- مهمان هفته گزارشگران
گزارشگران: جامعه ایرانیان با شما بعنوان مترجم و فعال سیاسی آشناست. با این وجود و در صورت تمایل خود را معرفی کنید.
ح ریاحی : پیش از دستگیریم در سال 52 در زمان پهلوی در تهران در دبیرستان و دانشگاه زبان انگلیسی تدریس می کردم و ترجمه را از همان زمان شروع کردم. قصدم، اما، در اصل مترجم شدن نبود بلکه این بود که ببینم اولا تا چه حد از عهده ء چنین کاری بر می آیم و دوم این که با این کار چه خدمتی به جامعه میتوان انجام داد. در آن زمان نقدی از کتاب تاریخ آرنولد توین بی بدستم رسید که ترجمه کردم و یکی دو فصلش را به زنده یاد هوشنگ گلشیری نشان دادم. متاسفانه جریان زندان پیش آمد و ساواک هم همه ء آن ترجمه ها را به اضافهی هرآنچه در آنزمان “ضاله ” میدانست، با خود برد. با خیزش و قیام مردمی آزاد شدم و جریانات پس از آن فرصتی زیادی برای کار منضبط نوشتاری باقی نمی گذاشت و رژیم از همان ابتدا برای زندانیان سیاسی دوران شاه خط و نشان کشیده بود. همه مجبور بودند یا زندگی مخفی در پیش گیرند یا برای زنده ماندن، اگر استطاعت مالی آنرا داشتند، از کشور فرار کنند. با این حال، در همان شرایط هم در هر فرصتی که دست میداد کار ترجمه را ادامه میدادم. بخصوص در خارج زمینهی پی گیری آن بیشتر فراهم بود واز آنجا که حاصل کارم مورد استفاده قرار می گرفت، بیشتر هم تشویق به ادامه آن شدم.
گزارشگران: کارترجمه را در چه زمینه هائی انجام میدهید؟
ح ریاحی : در زمینه های نقد وبررسی مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظری.
گزارشگران: تاکید شما در این کار برچه محورهائی است؟
ح ریاحی : محور های شناخت جامعه ء سرمایه داری، نقد های مارکسیستی مربوط به آن، مسائل مربوط به نئولیبرالیسم و تاثیرات آن بر کشورهای اروپای شرقی پس از فروپاشی اردوگاه “سوسیالیسم واقعا موجود ” ، موضوعات مربوط به حقوق بشر، جامعه مدنی، جنبش های اجتماعی وکارگری وتعاریف گوناگون پیرامون سوسیالیسم.
گزارشگران: چه کتابهائی را تاکنون ترجمه کرده اید؟ آیا امکان دارد که فهرستی از آنها را نام ببرید؟
ح ریاحی : کتابهای زیر را ترجمه کرده ام : مبارزه طبقاتی : اثر کارل کائوتسکی. جمهوری خواهی : اثر موریچیو ویرولی. درشکم هیولا: اثر جک هنری ابت. مارکس وانگلس و مساله دموکراسی: اثر د. دوتن. مارکس و انگلس و مفهوم حزب: اثر مونتی جانسون. سوسیالیسم پس از فروپاشی: اثرروبین بلاک برن. اتحادیه، دمکراسی، دیکتاتوری : اثر فرنتس نویمان. آینده در حال: هفت تز پیرامون سوسیالیسم پرتوان قرن بیست ویکم : اثر دیوید لایبمن. مارکسیسم وحقوق بشر : اثر م. مارکوویچ و دیوید هاروی…مدل های سوسیالیسم مشارکتی : اثر پت دوین، دیوید کوتز، ال کمپبل، پل کاک شات، الن کترل. سوژه انقلابی ( در معرفی ونقد آرای جان هالووی ) اثر : دانیل بن سعید، لی بین فورد، آلبرتو اریونت، میشل لووی، آنا.سی دینر اشتاین، پابلوگیلگیانی و جان هالووی. بحث درباره ء برنامه از متن کامل صورتجلسات کنگره دوم عادی حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه ( 1903 ). اسلام سیاسی : اثر نیکی کدی، سمیر امین، طارق امین خان و آصف بیات.
گزارشگران: آیا موضوعاتی را که مد نظر قرار میدهید با نیازهای جامعه روشنفکری و شرایط سیاسی روز ارتباط می یابد؟
ح ریاحی : فعالیتم بخشی از تلاشی است که مترجمان، نویسندگان و روشنفکران در داخل، در سطحی وسیع، به پیش می برند و در خارج هم نشر ” بیدار ” از جمله پرکارترین انتشارات است که در این زمینه و پیرامون مسائل روز تا کنون بیش از هفتاد دفتر، ویژه نامه وکتاب منتشر کرده که موضوعاتی چون : جامعه مدنی، نقد های علمی مارکسیستی، فمینیسم، سوسیال فمینیسم، اتحادیه کارگری، ساختارروابط بین المللی، سوسیالیسم وانواع آن، نئولیبرالیسم وپدیده های ناشی از آن، مذهب و اسلام سیاسی و…را شامل میشود. با نشر بیدار در زمینه مسائل بالا همکاری مداوم داشته ام و همینطور در زمینهی نقد و کار نوشتاری با مجله ء ” آرش ” و چند روزنامهی دیگر.
گزارشگران: لطفا چگونگی دستیابی علاقمندان را به کارهایتان توضیح دهید.
ح ریاحی : عمده این دفتر ها وترجمه ها در سایت نشر بیدار موجود است.
گزارشگران: ازشرایط سیاسی صحبت شد. اوضاع کشورمان را در حال حاضر چگونه ارزیابی می کنید؟
ح ریاحی : پس از کودتای خرداد امسال و تقلبات گسترده ای که خامنه ای، احمدی نژاد و دارودسته آنها در انتخابات صورت دادند و در پی اعتراض کاندیدا های دیگر بخصوص آقای میر حسین موسوی و آقای کروبی، روزنه ای باز شد و مردم فرصتی بدست آوردند تا خشم فرو خوردهی خود را فریاد کنند. این بر آمد خود جوش، تمامی خواستهای سیاسی و مدنی انقلاب مشروطه تا به امروز را دویاره به پیش صحنه مبارزه آورد. سرکوب خشن، رذیلانه و خائنانه این حرکت مسالمت آمیز که هیچ یک از قوانین نظام را هم زیر پا نگذاشته بود و در ماده 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی تایید شده، نه تنها موجب ریزش توهم از بخش وسیعی از مردمی شد که بخاطر مسلمان بودن از این رژیم جانبداری می کردند، بلکه در سطحی جهانی مشروعیت سیاسی و اخلاقی این رژیم را از میان برد، بگونهای که به استثنای چند کشور (روسیه، ونزوئلا و.. ) بقیه کشور ها، بخصوص کشورهای غربی هر یک بنوعی اعتراض خود را نشان دادند مثلا وزیر خارجه آلمان، فرانک والتر شتاین روز بیست و ششم سپتامبر گفت : “این رئیس جمهور برای کشورش مایه بی آبروئی است.” که منظورش احمدی نژاد بود.
به گمانم وضعیت جدیدی که پیش آمده است مشخصه های زیر را دارد: نخست این که رژیم را وادار کرده است که شمشیر را حتی برای جناح دیگر خود از رو ببندد که به ” اصلاح طلبان ” معروفند و نقشه خارج کردن آنها از صحنه سیاسی را به منظور یکدست کردن همه دستگاه های حکومتی هرچه سریعتر به پیش برد.
دوم این که، با حذف و زندانی کردن همه رهبران فکری و تشکیلاتی اصلاح طب، رژیم در عین حال این بخش از دم و دستگاه خود را از دست داد، بخشی که میتوانست با کمی مدارا برای دوام و تحکیم خود از آنها استفاده کند. اگر هم در آینده کسی از اصلاح طلبان آزاد شده به حاکمیت بپیوندد، دیگر کسی او را نه بعنوان نماینده یک جناح بلکه بعنوان کسی می شناسد که موضع پیشین خود را رها و به موضع محافظه کاران پیوسته است. این امر تاثیرات خود را بر فضای سیاسی آینده به جا خواهد گذاشت و از هم اکنون نمیتوان در مورد آن پیش بینی کرد ولی آنچه روشن است و همه دستگیری های اخیر هم نشان می دهد این است که رژیم با این کار می خواهد جو سیاسی را هرچه بسته تر و خفقان آمیز تر کند. برنامه جدیدی که خامنه ای دررابطه با تشکیلات بسیج مطرح کرده و امتیازاتی که همین روزها به سپاه پاسداران داد، تایید کننده این سیاست جدید است.
سوم این که رژیم با نشان دادن عمق خونخواری و فساد اخلاقی، خود را در نزد مردم به واقعیت عریان بی آبروئی تبدیل کرد که دیگر از آن ابائی ندارند. این پدیده تاثیر مثبت خود را هم اکنون هم بر فرایند مبارزات مردم گذاشته است وحتی در میان بخشی از روحانیت شکاف انداخته است. مثلا آیت الله منتظری تغییراتی را که در ایده ولایت فقیه در سال 1367 به وجود آورده اند را غیر قانونی می داند و آقای کدیور نیز اساس بنیادی آنرا زیر سوال برده است. بی دلیل نیست که رژیم برای دستگیری های خود دیگر هیچگونه محدودیتی قائل نیست واگر وحشت از خیزشی وسیعتر از خیزش های اخیر نداشت، تا کنون نه تنها میر حسین موسوی و کروبی که آیت الله منتظری را هم دستگیر و به زندان فرستاده بود.
و چهارم اینکه تودههای میلیونی جوانان این بار با ابتکارات و خلاقیت های خود و به امید جامعه ای آزاد و فارغ از سرکوب و تبعیض به میدان آمده اند و خود پیش برنده مبارزات آزادی خواهانه و دمکراتیک اند و الهام بخش دیگر لایه ها و جنبش های اجتماعی در پبش برد هرچه مصمم تر مبارزات مطالباتی و حق طلبانه خود. بنابراین، جامعه ما با اوضاع و شرایط جدیدی رو-در-روست که تکوین آن به نفع مردم، بستگی به حرکت حساب شده و سازمانیافته تر از پیش دارد که ضروری است بدون وقفه و با طرح مطالبات سیاسی و اقتصادی و دادن کمترین هزینه در پیوند با جنبش های اجتماعی رنگارنک پبش برده شود.
گزارشگران: آیا آرام سازی و مذاکره برای فرونشاندن خشم فروخورده مردم را برنامه رفورمیستها میدانید؟
ح ریاحی : درعین حال که آقای میر حسین موسوی وآیت الله کروبی از همان آغاز مردم را به حرکت مسالمت آمیز تشویق کرده اند و آقای میر حسین موسوی در بیانیه های خود به مردم هشدار داده است که از: ” ساختار شکنی ” بپرهیزند، ولی آرام سازی منحصر به رفورمیستها نبوده و نیست. واقعیت این است که سیر تحول جنبش کنونی دیگر درسطح ” رای من چه شد ” باقی نماند و نمی ماند و در روز قدس هم، همانطور که همه شاهد بودیم، شعار ” مرگ بر دیکتاتور ” بود که بیشتر از هر شعار دیگری تکرار می شد. این پدیده ایست که هر رفورمیستی که به امامزادهی این نظام دخیل بسته باشد، از آن وحشت دارد. دول سرمایه داری مرتجع منطقه و دولت های امپریالیستی هم از وقوع هر نوع تحول بنیادینی که به یک دمکراسی راستین فرا روید، نگرانند زیرا تاثیر آن در منطقه میتواند به رشد نیروی های مترقی و آزادیخواه کمک کند و به روی کار آمدن دولت های مردمی و مستقل بیانجامد و در نهایت منافع آنان را تهدید کند. بر همین زمینه ها بود که آنها از همان آغاز حرکت میلیونی مردم بر وجود تقلبات و این که حکومت باید به آراء مردم احترام بگذارد، تاکید داشتند و نه بر نبود آزادی گزینش و معرفی کاندیداهای مستقل از طرف مردم. در چند هفته گذشته هم، راستای مصاحبه هائی که رادیوی بی. بی. سی و صدای امریکا با برخی از اصلاح طلبان خارج در پیش گرفته اند، به نوعی تلاش برای زمینه سازی شکلی از کنار آمدن رفورمیست ها با حکومت را به ذهن متبادر می کند. رفورمیستهائی که می خواهند در چارچوب نظام جمهوری اسلامی با وجود ولی فقیه آن فعالیت کنند و فقط خواهان آنند که رژیم قانون اساسی خود را محترم شمارد و به آن پایبند باشد، مسلم است که از آرام سازی و مذاکره استقبال می کنند. اخیرا آیته الله صانعی هم دعوت به آشتی و مذاکره کرده است.
گزارشگران: رسانه ها طبیعتا و در شرایط کنونی به فراخور تعلقات و منافع سیاسی خود برخا با بزرگنمائی برخی مطالبات و تا حدی با مسکوت گذاشتن برخی دیگر تلاش میکنند تا از تکامل مبارزات جاری ورادیکالیسم نهفته درآن پیشگیری به عمل آورند. آیا شما نیز چنین کوشش هائی را می بینید؟ اگر چنین است چه را ههائی را برای مقابله با این سیاست مماشات جویانه تعدادی از رسانه ها پیشنهاد می کنید؟
ح ریاحی : همینطور است. این وضعیت، بخصوص در میان نیروهای راست رفورمیست خارج از کشور، از همان ابتدا مشهود بود و آنها سعی می کردند و می کنند که در فضای دمکراتیک خارج حتی از طرح شعارهائی که مردم زیر رگبار گلوله در داخل سر میدادند، جلوگیری کنند. آنها در پاره ای از کشورها بکمک پلیس جلوی نیروهای سلطنت طلبی را گرفتند که شعار” مرگ بر دیکتاتور ” را سر میدادند. در مراحل بعدی هم که متوجه شدند مردم با شعار های رادیکال تری به میدان آمده اند، سعی کردند مثلا شعار” مرگ بر دیکتاتور ” را یا به شعار ” ننگ بر دیکتاتور ” یا ” نه به دیکتاتور ” فرو بکاهند. حتی شعار ” جدائی دین از دولت ” یا شعارهای اثباتی ” آزادی زندانیان سیاسی ” یا ” برابرحقوقی زنان با مردان ” یا ” آزادی بیان، عقیده وآزادی احزاب، تشکل و اعتصاب ” در فعالیت ها و تظاهرات این ها محلی از اعراب نداشت و هرگز به شعارهای اصلی آنها تبدیل نشد و این سیاست همچنان ادامه داشته است. مثلا ” را ه توده ” در مقاله خود ( بتاریخ 12.10.2009 ) تحت عنوان: ” خیزش سبز مردم ایران در پی رفرم است یا انقلاب ” در بخشی اینطور می نویسد: ” از نظرما، این جنبش بر خلاف ذوق زدگی عده ای که عمدتا در مهاجرت سیاسی روزگار می گذرانند، جنبشی است رفورمیستی. یعنی تا این لحظه در چارچوب نظام کنونی دو هدف بسیار مهم و کلیدی را دنبال می کند: 1- دفاع از جمهوریت و جلوگیری از تبدیل آن به نظامی حکومت وسلطنت. 2- از جا کندن دولت کنونی که مهر کودتا را بر پیشانی دارد واز این طریق ضربه به حاکمیتی که در پی تبدیل جمهوری به سلطنت وحکومت است.”
برای رویاروئی با این وضعیت که میتوان آنرا وضعیت ” دنباله روی از جنبش سبز میر حسین موسوی ” نام نهاد، می باید در چند زمینه با پی گیری مستمر تلاش کرد. 1- باید گفتمان اصلاح پذیری جمهوری اسلامی وگفتمان لیبرالی را به چالش کشید و افشا کرد. آنها بااین گفتمان ها زمینه سازش جناح اصلاح طلب با جناح تند روی حاکم را تدارک می بینند و می خواهند با طرح حد اقل خواست ها جلوی پیشروی مبارزه و رادیکالیزه شدن آنرا بگیرند. دوم اینکه بجای طرح شعار های حد اقل که تا کنون هنوز چارچوب مشخصی نداشته است و هر جمع رفورمیستی بنا به منافع سازمانی یا گروهی خود آنرا تعریف می کند. باید برمبنای اشتراکات حرکت کرد. شعارهای مشترک در حرکت توده ای در داخل مشخص بود وکسی نمی تواند آنها را انکار کند یا تقلیل دهد. در انتخاب شعارهای مشترک همه مجبور نیستند بر پایه یک شعار واحد وحدت داشته باشند و از خواست هاومطالبات خود صرفنظر کنند، بلکه شعار هائی که بیانگر مطالبات سرکوب شده دمکراتیک اند و نشانه عبور به جامعه ای فارغ از هر نوع استبداد، مشترکا به بیان می آید. و سوم این که چپ رادیکال باید بتواند در این وضعیت حضور داشته باشد و با سازماندهی مستقل خود ضمن همگامی هائی با حرکت همگانی، با برنامه مستقل خود بر آن اثر بگذارد.
گزارشگران: کمبود های جنبش موجود کدامند؟ به تعبیر دیگر نقش چپ رادیکال را در این جنبش چگونه ارزیابی می کنید؟
ح ریاحی : چپ رادیکال هم طبعا در این جنبش بوده و هست ولی آنگونه که باید بر سیر حوادث نتوانست اثر گذار باشد. چپ رادیکال داخل هم همانند خارج به دو بخش تقسیم شده بود بخشی که جنبش را جنبش طبقه ء متوسط یا جنبش طرفداران میر حسین موسوی و آیت الله کروبی میدانست و بخشی که این جنبش را جنبشی همگانی و چند صدائی بر آورد کرده بود. بخش نخست خود را کنار کشیده و شرکت فعالی دراین حرکت همگانی نداشته است. اما بخش دیگر که این حرکت را اعتراضی وجنبشی میدانست و شامل همه ء اقشار و طبقات ، درحد توان در آن شرکت کرد. البته در داخل نه بطور مستقل، بلکه همراه دیگران. و بازتاب آنرا میتوان در شعارهائی چون : ” ازمشروطه تا به حال، آزادی، عدالت، استقلال ” و شعارهائی که نفی کامل این نظام را هدف قرار داده بود، ملاحظه کرد . اما در خارج عمده چپ رادیکال با صف و شعار های مستقل خود از این بر آمد و حرکت های اعتراضی مزد وحقوق بگیران دفاع کردند.
نداشتن برنامه همآهنگ با این خیزش بگونه ای که بتواند درعین داشتن شعار های مستقل خود، به اتحاد این بخش از جنبش با جنبش های اجتماعی بمثابه حلقه پیوند دهنده در سطحی افقی و در نتیجه به رادیکالیزه کردن آ ن بدون اینکه به همگانی بودن آن لطمه وارد کند، بگمانم، مهمترین کمبود چپ رادیکال در این مرحله است. کمبود دیگر پیوند نداشتن این بخش از چپ است با طبقه کارگر که تازمانی که بطور هماهنگ و سراسری به خیرش های همگانی نپیوندد، هیچ جنبشی به هدف نهائی خود در جامعه سرمایه داری نخواهد رسید. این خیزش فرصت های بسیار ارزشمندی برای چپ رادیکال و دیگر جنبش های اجتماعی فراهم کرده و در آینده می کند، بطوریکه آنها می توانند در تعاملی خلاق و سازنده به چنین جنبش هایی یاری رسانند.آنها در عین داشتن برنامه مستقل خود،شعار های مشترکی هم درجامعه سرمایه داری تمامیت خواهی که حتی شکل و رنگ لباس را هم از اختیار مردم خارج کرده است، دارند که تقویت کننده ء هر حرکت همکانی دمکراسی طلبانه و آزادیخواهانه است. در عین حال، همین خیزش مردمی نشان داد که هیچ بخشی جلوی شعار های مستقل بخش دیگر را نگرفت. این پختگی برای چپ رادیکال میتواند دستآورد ارزشمندی باشد که در آینده نه خود را منزوی کند و نه شعار هائی را طرح کند که ممکن است به این مرحله از حرکت ضربه بزند و آنرا به انزوا وچند پارگی بکشاند. این راه کار، البته در درجه نخست نیاز به تشکیلات مستقل وخود سازماندهی دارد. بدون خود سازماندهی و استقلال برنامه ای، چپ رادیکال سوسیالیست نمی تواند با دیگر اقشار و بخصوص طبقه مزد وحقوق بگیر تعامل داشته باشد یا با آن وحدت کند. جنبش اعتراضی کنونی در فراگشت تکوین خود به همیاری همه نیروهای آزادیخواه وبرابری طلب نیاز دارد و چپ سوسیالیست و برابری طلب میتواند در آن نقشی کلیدی داشته باشد ودر سازماندهی آن برای خود رهانی گام های موثر بردارد.
گزارشگران: حضور احمدی نژاد در سازمان ملل را چگونه دیدید؟
ح ریاحی : احمدی نژاد با دروغ هایی که پیوسته در مورد همه مسائل پس از کودتا ی انتخاباتی در رسانه ها سر هم کرد، بخصوص در مورد کشتار مردم بی گناه که در تظاهراتی آرام شرکت کرده بودند، اعتباری برای خود باقی نگذاشت که درسازمان ملل برایش برگ برنده ای برای چانه زنی و گفتگو باشد. این ها مسائلی بود که همه شرکت کنندگان در سازمان ملل به آن واقف بودند و بهمین دلیل بسیاری از آنها با قرار گرفتن احمدی نژاد پشت تریبون سخنرانی، سالن را ترک کردند. تلاش احمدی نژاد برای توضیح این که در مورد تا سیسات هسته ای قم پنهان کاری نکرده اند و این که 18 ماه زود تر موضوع را به اطلاع آژانس رسانده بوده اند و باید برای این کارشان مورد تشویق قرار می گرفتند! نیز نتوانست برای او آبروئی بخرد. احمدی نژاد در مصاحبه ها هم جز حاشیه روی و دروغگوئی کاردیگری انجام نداد. مثلا وقتی خبر نگار سی. ان. ان راجع به کشتارها و مشخصا قتل ندا آقا سلطان از او پرسید، او بدون اینکه به سوال او پاسخ دهد گفت که قوا [ قوای سه گانه ] در ایران مستقلند و این قضیه به او ربطی ندارد! در این سفر قرار ملاقات هائی بین دو کشور گذاشته شده است.
گزارشگران: مذاکراتی قرار است میان نمایندگان دولت ایران وامریکا جریان یابد. این مذاکرات در مرحله آغازین خود به انجام رسیده است. چه موضوعاتی مورد بحث وتبادل نظر قرار میگیرد و یا بنظر شما خواهد گرفت؟
ح ریاحی : علی رغم نمایش های تلویزیونی پیرامون این که گروه اعزامی به ژنو به قصد گفتگو پیرامون ” مسائل جهانی ” و ” مدیریت جهان ” سفر می کند، مذاکره بر سر مساله غنی سازی اورانیوم و تلاش ایران برای دستیابی به بمب اتمی بود. در این دیدار ایران پذیرفت که اروانیوم غنی شده سبک را برای تکمیل غنی سازی وتبدیل آن به سوخت اتمی در خارج از ایران از جمله به روسیه و احتمالا فرانسه بفرستد. ایران دارای 1.5 تن اورانیوم غنی شده است. میزان این غنی سازی 3.5 در صد است. طبق توافقی که صورت گرفته، قرار است که ایران 1.2 تن از مقدار اورانیوم خود را به روسیه بفرستد که تا میزان 20 در صد غنی شود و برای ” مصارف پزشکی ” به ایران باز پس فرستاده شود. ایران ضمنا توافق کرده است که نمایندگان آژانس تا دوهفته دیگر از تاسیسات قم باز دید کنند. دور بعدی مذاکرات در 18 اکتبر در وین خواهد بود. در شرایط کنونی امتیاز دهی دولت ایران و پذیرش پیشنهاد های گروه 5 باضافه یک، آنهم پس از سالها پنهانکاری ، انکار و رجز خوانی های توخالی ضد امریکائی و فشارهای اقتصادی ای که بر اثر تحریم ها به مردم ما وارد آمد، نشانه عقب نشینی رژیم و نیازی است که برای کسب موقعیتی هر چند ناچیز در سطح بین المللی دارد تا بتواند برای سازش با مخالفین درون حکومتی و در صورت عدم موفقیت سرکوب آنها با دست بازتری عمل کند. مذاکرات در همین چارچوب ها باقی نخواهد ماند وامریکا در رابطه با خاورمیانه، افغانستان و عراق تلاش خواهند کرد تا با ایران به توافقاتی دست پیدا کند.
ح ریاحی : با سپاس از فرصتی که در اختیارم گذاشتید
گزارشگران: ممنون از شما
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر