تفاهم نامه سی ساله تبادلات نفت و گاز با حضور مسعود میرکاظمی، وزیر نفت ایران و اشماتکو، وزیر انرژی روسیه در مسکو امضا شد که بنا بر آن، «نقشه همکاری های ایران و روسیه در حوزه انرژی» برای سه دهه ترسیم شد. هرچند این قرارداد از جنبه هایی مثبت بوده و مهم است، با توجه به سابقه روس ها در زمینه همکاری های اقتصادی و تکنولوژیک محل بحث است.
در این تفاهم نامه، مقامات نفتی و انرژی ایران و روسیه موافقت کردند که دو کشور در بخش بالادستی، پایین دستی، صنایع نفت و گاز و پتروشیمی به یکدیگر کمک کرده و با تبادل تجربه و دانش فنی در حوزه های استخراج و پالایش و اکتشافات دریایی با یکدیگر همکاری کنند.
ظاهر این قرارداد، ایجاد فضای همکاری و حفظ منافع دو کشور است، اما در عمل، این باور هست که در این معامله، روسیه برنده واقعی است و این خطر احساس می شود که روس ها به مدت سی سال حاکم بلامنازع صنعت نفت و گاز ایران بشوند، زیرا در مقابل تکنولوژی و تجربه روس ها در زمینه نفت و گاز در بهترین حالت، ایران تنها گیرنده خدمات خواهد بود.
این اظهار نظر در واقع برگرفته از سابقه عملکرد روسیه در راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر، تحویل سامانه های S300 و مشارکت در طرح های بهره برداری در خزر است که روس ها در همه این موارد، بی پروا به دنبال منافع بیشتر، در پی پیاده سازی تئوری بازی حاصل جمع صفر که نتیجه اش سود روس ها و زیان ایران بوده و سرانجام اینکه تا کنون روسیه هیچ طرح بزرگی را در ایران به سرانجام نرسانده است.
اما نکته جالبتر اینکه در حالی این توافق انجام می گیرد که چند روز پیش رئیس جمهور روسیه در اظهاراتی ناجوانمردانه، از خطر دستیابی ایران به بمب هسته ای سخن گفت، در حالی که بیشترین منافع اقتصادی از محل فعالیت های هسته ای ایران را در این سالها روس ها برده اند.
هم اکنون ایران، بزرگترین شریک تجاری روسیه در منطقه خاورمیانه است.
بنا بر گزارش های رسمی، حجم مبادلات تجاری دو کشور در سالهای 2008 و 2009 به ترتیب 7/3 و 3میلیارد دلار بوده که سهم روسیه در صادرات کالا و خدمات نسبت به ایران بسیار بالاتر است. توجه به این تراز تجاری، نشان می دهد که روسیه حتی در برابر این موضوع حاضر به حمایت از ایران در موضوع هسته ای _ که خود بزرگترین طرف تجاری ایران در این زمینه است _ نیست.
پس جای تأمل دارد که چرا مسئولان ما باید در چنین شرایطی توافق نامه ای را با کشوری به امضا برسانند که تاریخ روابط سیاسی و تجاری اش با ایران، هیچ نشانی از حسن سابقه در آن دیده نمی شود. البته وزارت نفت اکنون تنها یک موافقتنامه اصولی و کلی را امضا کرده؛ بنابراین، ارزیابی این موافقت نامه وقتی میسر خواهد شد که توافق نامه های اجرایی و چگونگی آن اعلام شود، اما در مجموع، مسئولان ایرانی باید در رویارویی با روس ها کمتر خوشبینانه رفتار کرده و اصل را بر بی اعتمادی نسبت به خوش قولی روس ها استوار سازند، وگرنه باز هم باید شاهد بازی روس ها با منافع ملی ایران همانند موضوع تحویل نیروگاه بوشهر و یا موشک های اس 300 باشیم.
در این تفاهم نامه، مقامات نفتی و انرژی ایران و روسیه موافقت کردند که دو کشور در بخش بالادستی، پایین دستی، صنایع نفت و گاز و پتروشیمی به یکدیگر کمک کرده و با تبادل تجربه و دانش فنی در حوزه های استخراج و پالایش و اکتشافات دریایی با یکدیگر همکاری کنند.
ظاهر این قرارداد، ایجاد فضای همکاری و حفظ منافع دو کشور است، اما در عمل، این باور هست که در این معامله، روسیه برنده واقعی است و این خطر احساس می شود که روس ها به مدت سی سال حاکم بلامنازع صنعت نفت و گاز ایران بشوند، زیرا در مقابل تکنولوژی و تجربه روس ها در زمینه نفت و گاز در بهترین حالت، ایران تنها گیرنده خدمات خواهد بود.
این اظهار نظر در واقع برگرفته از سابقه عملکرد روسیه در راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر، تحویل سامانه های S300 و مشارکت در طرح های بهره برداری در خزر است که روس ها در همه این موارد، بی پروا به دنبال منافع بیشتر، در پی پیاده سازی تئوری بازی حاصل جمع صفر که نتیجه اش سود روس ها و زیان ایران بوده و سرانجام اینکه تا کنون روسیه هیچ طرح بزرگی را در ایران به سرانجام نرسانده است.
اما نکته جالبتر اینکه در حالی این توافق انجام می گیرد که چند روز پیش رئیس جمهور روسیه در اظهاراتی ناجوانمردانه، از خطر دستیابی ایران به بمب هسته ای سخن گفت، در حالی که بیشترین منافع اقتصادی از محل فعالیت های هسته ای ایران را در این سالها روس ها برده اند.
هم اکنون ایران، بزرگترین شریک تجاری روسیه در منطقه خاورمیانه است.
بنا بر گزارش های رسمی، حجم مبادلات تجاری دو کشور در سالهای 2008 و 2009 به ترتیب 7/3 و 3میلیارد دلار بوده که سهم روسیه در صادرات کالا و خدمات نسبت به ایران بسیار بالاتر است. توجه به این تراز تجاری، نشان می دهد که روسیه حتی در برابر این موضوع حاضر به حمایت از ایران در موضوع هسته ای _ که خود بزرگترین طرف تجاری ایران در این زمینه است _ نیست.
پس جای تأمل دارد که چرا مسئولان ما باید در چنین شرایطی توافق نامه ای را با کشوری به امضا برسانند که تاریخ روابط سیاسی و تجاری اش با ایران، هیچ نشانی از حسن سابقه در آن دیده نمی شود. البته وزارت نفت اکنون تنها یک موافقتنامه اصولی و کلی را امضا کرده؛ بنابراین، ارزیابی این موافقت نامه وقتی میسر خواهد شد که توافق نامه های اجرایی و چگونگی آن اعلام شود، اما در مجموع، مسئولان ایرانی باید در رویارویی با روس ها کمتر خوشبینانه رفتار کرده و اصل را بر بی اعتمادی نسبت به خوش قولی روس ها استوار سازند، وگرنه باز هم باید شاهد بازی روس ها با منافع ملی ایران همانند موضوع تحویل نیروگاه بوشهر و یا موشک های اس 300 باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر