نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

گفتگوی دموکراتيک دزد ها با هم بر سر شيوه ی هرچه بهتر دزديدن!

گفتگوی دموکراتيک دزد ها با هم بر سر شيوه ی هرچه بهتر دزديدن!
پاسخ ميشل کُلُن به مدافعان تعقيب قضايی فعالان کمپين بايکوت اسراييل
بر گردان و توضيحات: محمد علی اصفهانی


سرنوشت ايران از سرنوشت خاورميانه جدا نيست. به خصوص به دليل تحرکات دائمی و بی وقفه ی اسراييل عليه ايران، با بهانه کردن ياوه گويی ها و ماجراجويی های نظام خلافت و ولايت.
تحرکات اصلی اسراييل عليه ايران، هميشه مستقيم نيستند، و غالباً به صورت غير مستقيم انجام می پذيرند. مثلاً از طريق لابی های اروپايي، و لابی های بسيار قدرتمند آمريکايی. و يا ـ باز مثلاً ـ از طريق به کار گماشتن کسانی که در طمع تحقق رؤيای کسب قدرت، کمر به خدمت اسراييل و حاميان آن، به خصوص نئوکان ها بسته اند.
و اين همه، در جهت آماده سازی زمينه ی بمباران احتمالی ايران، به وسيله ی خود اسراييل، يا به وسيله ی آمريکا. و حمله ی نظامی احتمالی به کشور ايران. به کشور ايران؛ و نه به حکومت ايران، آن گونه که پا اندازان ايرانی اسراييل وانمود می کنند.
يکی از بيرونی ترين و بارز ترين ـ و در عين حال، در مقايسه با آنچه در نهان می گذرد، کم اهميت ترين ـ اَشکال پا اندازی های نوع وطني، بر عهده گرفتن مأموريت (و يا خوش رقصی) مدياتيک به منظور تطهير چهره ی اين دولت بنيادگرای نژادپرست نسل کش، و تخريب چهره ی مخالفان آن است. از جمله با به کار بردن يک حربه ی مستعمل و لو رفته:
ـ در هم کردن و يکی نشان دادن بی اهميت ترين و هيچ و پوچ ترين و بی طرفدار ترين نوع «نفی» تجاوزگری های اسراييل، يعنی «يهودستيزی»، با اصل مبارزه (و دفاع از مبارزه) در جهت احقاق حقوق مردم فلسطين بدون کم ترين ارتباطی با ماجرای دين و مذهب و نژاد:
ـ آنچه اين همه انسان های آزاده و شرافتمند جهان، از جمله تعداد بی شماری از يهوديان صلح طلب داخل و خارج اسراييل، و تشکل های جهانی يی چون «وحدت يهودی فرانسه برای صلح»، يا «يهوديان اروپايی برای يک صلح عادلانه» و... می کنند، «يهود ستيزی» است. چرا که فلان آخوند يا غير آخوند، در فلان تاريخ، فلان جفنگ را گفته است يا نوشته است. پس ای مردم تابو پرست ايران! چرا هنوز نسبت به جنايات اسراييل حساس هستيد؟ و چرا سرويس دهی به او را قبيح و ناروا می دانيد و به ما چپ چپ نگاه می کنيد؟

به اين ماجرا بايد جداگانه ـ و به تفصيل ـ پرداخت. آنگونه که در خور و بايسته و شايسته است...
اما اينان مشابهانی نيز در کشور های مختلف جهان دارند که نه در جهت آلترناتيو شدن و اين چيز ها، بلکه در جهتی کيفاً متفاوت، به همين سياق، در خدمت تبليغات مدياتيک اسراييل، عمل می کنند.
همزمان با تعقيب قضايی چندين تن از فعالان کمپين جهانی بايکوت اسراييل، توسط دادگستری فرانسه، تنی چند از «روشنفکران» فرانسوي، برای محکم کاري، و تقويت پشت جبهه ی اين تعقيب قضايي، متنی را در شماره ی اول نوامبر روزنامه ی لوموند به چاپ رسانيدند.
ميشل کُلُن، نويسنده، و روزنامه نگار سرشناس، در پاسخ به اينان مقاله يی نوشته است که ترجمه ی آن را در زير می خوانيد.
۱۷ آبان ۱۳۸۹

شما در نامه يی که در اول نوامبر، در روزنامه ی لوموند منتشر کرده ايد می نويسيد: «بايکوت کردن اسراييل، سلاحی است ناشايسته.»، و با اطمينانی محيّرالعقول و سئوال برانگيز، اعلام می کنيد که: «دادگستری فرانسه، درنگ نخواهد کرد در اين که غير قانونی بودن بايکوت اسراييل را تأييد کند.».
طبق نظر شما، همه ی کسانی که می خواهند از اين طريق، به فلسطينی ها در رسيدن به حقوقشان کمک کنند، کارشان خلاف قانون است، و دست به قانون شکنی زده اند.
اما استدلال شما؟ استدلال شما چيست؟ استدلال شما اين است: «نبايد از اين نوع برخورد ها با دموکرسی اسراييل داشت.».
چگونه می توانيد شما دولتی را دولت دموکراسی بناميد که بر خشونت، و بيرون کردن فلسطينی ها از خانه هايشان، و از زمين هايشان، در سال ۱۹۴۸ بنا نهاده شده است؟ دولتی را که در تمام مراحل حيات خود، در هيچ مقطعی و هيچ عصری و هيچ زماني، دست از پاکسازی نژادي، و برنامه ريزی برای پاکسازی نژادی بر نداشته است.

«فلسطينی ها، مثل يک مشت ملخ، له و لورده خواهند شد. با ترکانيدن سرشان، و کوبيدنشان به صخره ها و ديوار ها.» (اسحاق شمير ـ ۱۹۸۸)

«بين خودمان، اين بايد روشن باشد که جايی برای دو ملت در يک کشور وجود ندارد. هيچ راه ديگری امکان پذير نيست مگر فرستادن عرب ها [ی فلسطين، و نيز شايد اردن] به کشور های همسايه. فرستادن همه اشان. حتی يک شهرک نيز برای حتی يک مجموعه [از فلسطينی ها] نبايد باقی بماند.». (جوزف وايتز ـ ۱۹۴۰)

«فلسطينی ها، اصلاً هيچ وقت، وجود نداشته اند.» (گلدا ماير ـ ۱۹۶۹)

«همگان، يک به يک، بايد بجنبند، بايد بدوند، و تا هر جا و به هر اندازه که ممکن باشد، تپه ها را به تصرف خود در آورند، تا بتوانيم دامنه و محدوده و تعداد کولونی ها را بزرگتر و بيشتر کنيم. برای اين که: هر چيزی را که ما امروز تصرف می کنيم، تا به ابد در دست ما باقی خواهد ماند، و چيزی را که نتوانيم از آن ها بگيريم برای آن ها می ماند.» (آريل شارون ـ ۱۹۸۹)

شما چگونه می توانيد دولتی را دولت دموکراسی بناميد که همين امروز نيز همچنان، به مردمانی که آن ها را از سرزمينشان بيرون کرده است، اجازه ی ورود به سرزمين خودشان را نمی دهد؟
دولتی را که بی وقفه و مستمر، در حال دزديدن زمين های فلسطينی ها، به منظور بزرگتر کردن کشور اسراييل است، و در همان حال، وانمود می کند که مشغول مذاکرات صلح است؟

روشن حرف بزنيم: يک دولت استعمارگر، و کولونياليست، که بنيانش بر دزديدن خاک ديگران، و بر اخراج آن ها ازخاک خود، استوار است، نمی تواند يک دولت دموکراسی باشد. حتی اگر يک پارلمان داشته باشد، و دزد ها در ميان خودشان، به صورتی دموکراتيک، بر سر اين موضوع، گفتگو کنند که چه طور و از چه راهي، می توان هرچه بهتر و هرچه بيشتر دزديد.
دولتی اينچنين، دولت دزد هاست. دزد هايی که با قلدری حکومت می کنند.

آيا بايکوت، کاری غير قانونی است؟ نه. مطلقاً نه. به اين دليل که هدف آن، تضمين رعايت حقوق انسان هاست.
بفرماييد! آنچه بر می شمارم است که واقعاً غير قانونی است:
ـ فلسطينی ها را از سرزمين خودشان بيرون راندن و به آن ها حق بازگشت ندادن. اين، آن چيزی است که سازمان ملل متحد، غير قانونی اعلامش کرده است.
ـ مردم فلسطين را، از حق زيستن در خاکشان محروم کردن. به آن ها اجازه ی کار کردن ندادن. به آن ها اجازه ی تحصيل ندادن. و به آن ها حتی اجازه ی عبور و مرور هم ندادن. آنچه غير قانونی است اين است.
ـ ويران کردن خانه های فلسطينی ها، و نابود کردن درختان زيتونی که آن ها می کارند. آنچه غير قانونی است اين است.
ـ زندانی کردن کودکان دوازده ساله. آنچه غير قانونی است اين است.
ـ ساختن ديوار جداسازي، دزديدن آب، دزديدن خاک، دزديدن سرزمين. آنچه غير قانونی است اين است.
ـ بمباران کردن خانه ها، بمباران کردن مدرسه ها، بمباران کردن بيمارستان ها، بمباران کردن آمبولانس ها، بمباران کردن مراکز محلی سازمان ملل متحد. آنچه غير قانونی است اين است.
ـ شکنجه کردن. آنچه غير قانونی است اين است.
ـ کشتن رهبران فلسطينی ها. آنچه غير قانونی است اين است.
ـ قتل عام مدافعان صلح، در آب های بين المللی. آنچه غير قانونی است اين است.

در برابر اين بی قانونی ها، خانم وزير دادگستری فرانسه، چه می کند؟ آيا به مجازات کردن دولتی که اين اعمال غير قانونی را انجام می دهد دعوت می کند؟ نه! او کسانی را مورد حمله، و مورد تعقيب قضايی قرار می دهد که اين اعمال خلاف قانون را محکوم می کنند!
و شما! شما اين وزير را [و دستگيری و محاکمه ی فعالان کمپين جهانی بايکوت اسراييل را به وسيله ی او] مورد حمايت و تشويق و تحسين قرار می دهيد. کسی که حقوق شناخته شده ی بين المللی را درسته قورت می دهد!
آدم از کار شما حيرت می کند و يکّه می خورد!

شما می نويسيد: «ما استوار و مصمم، در مقابل بايکوت می ايستيم. زيرا ما طرفدار صلح هستيم.».
اما بايکوت، پيشاپيش، وجود دارد! از شست سال پيش تا به امروز، فلسطينی ها به وسيله ی اسراييل بايکوت شده اند. و شما هيچ اقدامی عليه اين بايکوت نمی کنيد.
رهبران اسراييل، به جز در معادله ی تناسب قوا، حرکت نمی کنند. و بايکوت اسراييل، سلاحی است کاملاً بر حق، به منظور تحميل صلح بر دولت اسراييل. همچنان که در آفريقای جنوبي، عليه آپارتايد به کار گرفته شد.

شما می نويسيد: «انتقاد، ربطی به طرد کردن، رد کردن، و سرانجام نفی مشروعيت ندارد.».
ولی از شست سال پيش تا به امروز، اسراييل، طرد می کند، رد می کند، و به نفی مشروعيت مشغول است. اين يکی اما خاطر شما را نمی آزارد؟

شما می نويسيد: «قبول بايکوت، يعنی از حيطه ی امکان، خارج دانستن گفتگو.»
هرگز چنن نيست! راه وجود دارد. و خيلی ساده است. همچنان که اخيراً موسيقی دان يهودي، گيلدا آتزمن، گفته است:
«اسراييل می تواند در يک چشم بر هم زدن، بر اين کشمکش ها و منازعات، نقطه ی پايان نهد: فردا صبح، نتان ياهو زمين های فلسطينی ها را که به خود آن ها تعلق دارد، به خود آن ها برگرداند!»
اين خيلی زياده خواهی است؟ از سال ۱۹۶۸ سازمان های بزرگ فلسطيني، حتی گذشتی بزرگ کرده اند: با پيشنهاد کردن تشکيل «تنها يک کشور واحد، بدون گرايش مذهبی ويژه، که در آن، يهوديان، مسيحيان، و مسلمانان، با يکديگر در صلح، زندگی کنند؛ و از حقوق مساوی برخوردار باشند.».
اين، اسراييل است که پيوسته اين پيشنهاد را رد کرده است. پيوسته و پيوسته. اين، اسراييل است که هميشه، با سماجت، بر ايده ی يک دولت قومی و نژادی خالص و اختصاص داده شده به يهوديان، چنگ آويخته است.
شما عليه اين عمل اسراييل [همچنان که عليه بايکوت، فراخوان داده ايد] فراخوان نمی دهيد؟

اين هم خيلی زياده خواهی است؟ فلسطينی ها حتی پذيرفته اند که به اين اندک رضايت دهند که فقط ۲۲ در صد از سرزمين اصلی اشان به آن ها باز گردانيده شود. و باز، اين، اسراييل است که حتی اين خواست آن ها را هم رد می کند، و همزمان، به دزديدن زمين های بيشتر، آرام آرام، ادامه می دهد.
و شما عليه اين رفتار، هيچ نمی کنيد!

به راستي، آنچه «ناشايست» است، بايکوت اسراييل نيست. کار شماست. چرا که شما همه ی آنچه را من همين حالا نوشتم می دانيد، اما با نهان کردن آن از ديگران، به مردم اطلاعات غلط و دروغ و ساختگی می دهيد. چرا؟ به خاطر چه؟ در جهت کدام منافع؟

آنچه واقعاً زشت و ناشايست است، انگيزه های اصلی شما در نوشته تان است. من از اين انگيزه ها نگرانم.
در کتاب «اسراييل؛ بياييم از آن حرف بزنيم»، توضيح داده ام که سه گروه بزرگ رسانه يی و مدياتيک فرانسه، لا گارد، داسو، و بويگو ـ هر سه ـ در دست «خانواده» هايی بی نهايت و به گونه يی رؤيايی ثروتمند قرار دارند که از قبال اسراييل سود های سرشاری نصيبشان می شود، و سلاح ها، و وسايل مختلف کولونيزاسيون را برای اسراييل فراهم می کنند.
خوب! اگر يک هنرمند، يا يک روشنفکر فرانسوی جرأت مخالفت با اين ها را داشته باشد و حقيقت را بگويد، ديگر: خداحافظ، ای آينده ی کاری و پيشرفت! ديگر: خداحافظ، ای ثروت!
برتولت برشت گفته است: «موجب ناخرسندی صاحبان مکنت و قدرت شدن، يعنی خود را از مکنت و قدرت، محروم ساختن.».

کسانی که شما را می خوانند و گوش می کنند، حق دارند اين موضوع اساسی را از خود بپرسند که:
ـ کدام منافع، در پشت اين حرف ها نهفته اند؟

پانوشت ها:
عنوان و لينک مقاله به زبان اصلی:
Boycott d Isra�l : qu est-ce qui est vraiment « indigne » et illegal ?
http://www.michelcollon.info/Boycott-d-Israel-qu-est-ce-qui-est.html
برای آشنايی بيشتر با ميشل کُلُن: دَه دروغ، برای برافروختن دَه جنگ ـ نرجمه ی مقاله يی از ميشل کلن، همراه با معرفی مختصر او ـ به همين قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar07/m-collon-media.html
تحريم اسراييل، سياست يهوديان پيشرو اسراييل و سراسر جهان است ـ بيانيه ی تازه ی سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلح، و نيم نگاهی به «بعضی تحرکات» در ارتباط با جنبش خرداد، از راقم اين سطور:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar09/ujfp300310.html
ما سالگرد تأسيس اسراييل را جشن نمی گيريم ـ نامه ی بيش از صد تن از برجسته ترين چهره های دانشگاهي، فرهنگي، ادبي، هنري، و سياسی يهودی انگلستان، به گاردين ـ به ترجمه ی راقم اين سطور:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar07/guardian-is60.html
يهوديان آزاد، به همراه سنديکا ها، جهان را به تحريم کامل اسراييل فرا می خوانند ـ فراخوان تحريم اسراييل از سوی يهوديان آزاد جهان، از جمله يهوديان متشکل در تشکل بزرگ «يهوديان اروپايی برای يک صلح عادلانه»، به علاوه ی بخشی از سنديکا های کارگری جهانی ـ از راقم اين سطور:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/boycott.html
گفتگوی ايل مانيفستو با ايلان پاپه، از «تاريخ نويسان نوين» اسراييل ـ به ترجمه و توضيحات راقم اين سطور:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/pappe-manifesto.html
هولوکاستی که انکار می شود؛ و سکوت آنان که حقيقت را می دانند ـ جان پيلجر ـ به ترجمه ی راقم اين سطور:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/pilger-sokoot.html
ديوار برلن های جديد را درهم فروريزيم! ـ جان پيلجر ـ با ترجمه و توضيحات راقم اين سطور:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/pilger-gaza.html
استراتژی و تاکتيک جديد اسراييل: تشکيل ارتش اينترنتی! ـ از جمعيت فرانسوی «بلاچائو» ـ به ترجمه ی راقم اين سطور:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/bellaciao.html
و نوشته های متعدد ديگر، در صفحات «خبر و نظر»، و در صفحات «درنگ» سايت ققنوس:
http://www.ghoghnoos.org
17 آبان 1389

هیچ نظری موجود نیست: