چاقوکشان و عدهای از گروهبانهای طرفدار شاه به سرگرد سخایی حمله و او را از اتاق فرمانده لشگر به پایین پرتاب کردند و در حالیکه هنوز زنده بود فرمانده لشگر با ماشین نظامی خود از روی او رد شد. آفتاب: سرگرد محمود سخایی که به عنوان تنها شهید کودتای 28 مرداد شناخته میشود در قبرستان سید حسین کرمان به خاک سپرده شده است.او که از جانب دکتر محمد مصدق به عنوان فرمانده شهربانی کرمان منصوب شده بود، در همان مدت کوتاهی که در این سمت مشغول به فعالیت بود آزادیخواهی خود را نشان داد و همین باعث خشم فرمانده لشگر کرمان شده بود که از طرفداران شاه محسوب میشد. در روز 28 مرداد 1332 با اینکه از اوضاع کشور کاملا آگاه بود راننده خود را مرخص و پیاده در محل کارش حاضر شد و حتی در برابرافرادی که با تحریک برخی سیاسیون مخالف مصدق و فرمانده لشگر کرمان قصد کشتن او را داشتند سخنرانی کرد و از آنها خواست تن به پذیرش کودتا ندهند. مخالفان مصدق، او را با دسیسه به دفتر فرمانده لشگر کشاندند و در یک برنامه از پیش تعیین شده و پس از اینکه درخواست فرمانده لشگر کرمان برای توبه از گذشته و ابراز ارادت به شاه از سوی سرگرد سخایی رد شد، چاقوکشان و عدهای از گروهبانهای طرفدار شاه به سرگرد سخایی حمله و او را از اتاق فرمانده لشگر به پایین پرتاب کردند و در حالیکه هنوز زنده بود فرمانده لشگر با ماشین نظامی خود از روی او رد شد. این جماعت درحالیکه شعار «زنده باد شاه» سر میدادند، او را تا میدان شهر(مشتاقیه فعلی) بر زمین کشیدند و بر تیری چوبی آویزانش کردند. آن روز مردم از ترس ارتشیان و قداره به دستان نتوانستند او را رهایی دهند. شب هنگام پیرمردی به خود جرات داد تا جسد او را در قبرستان «سید حسین» کرمان به خاک بسپارد. از او کتابی با عنوان «مصدق و رستاخیز ملت» به یادگار مانده است. در تهران و برخی شهرهای ایران خیابانی به نام او نامگذاری شده است. سرگرد سخایی متولد 1298 در کاشان بود. بر سنگ قبر سرگرد سخایی نوشته شده است: «مقبره سرگرد سید محمود سخایی سرباز شهید نهضت ملی ایران رییس شهربانی منتخب دکتر مصدق در استان کرمان که در کودتای خائنانه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بدست عمال جنایتکار شاه به شهادت رسید». |
۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه
مدفن سرگرد شهید سخایی در یک قبرستان قدیمی قرار داشت که در محدوده طرح زیباسازی شهرداری بود
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
خیلی خیلی ممنون هموطن. من از کوچکی داستانهای کودتای ۲۸ مرداد رو شنیدم، و یه آهنگی هم بود به اسم "پرستو" که منوچهر خونده بود. من این آهنگ رو خیلی دوست داشتم، ولی نمیدونستم که منوچهر برادر سرهنگ سخائیه، و این آهنگ رو واسه برادرش خونده. بعضی وقتها این آهنگ رو واسه خودم زمزمه میکنم: "پرستویی شد و پر پر زنون رفت، به صحراهای بی نام و نشون رفت"...."هنوزم جای پات مونده لب باغچه"، "ستاره های طلا ت مونده لب طاقچه" ...... یادش گرامی باد و به امید به ثمر نشستن فداکاریهای همه شهیدان راه وطن. mehzedd@yahoo.com
ارسال یک نظر