جمهوري اسلامي و ویژگیهای چهارده گانه فاشیسم
**********************************************************
دکتر بریت ، دانشمند علوم سیاسی در مقاله ای تحت عنوان “فاشیسم در مفهوم عام ” به بررسي ويژگيهاي مشترك نظامهاي فاشيستي پرداخته است. وي با مطالعه بر روي رژیمهای فاشیستی هیتلر (آلمان)، موسولینی (ایتالیا)، فرانکو(اسپانیا)، سوهارتو (اندونزی) و پینوشه(شیلی)، دریافت که همه این رژیمها داراي 14 ویژگی مشترک بوده اند . او این ویژگی ها را، ویژگیهای معرف فاشیسم نامیده است. این مقاله در صفحه 20 شماره بهار سال 2003 مجله تحقیق آزاد، منتشر شد.(1)
خصوصيات و كاراكتر جمهوري اسلامي به روشني با مختصات شمرده شده براي نظامهاي فاشيستي در اين مقاله پژوهشي، همخواني دارد. تنها تفاوت قابل توجه ميان جمهوري اسلامي و نظامهاي كلاسيك فاشيستي را ميتوان در مورد آنچه در مقاله از آن تحت عنوان “خاک پرستی و ملیت پرستی قدرتمند” ياد شده است، ديد. در واقع خميرمايه و بنيان اصلي جمهوري اسلامي بر “بنيادگرايي افراطي شيعي” استوار است. دستگاه تبليغات و سركوب رژيم به جاي “خاك و مليت” از عنصر “ولايتمداري و امامت قدسي” الهام ميگيرد. شيعه پابوس ولايت، نوع برتر نژاد بشر است. ساير انواع بشر موجودات مزاحم و پليدي بيش نيستند كه امام زمان با ظهورش از كشته آنها پشته خواهد ساخت. با توجه به همين تفاوت است كه ميتوان رژيم ولايت فقيه را با عنوان “فاشيسم مذهبي” توصيف نمود. طنز تلخ اين تفاوت نيز در اين است كه “فاشيسم كلاسيك” حداقل از زاويه ميهن پستي افراطي ميتواند اين طور وانمود كند كه عليرغم همه جناياتش، از منافع ملي و خاك وطن دفاع ميكند اما “فاشيسم مذهبي” غرق در توهمات و خلسه ايدئولوريك خود، براي منافع ملي و خاك وطن پشيزي ارزش قائل نيست و در راه پيشبرد مقاصد شوم خود، براحتي بر منافع و ثروتهاي ملي چوب حراج ميزند.
*************************
ویژگیهای چهارده گانه فاشیسم:
1. خاک پرستی و ملیت پرستی قدرتمند: رژیم های فاشیستی گرایش به این دارند که شعارها، نمادها، آهنگ ها، سرودها و دیگر مشخصه های کشور خود را عمده کنند و برای مردم تکرار کنند که بهترین مردم جهان هستند. در این حکومت ها نمادهای حکومتی در همه جای شهر دیده می شوند و پرچم ها و عکسهای حاکمان در جای جای ساختمان ها به چشم می خورد.
2. بی ارزش شمردن حقوق بشر: به علت ترس از مخالفان رژیم و حفظ امنیت نظام، رژیم های فاشیستی تبلیغ می کنند که به هنگام «مصلحت» می توان حقوق بشر را زیرپا گذاشت. حکومت های فاشیستی سعی می کنند به مردم بقبولانند که شکنجه، اعدام، ترور، زندان طولانی مدت، زندان انفرادی، مجزا کردن افراد از جامعه و موارد مشابه در مواردی لازم است.
3. دشمنان و مخالفان به عنوان یک کل نمایانده می شوند: در نظام های فاشیستی دائما تبلیغ می شود که نظام دشمنان قسم خورده ای دارد که کاری جز توطئه برای نظام ندارند و کلیه مخالفان و ناراضیان داخلی و خارجی نیز به این دشمن ارتباط داده می شوند.
4. نظامی گری: حتی وقتی که مشکلات داخلی بسیاری وجود دارد، هزینه های نظامی بسیار بالا است و نیروهای نظامی و شبه نظامی دائما تقویت شده و در رسانه ها تحسین و تقدیس می شوند. این نیروهای نظامی هر لحظه ممکن است برای سرکوب ناراضیان به خیابان آورده شوند.
5. مردسالاری: نظام های فاشیستی معمولا مبتنی بر عقاید مردسالارانه ای هستند که در رژیم نیز نمایانده می شوند. در اینگونه نظام ها نقش های سنتی زن و مرد تقویت می شوند و طلاق و سقط جنین و همجنس گرایی شدیدا سرکوب شده، دولت خود را مسوول حفظ نهاد سنتی خانواده می داند.
6. کنترل رسانه های جمعی: گاهی رسانه ها مستقیما توسط خود حکومت اداره می شوند و افراد مستقل اجازه ایجاد رسانه های جمعی مستقل را ندارند. در بقیه موارد نیز رسانه ها باید دقیقا طبق مقررات وضع شده از سوی حکومت فعالیت کنند، سانسور در این جوامع امری معمول است.
7. وسواس درباره امنیت ملی: ترس از به هم خوردن نظم عمومی، ابزار حکومت است برای کنترل توده های مردم.
8. رابطه عمیق دین و حکومت: دولت های حاکم در سرزمین های تحت سلطه فاشیسم از دین رسمی یا دین مورد پذیرش اکثریت به عنوان ابزار دستکاری عقاید عمومی استفاده می کنند. زبان دین، زبان مورد استفاده حاکمان برای سخنرانی است و با توسل به معانی دینی، خود آزادی های دینی نیز نقض می شوند.
9. حمایت از قدرت یکپارچه: بین قدرت های اقتصادی، صنعتی وتجاری از یک طرف و قدرت های سیاسی از طرف دیگر یکپارچگی مشاهده می شود. این قدرت ها دائما از یکدیگر پشتیبانی می کنند تا منافع هر دو طرف تامین شود.
10. سرکوب نیروی کار: انجمن های کارگری یا اتحادیه ها و سندیکاها دائما سرکوب شده، به تعطیلی کشانده می شوند. دلیل این امر خطرناک بودن آن ها برای حاکمان است.
11. تحقیر روشنفکری و هنر: حکومت های فاشیستی تمایل به تضاد با تحصیلات عالی و دانشگاه ها دارند. در این حکومت ها سانسور یا حتی بازداشت اساتید و دانشجویان امری غیرعادی نیست. آزادی بیان در هنر و ادبیات به شدت سرکوب می شود.
12. پلیس و جرایم. در حکومت فاشیستی، پلیس ها و نیروهای انتظامی قدرت های بی حدی را دارا هستند. از مردم انتظار می رود که نسبت به آزارهای پلیس چشم پوشی کنند و حتی در برابر پلیس از حقوق مدنی خود نیز بگذرند. معمولا این حکومت ها چندین نیروی پلیس مختلف با قدرت اعمال اراده در کل کشور را دارا هستند.
13. فساد خانوادگی سران نظام: رژیم های فاشیستی معمولا همیشه توسط خانواده ها یا دوستان خاصی اداره شده اند که به شکل مرتب از نفوذ یکدیگر برای حفاظت دوستان و دیگر افراد فامیل در برابر قانون استفاده کرده اند. در این حکومت ها حیف و میل و حتی دزدی اموال حکومت یا اموال با ارزش موزه ها یا منابع طبیعی غیرمعمول نیست.
14. انتخابات نمایشی: انتخابات در رژیم های فاشیستی ریاکارانه است. این انتخابات معمولا دستکاری می شود یا اصولا به شکلی اجرا می شود که خواسته های رهبران حکومت به کرسی بنشیند. در این شیوه انتخابات معمولا سیستم های قضایی و نظارتی خاصی برای کنترل انتخابات به شیوه ای که حاکمان می خواهند به کار گرفته می شوند.
*****************
(1): “Fascism Anyone,” Free Inquiry, Spring 2003, page 20
****************
منابع:
*******
Andrews, Kevin. Greece in the Dark. Amsterdam: Hakkert, 1980.
Chabod, Frederico. A History of Italian Fascism. London: Weidenfeld, 1963.
Cooper, Marc. Pinochet and Me. New York: Verso, 2001.
Cornwell, John. Hitler as Pope. New York: Viking, 1999.
de Figuerio, Antonio. Portugal—Fifty Years of Dictatorship. New York: Holmes & Meier, 1976.
Eatwell, Roger. Fascism, A History. New York: Penguin, 1995.
Fest, Joachim C. The Face of the Third Reich. New York: Pantheon, 1970.
Gallo, Max. Mussolini’s Italy. New York: MacMillan, 1973.
Kershaw, Ian. Hitler (two volumes). New York: Norton, 1999.
Laqueur, Walter. Fascism, Past, Present, and Future. New York: Oxford, 1996.
Papandreau, Andreas. Democracy at Gunpoint. New York: Penguin Books, 1971.
Phillips, Peter. Censored 2001: 25 Years of Censored News. New York: Seven Stories. 2001.
Sharp, M.E. Indonesia Beyond Suharto. Armonk, 1999.
Verdugo, Patricia. Chile, Pinochet, and the Caravan of Death. Coral Gables, Florida: North-South Center Press, 2001.
Yglesias, Jose. The Franco Years. Indianapolis: Bobbs-Merrill, 1977.
جناب ضد ولايت فقيه!!
نخست آنكه بنياد گرايي افراطي شيعي ايدئولوژي اقليت بسيار محدودي در جامعه ايران است كه شوربختانه بدليل خامي و غفلت مردم و روشنفكران ايران توانستند بر موج انقلاب مردم ايران سوار شده و فاجعه سي سال گذشته را رقم زنند. اين مرام هيچ ربطي به اكثريت مطلق مردم آزاديخواه و صلح دوست ايران ندارد و همان طور كه شاهد هستيم ملت براي برچيدن بساط اين جانيان به پا خاسته است.
دوم آنكه: فاشيسم الزاما به مفهوم اعتقاد به برتري نژادي نيست بلكه ايدئولوژي طبقات و اقشار رو به زوال در جوامع سرمايه داري است. پيروان اين مرام در آلمان براي بسيج و تهييج توده ها از برتري نژاد آريايي سخن گفتند و پاكسازي نژادي در دستور كار حزب نازي قرار گرفت. اما در ايتاليا و اسپانيا اين نيروهاي چپ و ليبرالها بودند كه هدف اصلي تهاجم و سركوب فاشيستها قرار گرفتند.
اصول اساسی فاشیسم که موسولینی برخی از آنها را در دانشنامه ایتالیا در سال ۱۹۳۲ میلادی ابراز داشته بود عبارتند از:
* ۱) عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح
* ۲) مخالفت با اندیشههای سوسیالیستی
* ۳) مخالفت با لیبرالیسم
* ۴) تبعیت زندگی همهٔ گروهها از دولت (توتالیتر بودن)
* ۵) تقدس پیشوا تا سرحد امکان
* ۶) مخالفت با دموکراسی (دموکراسی را بوالهوسی و خودپرستی مینامند)
* ۷) اعتقاد شدید به قهرمانپرستی
* ۸) تبلیغ روح رزمجویی
* ۹) نظام تکحزبي
سوم آنكه شروع يك نقد و گفتگو با لحن داش مشتي ها و اراذل سپاه و بسيج چندان برازنده كسي كه خود را ضد ولايت فقيه ميداند نيست مگر آنكه ….