خودداری بیست میلیون نفر از پرداختن قبض های نجومی گاز:اهمیت دو نکته اساسی در گسترش دامنه نافرمانی و واداشتن رژیم به تسلیم !رضا سپیدرودی
نوشته شده در آوریل 14, 2011 به وسیلهی radiotv88
شب اعلام برچیدن یارانه ها وقتی احمدی نژاد در تلویزیون گفت که یارانه های نقدی پرداختی به مردم “پول امام زمان” است که “برکت” دارد، عامدانه عوامفریبی می کرد. او و کارگزارانش در ستاد اجرایی برچیدن یارانه ها، در پشت درهای بسته نقشه تیغ زدن مردم را کامل کرده بودند، و یارانه نقدی تنها روکشی طلایی برای پوشاندن معجون زهرآگینی بود که می خواستند به حلق مردم بریزند تا دولت را از مجری پرداخت هزینه های نیازهای اساسی و حیاتی مردم به مجری کشیدن شیره رمق معیشتی مردم در تامین نیازهای حیاتی موجودیت فاسد، سرکوبگر و انگلی خودش تبدیل کنند. با ارسال قبض های جدید گاز با قیمت های نجومی برای مردم در هفته های اخیر، ماه عسل یارانه های نقدی تمام شده، و دولت به عنوان یک باجگیر سرگردنه نقاب ریاکاری اش برای بخش بزرگی از مردم از چهره افتاده است. حالا مردم با قبض های نجومی گاز، معیار عملی قابل اندازه گیری روشنی برای سنجش معنای شعار “جهاد اقتصادی” آسید علی خامنه ای دارند. برای بخش بزرگی از مردم جز نافرمانی مدنی در نپرداختن قبض های آب و برق و گاز چاره ای نمانده است. و این نافرمانی به سرعت توده ای شده است. حتی با آمار معاون مدیرعامل شرکت ملی گاز که اعتراف کرده تاکنون 30 درصد مردم قبض های گاز خود را پرداخت نکرده اند، نافرمانی در پرداخت قبض های گاز توده ای شده است. زیرا این آمار با حساب بیش از شانزده و نیم میلیون مشترک گاز (مطابق آمار جمع كل خانوارهاي تحت پوشش گاز طبيعي در كشور تا پايان آذر ماه سال 89 ) حدود پنج میلیون خانوار را شامل می شود. در واقع بر اساس میانگین چهار نفر برای هر خانوار، جمعیتی بالغ بر بیست میلیون نفر قبض های گاز خود را در تهران و شهرستان ها نپرداخته اند. تازه همین آمار 30 درصدی نیز محل تردید است و به طور نمونه روزنامه “دنیای اقتصاد” آشیانه اصلی نئولیبرال ها و مدافع معجزه بازار آزاد با اشاره به این که همین آمار را مدیر عامل شرکت ملی گاز در رابطه با پرداخت قبوض بهمن ماه در پیش از عید نیز هم مطرح کرده بوده، نوشته است: “کارشناسانی که اخبار گاز را پیگیری میکنند بعید میدانند که قبوض اسفند ماه که بعد از عید توزیع آن شتاب گرفت و با اعتراضاتی هم همراه شده است، به این سرعت ازسوی مشترکان پرداخت شود.”
در واقع دنیای اقتصاد به زبان بی زبانی و به نام “کارشناسان” اعتراف می کند که ابعاد نافرمانی در پرداختن قبض های گاز به مراتب وسیع تر از آمار 30 درصدی است که مقامات اداره گازاعتراف می کنند. همین توده ای شدن نافرمانی در عدم پرداخت قبض هاست که دولت را واداشته در برابر مردمی که حاضر به پرداخت قبض های گاز خود نیستند شمشیر را از رو ببندد و تهدید کند که در صورت نپرداختن قبض ها، گاز مردم را قطع می کند. اما این تهدیدات توخالی است و از آن نباید هراسید. در برابر اقدام متحد مردم در نپرداختن قبض ها هیچ کاری از دست دولت برنمی آید. و اگر به این واقعیت در میان مردم اعتراف نمی کنند در جلسات غیرعلنی خودشان به آن معترفند. شاهد این اعتراف هم سخنان دو هفته پیش احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس است که در شرح جلسه مشترک دولتیان با مجلس گفته بود که دولت در برابر این سوال نمایندگان که” اگر مردم مناطق فقیرنشین تصمیم بگیرند که قبضهای خود را پرداخت نکنند، آیا شما میتوانید کاری کنید؟” پاسخ منفی داده است. البته دولت حتی در جلسه با مجلس هم اگر اعتراف نمی کرد، باز کاملا روشن است که نمی تواند بیست میلیون جمعیت کشور را از آب و برق و گاز محروم کند و نمی تواند بیست میلیون جمعیت ناراضی را زندانی کند. دولت مجبور است تسلیم شود و همین واداشتن رژیم به تسلیم هدف اصلی نافرمانی مدنی توده ای بر سر قبض های آب و برق و گاز است. با توجه به خصلت عمومی نارضایتی مردم، استقبال وسیع از ایده خودداری از پرداخت قبض های گاز و آب و برق و چشم انداز توده ای تر شدن باز هم بیشتر آن، مساله محوری که در واداشتن رژیم به تسلیم و پس گرفتن طرح برچیدن یارانه ها اهمیت فوری یافته دو نکته است: اول، سازماندهی هر چه گسترده تر نارضایتی مردم در سطح محلات و در سطح مجتمع های مسکونی و دوم جستجوی راههایی برای بیان علنی این نارضایتی به شکل جمعی. برای این هر دو مهم اکنون شرایط نسبتا مساعدی شکل گرفته است. ترکیب پیشرفت تکنولوژی و ریشه دواندن انشعاب های گاز در838 شهر و 9599 روستای کشور با قبض های نجومی و نارضایتی توده ای، این امکان را فراهم کرده که بخش بزرگی از این مجموعه در تهران و شهرستان ها بر محور عدم پرداخت قبض های گاز و آب و برق و دفاع جمعی از همدیگر و اقدام جمعی در این مورد ترغیب شوند. حضور انبوه مردم در برابر ادارات گاز در روزهای اخیر و اعتراضاتی که در اصفهان، کرمانشاه، ساری و شهرهای دیگر درگرفته نمونه هایی از ظرفیت های اقدام جمعی است. تلاش برای تصمیم گیری مشترک در زمینه نحوه برخورد و اقدام در سطح محلات بر پایه پیوندهای همسایگی و آشنایی، و در سطح هر مجتمع مسکونی، و سپس ارتقا آن به سطح چندین بلوک از مجتمع های مسکونی، گام هایی عملی در مسیر سازماندهی نارضایتی توده ای هستند.
در باره بیان علنی نارضایتی مردم از قبض های گاز نیز اگر چه تنوع شکل های اعتراض امکانات مقابله رژیم را کاهش می دهد، اما از فرصت مهمی چون یازده اردیبهشت روز جهانی کارگر که به عنوان روز خشم اعلام شده نمی توان غفلت کرد. قبض های نجومی آب و برق و گاز ضربه ای سنگین به معیشت کارگران و زحمتکشان و اکثریت بزرگ جمعیت شهری در کلانشهرها و شهرستان های کشور است. این قبض ها یگانه عارضه برچیدن یارانه ها نیستند، فروپاشی صنعت و بیکاری ناشی از آن در اثر رها شدن قیمت های حامل های انرژی، لجام گسیختگی قیمت ها و نرخ تورم بیش از بیست درصدی در کنار حداقل دستمزدی که چهار برابر زیر خط فقر است و نانی که پس از حذف یارانه ها از لحاظ حجم کاهش یافته، را هم باید حساب کرد تا تصویری واقعی تر از ابعاد فاجعه به دست آورد. همه این ها در شرایطی است که هنوز موج دوم افزایش قیمت های حامل های انرژی بویژه قیمت برق در قالب قبض های جدید به دست مردم نرسیده است. بنا براین روز جهانی کارگر فرصت خوبی است تا نارضایتی توده ای از شلاق قیمت ها، از فقر تحمیلی و از قبض های نجومی در اتحادی گسترده فریاد شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر