به ابراهیم مهتری، خبرنگاری که شکنجه در کشورش را محکوم کرده بود روز شنبه با ضربات کاتر و میله آهنی حمله شد.
ابراهیم مهتری یکی از زندانیان سیاسی معدودی است که جرات کرد و شهادت داد که در ماه اوت سال ۲۰۰۹ و در دوره حبسش از سوی یکی از شکنجهگرانش مورد تجاوز قرار گرفته است. این ژورنالیست ۲۸ ساله که به فرانسه پناهنده شده، چهارم فوریه سال ۲۰۱۰ داستانش را برای لیبراسیون تعریف کرد.
روز شنبه صبح این مرد جوان این بار در پاریس و در محله سیزدهم پاریس، گویی بار دیگر دچار کابوس شد. ساعت سه صبح، وی در حالی که سعی می کرد بر بی خوابیش، به دلیل اتفاقاتی که در ایران برایش روی داده بود، غلبه کند مورد حمله از سوی دو مرد قرار گرفت که یکی از آنها فارسی را با «لهجه ایرانی» حرف میزد. این دو مرد پیش از آن که سعی کنند او را خفه کنند، ابراهیم را کتک زدند و زخمی کردند.
به گزارش پلیس، ابراهیم مهتری با یک میله فلزی و با یک کاتر – با تیغی ده سانتی متری- در ناحیه ران، شکم و بازو مورد حمله قرار گرفته بود. در همان زمان هم، یکی از دو مهاجم سعی کرد وی را با یک طناب یا کابل خفه کند که ناگهان آژیر یک ماشین پلیس به گوش رسید و آن دو ناشناس را فراری داد.
ابراهیم مهتری یکی از زندانیان سیاسی معدودی است که جرات کرد و شهادت داد که در ماه اوت سال ۲۰۰۹ و در دوره حبسش از سوی یکی از شکنجهگرانش مورد تجاوز قرار گرفته است. این ژورنالیست ۲۸ ساله که به فرانسه پناهنده شده، چهارم فوریه سال ۲۰۱۰ داستانش را برای لیبراسیون تعریف کرد.
روز شنبه صبح این مرد جوان این بار در پاریس و در محله سیزدهم پاریس، گویی بار دیگر دچار کابوس شد. ساعت سه صبح، وی در حالی که سعی می کرد بر بی خوابیش، به دلیل اتفاقاتی که در ایران برایش روی داده بود، غلبه کند مورد حمله از سوی دو مرد قرار گرفت که یکی از آنها فارسی را با «لهجه ایرانی» حرف میزد. این دو مرد پیش از آن که سعی کنند او را خفه کنند، ابراهیم را کتک زدند و زخمی کردند.
به گزارش پلیس، ابراهیم مهتری با یک میله فلزی و با یک کاتر – با تیغی ده سانتی متری- در ناحیه ران، شکم و بازو مورد حمله قرار گرفته بود. در همان زمان هم، یکی از دو مهاجم سعی کرد وی را با یک طناب یا کابل خفه کند که ناگهان آژیر یک ماشین پلیس به گوش رسید و آن دو ناشناس را فراری داد.
روز ۲۰ اوت سال ۲۰۰۹، ابراهیم مهتری در تهران در خیابان از طرف سپاه پاسداران ربوده شد. وی سپس در زندان به مدت پنج روز مورد تجاوز و شکنجه – با ضربات کابل، باطوم الکتریکی و با سیگار- قرار گرفت. یعد از پنچ روز، زندانبانان که گمان میکردند او مرده است، وی را در جایی در حومه تهران رها کردند. وی اما دست به عملی استثنایی زد: با نام خودش در لیبراسیون همه آنچه بر سرش آمده بود تعریف کرد و شاید همین امر، دلیل حمله به وی باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر