70 سال پس از ملک الشعرا بهار
بانگ بلند سیمین بهبهانی
علیه جنگ و ویرانی در ایران
بانگ بلند سیمین بهبهانی
علیه جنگ و ویرانی در ایران
| خرد کجاست که من این چنین ازو دورم؟ چه شد مرا که ز تدبیر و رای مهجورم؟ نشسته بر سِرجا مهماِن منزلِ من: چو گرگ هار بر او، بی بهانه می شورم که گفت بشکنمش سر به سنگ کینه و قهر؟ سپس به پاش درافتم که: آن معذورم! چه لازم است "دگرکیش" را شوم دشمن به ادعا که به امر خدا مامورم چرا همیشه جهان را به جنگ می خوانم مگر ندیده ی این نکبتم، مگر کورم؟ هنوز گور شهیدان تر است از اشکم ز جنگ گویم اگر، مست آب انگورم گرو گرفتن انسان چه ارمغان آورد به جز بلا که بدان شیوه باز مغرورم؟ چو کودکی که ندارد نهفته ریگ به مشت نمی گشایم و بازیگرانه مسرورم *** سزد به صدق و صفا مشت بسته باز کنم که بیش ازین نبود قهر و کینه مقدورم. 10 آذر ماه 1390 سیمین بهبهانی |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر