستن به نسخه های بدلی و واسط هست. اگرانحصارارتباط با امام زمان شکسته شود،ديگرازانحصارقدرت چه باقی می ماند؟ اکنون شيشه عمرروحانيت وولايت فقيه وکليت نظام درفاز گنديدگی کامل خود به حفظ انحصار ارتباط باامام زمان(گيرم درقالب الفاظی رازآميزوکنگ ودوپهلو) ويا درهم شکسته شدن اين انحصار گره خورده است.
سرمايه داری برای بقاء خود هميشه به نوعی متولی گری وولايت نيازدارد،حتی دراشکال نوين وپسامدرن خود.امادرمتن کشاکش سرمايه های متعدد درنقاط گوناگون دارای رشد ناموزون و برای بهنگام کردن خود با منافع سرمايه جهانی ،ضرورت بهره گيری ازاشکال پيشامدرن هم همواره پيش می آيد. ودراين رابطه اگراگرلازم باشد اين کاررا حتی با تراشيدن امام زمان جديد ومدعيان جديد به انجام می رساند.به يک تعبير ميل به هنگام شدن وتأمين منافع درپيوند با سرمايه مدرن وجهانی شده که تاکنون راه های بی شماروناموفقی را برای عبورازچنبره وسيطره نظام مذهبی آزموده است، اين باردرقالب رندانی تازه،ازنقطه ديگرو بطورغافلگيرانه به فکرگشودن درب قلعه قدرت برآمده است. آن چه هم که امروزدرايران، تحت عنوان نبرد اشباح وشياطين واجنه ها صورت می گيردخارج ازقاعده فوق نبوده وبيان وارونه و رازورزانه والبته ازنوع منحط آن چيزی است که برروی زمين مناسبات سرمايه داری ورقابت سرمايه های متعدد درمتنی ازباورها ورسوبات وبقايای نظامات کهن جاری است. رندان کوی سياست برسرتصاحب سهم بيشترقدرت(که درحکومت اسلامی منبع اصلی دست يابی به ثروت ورانت های بی حساب وکتاب است) به رقابت پيرامون کسب انحصاری اين نمايندگی الهی-ولائی افتاده اند،اما درواقع ناخواسته طبل رسوائی دين حکومتی وسرانجام مضحکه حکومت ولائی را درهرکوی وبرزن به صدا درآورده اند. گويا رسالت اصلی ِ افشاء و شخم زدن رسوبات و باورهای کهن ورسوائی حکومت مذهبی به دست متوليان آن سپرده شده است.ريشخندتاريخ است که اکنون هيچ چيزبيشترازخطرظهور"امام زمان ارواحنافداء"، کيان حکومت شيعی و مطلقه را تهديد نمی کند واگر او جرئت ظهورپيداکند، خود نظام وکسانی که به نيابت ازاوحکمرانی می کنند و می خورند ومی کشند ومی اندوزند، اولين کسانی خواهند بود که وی را دستگيروکهريزکی وسربه نيست خواهند کرد! ودرواقع تاکنون دهها ظهورکننده ناکام وبخت برگشته به چنين سرنوشتی دچارشده اند.گرچه خيل مدعيان ظهورتازگی ندارد، اما خطر اين بار بدليل ظهور مدعيانی درسطوح بالای قدرت است. برای اينان حسرت گرفتن سهمی ازقدرت مطلقه چنان نيرومند است که اگر امام زمان-همانطورکه سی دی ظهورنزديک است مدعی آن است-درنگ هزارساله را کنارنگذارد وبا ظهورسريع خود به دادحکومت اسلامی ولايت فقيه که بنام او برپاشده است نه شتابد، کيان امامت وولايت شيعه را طافت ازدست می رود و بيش ازاين تاب بحران انتظاروفراقت نخواهد بود. اگرسيد محمد علی باب وانواع مدعيان ظهورعموما دربيرون ازساختارقدرت بوده اند و بخشا به عنوان معجونی برگرفته ازباورهای برآمده ازتناقضات مکتب شيعه درباب امامت وظهوروبه عنوان نتيجه محتوم آن ازيکسو وبازخورد وارونه جنبش های اعتراضی برای عبورازمناسبات قرون وسطائی وعقب افتادگی به مناسبات دوران مدرنيته وعليه پيوند مقدس استبداد وروحانيت ازسوئی ديگربه ظهورو قيام برخاسته اند ، اين بارظاهرا آژير خطرچنين ظهوری توسط جوجه پرورده شده درزير بال وپرحضرت آقا سربرآورده است. آنها اکنون ناباورانه حاصل آنچه را که درزيرگرمای تن خود پرورانده اند،نه ازجنس جوجه ولايت، بلکه ازجنس شياطين ونظرکرده های دشمن می يابند: وای! ای خيانت کار تو ازجرگه اصول گرايان نبودی وآن نيستی که ما قصد پروراندنت را داشتيم، ونبودی آن گونه که خود را به مانشان می دادی!...
دراين ميان نبوغ وبصيرت الهی حضرت آقا هم،گوئی همراه بحران دودشده وبه هوامی رود! اکنون دود سفيد وسياه توأمان ازدودکش بيرون می آيد.واين است بخشی ازدليل فراافکنی منازعه ازدنيای واقعی به دنيای اشباح وشياطين وافزودن سس هذيان- کمدی به منازعات سياسی. اما درپشت اين فانتزی فراافکنانه يعنی واقعيت يافتن"جهان اشباح" درقرن بيست ويکم ودررأس هرم نظام حکومت اسلامی ونشاندادن فرجام گنديدگی برخاسته از تلفيق دين وحکومت، چيزی جزجريان جنگ واقعی قدرت ومنافع پيرامون درهم شکستن انحصارآن،دريکی ازحادترين اشکال خود نيست که می کوشد با پاشيدن خاک به چشم ديگران وبويژه حاميان گريبان چاک خود،بافراافکنی ازواقعيت های زميني، هيکل به غايت زشت وبرهنه اش را در وارونگی تمام عيار جهان اشباح والبته درمنحط ترين شکل خود به پوشاند:
خامنه ای درفرمان مربوط به ابقاء مصلحی وباهدف کنترل سازمان اطلاعات وامنيت گفته بود تازنده است اجازه انحراف به کسی نخواهد داد وسرانجام احمدی نژاد را برسردوراهی تسليم به حکم حکومتی-ابقاء مصلحی- ويا استعفا وکناررفتن ازمنصب رياست جمهوری قرارداد ومهلتی را نيزبرای تصميم گيری دراختيارش گذاشت که به بست نشينی 11 روزه احمدی نژاد درخانه اش منجرشد. مجلس شورای اسلامی نيزدرهمان زمان آمادگی وخيزخود را برای استفاده ازحربه عدم کفايت درصورت عدم تسليم احمدی نژاد به حکم حکومتی نشان داد.برای مدتی آژيرقرمزکشيده شد و حتی سيمای جمهوری اسلامی مصاحبه مستقيم وزنده با احمدی نژاد را نيزتا اطلاع ثانوی ممنوع ساخت. با اين همه، ُروند اول نبرد باعقب نشينی احمدی نژاد وتمکين وی به وزارت مصلحی ولفاظی های او درستايش ازولايت پايان يافت،امانه آنطورکه رقبا ازاحمدی نژاد تسليم کامل را می طلبيدند. احمدی نژاد باگامی به عقب، باهدف گذراندن طوفان ازفراز سرخود، ترجيح دادکه نبرد را درسطح ديگری ادامه دهد. و طرفين خود را برای انجام روند های بعدی آماده می کنند.تاآنجاکه به اصول گرايان وخامنه ای برمی گردد،شروط تعيين شده برای تحمل احمدی نژاد تا پايان دوران دوساله باقی مانده ازرياست جمهوری اش،باشروط متعددی همراه است.اگرچه اکنون نقدا شمشيرعدم کفايت بطورمستقيم ازبالای سرشخص وی کناررفته است، اما بلافاصله به سمت همکارانش و چيدن بالهای اوواعلام برائت ازتيم يارانش جابجاشده است. آنها اکنون اورا مخيرکرده اندکه يا بدست خود ياران خود را که مظهرحلول اجنه وشياطين معرفی شده اند ،برکنارکند ويا آنکه اهرم "قانون" وارد عمل شده ويک به يک با پرونده سازی وبا زشت ترين وخردکننده ترين انگ های ممکنه ازکاربرکنارودستگيرمی شوند.درحقيقت کسی منتظرتصميم احمدی نژاد نمانده واين کارا را همزمان با دادگاهی کردن و زدن انواع اتهامات مالی وجنسی وارائه مدارک ارتباط با شياطين واجنه،حتی دستگيری وخلع ازمناصب شروع کرده اند وحتی اکنون به سراغ مشائی وبقائی بازجوئی ازآنها رفته اند وحزب اله وعناصری ازجناح مخالف درخواست دستگيری مشائی را مطرح ساخته اند.اکنون ذيرذره بين گذاشتن "جريان انحرافی" درتمامی دستگاه ها وارکانهای نظام اعم ازقوه قضايئه ومقننه و...يا سپاه ووزارت امنيت واطلاعات ودرنمازجمعه ها و... دردستورکارقرارگرفته است. کسی مانند جنتی که همواره به فرموده حامی پروپاقرص دولت واحمدی نژاد بود،مأمورمی شود که برائت خويش ازوی را درصحن نمازجمعه تهران برای شيرفهم کردن امت حزب اله وسياست تازه کشتی بان اعلام کند. کنارگذاشتن تيم همکاران وچيدن بال وپراحمدی نژاد-يک احمدی نژاد کت بسته وبدون هيچ گونه دارودسته وتشکيلات- کمترين خواست آنهارا تشکيل می دهد. حتی تمامی "دست آوردهای بزرگ وبی سابقه ای را که به اونسبت می دادند و به آن می باليدند، اکنون همگی اخ وتف شده و يک به يک دارند آن افتخارات را از او پس می گيرند. اواکنون کسی است که آمارتقلبی می دهد،اقتصاد وتوليد ودخايرارزی ووضعيت اشتغال دردوره او درزيرسنگين ترين فشارها قراردارد. سياست هدفمندسازی يارانه نيزناکام وشکست خورده است وخطرترکيدن حباب قيمتها و تورم عنان گسيخته وجود دارد.فراافکنی ازاحمدی نژاد،فراافکنی اين "دستاوردهای درخشان"وانداختن کاسه وکوزه همه شکست ها برسروروی وی نيزهست.البته اصول گرايان سنتی وحاميان ولايت،درشرايط وخامت بحران درداخل ومنطقه وتشديد فشارهای بين المللي،يک احمدی نژادِ کت بسته وتسليم شده وپروپال چيده وبرائت يافته ازياران را برکنارگذاشتن وی ترجيح می دهند.اما "دنيای سياست" مکان آرزوها نيست بلکه محل منازعه منافع است.بهمين دليل آنها درعين حال آنها درحال طرح سناريوهای ديگری نيزهستند، تااگربه خيره سری ادامه دهد وبه متشکل کردن حاميان خويش اصراربه ورزد وازخط قرمزها عبورکند،اقدامات ديگری را نيزدردستورقراربدهند. باهجوم ازهرسو، چنان او را دچارهرروزيک بحران می کنند که خاتمی با سابقه هرنه روزيک بحران به خود اميداورشده و به صرافت بخشودگی متقابل رهبری ومردم می افتد!.
احمدی نژاد چه بماند وچه نماند ديگرمهره سوخته شده ای است برای نظام.موضوع اصلی چگونگی اتخاذ تدابيری برای بی اثرکردن کامل وی وکنترل پيامدهای محتمل آن است.دراين راستا می تواند سناريوی های حداکثر وحداقلی وجود داشته باشد که متناسب با عوامل نامتعين وپيش بينی ناپذير مطرح خواهند شد. بديهی است که اگرتمامی تلاش حکومت اسلامی گذرازاين بحران وجراحی ناگزيراست، برای جنبش سرنگونی نيزچگونگی استفاده ازاين شکاف ها برای نزديک شده به هدف نهائی ازاهميت زيادی برخورداراست.
2011-05-22 01-03-90 http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
taghi_roozbeh@yahoo.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر