نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

روزي كه "ای ایران" ميهني‌ترين سرود ملي جهان شد .



٢٩بهمن‌ماه ١٣٣٢ خورشيدي
روزي كه "ای ایران" ميهني‌ترين سرود ملي جهان شد
.


ميترا دهموبد: درست ٥٦ سال پيش در چنين روزهایی، سرود «اي‌ايران»، ميهني‌ترين و مهيج‌ترين سرود ملي، اعلام شد. ٢٩ بهمن‌ماه ١٣٣٢ خورشيدي، در چهارمين روز از نشست فراملي(:بين‌المللي) كارشناسان سرودهاي ملي در وين(پايتخت اتريش)، پس از گفت‌و‌گوهاي بسيار، كارشناسان و متخصصان، در بيانيه‌ي پاياني خود، سرود «اي ايران» را از نظردرونمايه و آهنگ، ميهني‌ترين و مهيج‌ترين سرود ملي، اعلام كردند.
ناخودآگاه دست بر سينه مي‌گذارم، مي‌ايستم و بلند بلند اي‌ايران را همراه با همه مي‌ خوانم، از تلوزيون و راديو پخش شود يا در همايش و سمينار باشد و يا حتا اگر بر تكه‌اي كاغذ باشد كه در دست گرفته‌ام، تفاوتي ندارد، مي‌ايستم و با همان احساسي آن‌را زمزمه مي‌كنم، كه نخستين‌بار پس از شنيدنش، تكرارش كردم.
مي‌دانم كه شما هم همين احساس را داريد، همان‌گونه كه كارشناساني كه سال ٣٢ از سراسر جهان در وين گرد هم آمده بودند و سرودهاي بسياري را از جاي‌جاي اين جهان پهناور، گوش داده بودند، چنين احساسي داشتند، نمي‌دانم شايد آنها هم دست بر سينه گذاشته و ايستاده بودند، شايد هم تلاش كرده بودند كه آن‌را به زبان فارسي زمزمه كنند.
به هر روي اين داستان هنوز هم ادامه دارد، حسين گل‌گلاب، سراينده‌ي اين سرود است و «روح‌الله خالقي» آهنگسازش. زماني كه اين سرود، سروده شد و آهنگ‌گذاري شد، ايراني دلش از دست بيگانگان پر بود.
به زبان آن‌روزها، ايران پر از اجنبي بود، جنگ جهاني دوم بود و سربازان ريز و درشت انگليسي و روسي نه تنها حرمت زنان و مردان ايراني را شكسته بودند، كه حرمت خاك ايران را نيز، زير پا گذاشته بودند.
هما گل‌گلاب،‌ دختر حسين گل‌گلاب است، تنها كسي كه از خانواده‌ي گل‌گلاب در دسترس بود تا از او درباره‌ي حسين‌گل‌گلاب بپرسيم و او گفت:‌ «پدر عاشق ايران بود.»
هما گفت: «همه‌ي اينها به ژنتيك افراد بازمي‌گردد، او با همه‌ي وجودش با تك‌تك سلول‌هاي بدنش، ايران را دوست داشت و غم و اندوه اين خاك و مردمانش، غصه و اندوه او هم بود.»

هما گل گلاب، پزشك داروساز است، دوره‌ي درس و كتابش را در ژنو و در آمريكا گذرانده، اما ايران آن جايي است كه او از كودكي دوست داشته به آن خدمت كند و البته كه اين كار راهم كرده است. او يكي از ١٥ تن از نخستين هموندان هيات علمي دانشگاه تهران است.
هما گفت: پدر عاشق ايران، گل و گياهانش و كوه و در و دشتش بود. همه‌ي روزهاي تعطيل را كت و كلاه مي‌كرديم و مي‌زديم به كوه. از بالاي كوه آدم عاشق‌تر است. حتما همه‌ي آنهايي كه جاي‌جاي ايران را از فراي كوه‌هاي كوتاه و بلندش ديده‌اند، مي‌دانند كه عاشقي كه از بلندي‌ها به عشقش نگاه مي‌كند، چه حسي دارد.



هما گل‌گلاب روبه‌رويم نشسته بود و داشت از پدرش مي‌گفت و من شيفته‌ي خانه‌اي بودم كه پر بود از گل و گلدان. همه جاي اين خانه سبز بود و هما گل‌گلاب، همچون سيبي بود كه از ميانه به دو نيم كرده باشند، هما خيلي شبيه پدرش بود.
حسين گل‌گلاب، استاد گياه‌شناسي دارالفنون، دبيرستان نظام و دانشكده‌ي پزشكي بود. تا سال ١٣٠٧ خورشيدي دوازده جلد كتاب در رشته‌ي علوم طبيعي نوشت بنابراين به نظرم پر بيراه نيست كه خانه‌ي دخترش هم همچون خانه‌ي قديمي‌خودش پر از گل و گلدان باشد.
هما گفت: خانه‌مان يك خانه‌ي قديمي‌مان، به تمام معنا، ايراني بود با يك حياط بزرگ كه پر از گل بود و درخت، آن‌هم از گونه‌هاي نايابش، از گونه‌هايي كه بيشترشان تنها ويژه‌ي ايران است و اين آب و خاك.



آپارتمان هما خيلي بزرگ نبود اما گلدان‌هاي سبزي كه از در و ديوار آويزان بود، آنچنان بودند كه آپارتمان بودن اين خانه، به چشم نمي‌آمد. هما گفته بود كه عشق به ايران ژنتيكي است و من با وجود اين‌همه سبزينه، فهميدم كه عشق به گياهان هم ژنتيكي است.
اين آپارتمان كوچك يك بالكن كوچك هم داشت پر از گلدان و گياه و البته يك‌عالمه سي‌دي كه از نخ آويزان بود و به هر جنبش بادي تكان مي‌خورد و برق مي‌زد. از همان آغاز مي‌خواستم بدانم داستان اين سي‌دي‌ها چيست اما تا پايان گفت‌و‌گو دندان روي جگر گذاشتم تا اين‌كه سرانجام فهميدم كه اينها آنجا آويزان شده‌اند تا پرنده‌ها كاري به سبزي‌هاي تره‌و شاهي و گلدان‌‌هاي گل هما خانم نداشته باشند.
هما گفت: من ايران را دوست دارم و همچون همه‌ي ايراني‌ها اين هوا و جو را دوست دارم. اينها باعث زندگي من است.



هما گفت: پدرم گياه "پرسياوشان" را فراي همه‌ي گياهاني كه پرورش مي‌داد، دوست داشت.
هميشه در دفتر كارش، روي ميزش، همان‌جايي كه پر بود از دفتر و كتاب و نوشته، يك گلدان پر سياوشان داشت، سبز سبز.
هما خودش هم دو سه تا گلدان پر سياوشان دارد. يكي را درون آشپزخانه گذاشته. از او خواستيم تا به گلدان آب بدهد تا از او و اين گلدان سبز، عكس بگيريم. هنگامي كه داشت به گلدان آب مي‌داد، آنچنان با احساس بود كه يك لحظه خواستم تا به جاي پرسياوشان توي آن گلدان باشم.



هما گفت: بابا در دارالفنون درس خوانده‌بود، ديپلم گرفته بود و در دارالفنون تدريس مي‌كرد. ليسانس حقوق و علوم سياسي هم داشت و همچنان در دارالفنون آموزگار بود. بعدها دكتراي علوم گرفت، معاون دانشكده‌ي پزشكي بود، هموند انجمن موسيقي ايران و در كنار همه‌ي اينها يك ايراني بود كه ايران را بي‌چون و چرا دوست داشت.


هما گل‌گلاب گفت: هميشه سر خاك بابا كه مي‌رويم پيش از هركاري سرود اي ايران را مي‌خوانيم. بابا با اي‌ايران تا هميشه زنده و ماندگار است.
هما، لحظه‌اي‌ سكوت كرد و گفت: گفتم كه بابا عاشق ايران بود و همين عشق او و سروده‌‌اش را جاويد كرده است همچون روح‌الله خالقي كه آهنگ‌ساز اي ايران بود و استاد بنان كه خواننده‌ي اين سرود بود.



هما سروده‌‌ي اي ايران به خط حسين گل‌گلاب نشانمان داد، دست‌نوشته‌اي كه از نگاه من يك گوهر است. سروده‌ي آذرآبادگان هم بود.
هما،برايمان از حسين گل‌گلاب عكسي را آورد كه خودش خيلي دوست داشت و آن را در كنار دست‌‌نوشته‌هاي پدرش گذاشت، دست‌نوشته‌هايي كه حسين گل‌گلاب در آن، با سال و روز تولدش آغاز كرده و چنين نوشته است: "تولدم در ١٧ربيع‌الاول ١٣١٤ هجري قمري در تهران اتفاق افتاد ولي در سجل‌احوالم كه چندسالي بعد گرفته شده، ١٢٧٤ هجري شمسي نوشته شده كه مقارن ١٣١٢ قمري مي‌شود يعني دو سال اضافه نوشته‌اند."
اين دست‌نوشته‌ها ادامه داشت و حسين گل‌گلاب در اين چند رويه(:صفحه)، كم و بيش كارهايش را نوشته بود.
حسين گل‌گلاب با موسيقي آشنا بود و آشنايي بيشترش با بنياد مدرسه‌ي موسيقي وزيري كه كلنل علينقي وزيري، بنيان‌گذارش بود، آغاز شد. استاد روح‌الله خالقي كه ساخت آهنگ بسياري از سرود‌ه‌هاي گل‌گلاب را انجام مي‌داد، در خاطراتش مي‌نويسد: «تصور نمي‌شد يك مرد عالم فيزيك‌دان و شيمي و رياضي‌‌دان و نبات‌شناس و سنگ‌شناس، شعر هم بگويد! استعداد فوق‌العاده‌اي داشت.»



هما ما را به درون اتاقی برد که پر بود از کتاب. اشاره ای کرد و گفت: "بسیاری از اين كتاب‌ها مال پدر است. هنوز هم چيزهايزيادي از پدر مي‌شود از لابه‌لاي اين كتاب‌ها بيرون آورد."
هما گفت: "بابا، هموند و زماني سردبير فرهنگستان زبان بود و واژه‌هاي بسياري را جايگزين واژه‌هاي وارداتي علوم طبيعي كرد. لابه‌لاي كتاب‌هاي كتابخانه، پر است از برگه‌هايي كه واژه‌هاي فارسي جايگزين واژه‌هاي بيگانه شده‌است.، بابا عاشق ايران بود و مي‌خواست ايراني تا هميشه ايراني بماند با فرهنگ، زبان و سنت‌هاي ويژه‌ي ايراني.



عكس سمت راست، عكسي از مهدي مصور الملك است، پدر حسين گل‌گلاب. در عكس دومي نيز حسين گل‌گلاب را مي‌توانيد در نوجواني ببينيد، سمت چپ و در كنار خواهرش نشسته است.


هما گل‌گلاب، درون همان اتاقي كه پر از كتاب بود، يك رايانه داشت، روشن كرد، پشتش نشست و يك‌سري چيزها را نشانمان داد. هما عكسي از آرامگاه حسين گل‌گلاب را نشان داد و گفت:"پیدا کردن آرامگاه بابا چندان سخت نیست، روي آرامگاهش نوشته‌ايم: اي ايران اي مرز پر گهر.


ساعت ٣ پسين رفته‌بوديم به خانه‌ي دختر حسين گل‌گلاب. نزديك به ٣ساعت و نيم درباره‌ي خودش و پدرش به گفت‌و‌گو نشستيم، هنگامي كه داشت بدرقه‌مان مي‌كرد، همان لبخندي را بر لب داشت كه به هنگام ورود با آن، روبه‌رو شده بوديم.
سرمان را به زير انداختيم و راهي شديم ولي امروز كه اين مطلب را نوشتم به ياد آن گفت‌و‌گو كه همه‌اش پيرامون ايران و منش ايراني و سرود اي‌ايران بود، با خودم گفتم امروز چه روز خجسته‌اي است، امروز روز اي‌ايران است، روزي كه بايد بايستيم، دست بر سينه بگذاريم و بخوانيم:
اي ايران، اي مرز پرگهر/اي خاكت سرچشمه‌ي هنر/
دور از تو انديشه‌ي بدان/ پاينده ماني و جاودان/
اي دشمن ار تو سنگ خاره‌اي من آهنم/جان من فداي خاك پاك ميهنم/
مهر تو چون شد پيشه‌ام/ دور از تو نيست انديشه‌ام/
در راه تو كي ارزشي دارد اين جان ما/ پاينده باد خاك ايران ما/
سنگ كوهت در و گوهر است/خاك دشتت بهتر از زر است/
مهرت از دل كي برون كنم/برگو بي‌مهر تو چون كنم/
تا گردش زمين و دور آسمان به پاست/نور ايزدي هميشه رهنماي ماست/
مهر تو چون شد پيشه‌ام/ دور از تو نيست انديشه‌ام/
در راه تو كي ارزشي دارد اين جان ما/ پاينده باد خاك ايران ما/

هیچ نظری موجود نیست: