روی عکسها کلیک کنید، تا سایز بزرگ رو ببینید
در عکس آخر نوشته ها قابل خوندن هستند
از سایر دوستان هم درخواست میکنم قبل از اعتماد به هر تخریبی، اول منبع رو نگاه کنند
بعید میدونم با سر زدن به آلبومهای عکس من در فلیکر و پیکاسا یا جستجوی نام من در اینترنت، کسی به وثاقت اخبار من شک کنه
همزمان لطف کنید و سوابق اتهام زنندگان رو بررسی کنید، که در جایی من رو احمق به تمام معنی، در جایی دلقک ژورنالیست، عوضی دروغگو، دلقک زشت اطلاعاتی، رقاص و شارلاتان، و ... خطاب کردند.
آیا این ادبیات شما رو به یاد لجن پراکنی های کیهان، فارس نیوز و رجانیوز نمی اندازه؟
رذلهای کثافت، با اسلحه پرتاب ساچمه، که برای متفرق کردن جمعیته، و از فاصله حدود 50 متری باید شلیک بشه، به جای جمعیت، به سر رضا شلیک کردند، اون هم از فاصله نیم متری. درست سر کوچه شون.
پدرش که خواسته با ماشینش رضا رو به بیمارستان برسونه، جلوشون رو گرفتن، و ماشینی که با قرض و قسط خریده رو خرد میکنن، در حالی که رضا داشته پرپر میزده.
رضا نیمی از تنش فلج شده. یک چشمش تخلیه شده، و چشم دیگرش ده درصد بینایی داره، که به علت عفونت اون هم امید چندانی بهش نیست.
رضا همیشه داره میسوزه
رضا نمیتونه آب و غذا بخوره. از طریق یه شلنگ، مستقیم به معده ش غذا میرسه
رضا اما زنده ست
رضا دست من رو فشار داد، و وقتی پرسدیدم "خوبی آقا رضا؟" سعی کرد لبخند بزنه
رضا قراره خوب بشه
با دعای من و تو
و با کمک مالی من و تو
همچنین به دیدار خانواده ای از سادات رفتم که جوان آنها در تخت بیماری افتاده بود که شکمش را سوراخ کرده و از این طریق به او غذا می دادند و یک چشمش را نیز تخلیه کرده اند و نابینا شده است و چشم دیگرش نیز در معرض نابینایی قرار دارد.
این جوان سرش پر از ساچمه است و چندین بار مورد جراحی قرار گرفته و مجددا نیز باید جراحی شود.
در همين زمينه
کروبی در جواب شاهمرادی برادر ترانه موسوی قلابی گفت:
"همچنین به دیدار خانواده ای از سادات رفتم که جوان آنها در تخت بیماری افتاده بود که شکمش را سوراخ کرده و از این طریق به او غذا می دادند و یک چشمش را نیز تخلیه کرده اند و نابینا شده است و چشم دیگرش نیز در معرض نابینایی قرار دارد. این جوان سرش پر از ساچمه است و چندین بار مورد جراحی قرار گرفته و مجددا نیز باید جراحی شود. وقتی این خانواده ها شرح می دادند که چگونه مورد آزاد و اذیت قرار گرفته اند من متاسف شدم از اینکه این اتفاقات تحت لوای نظام جمهوری اسلامی روی داده است ."
| |
Can You Count the Balls in His Head?
Can you believe?
I can't continue in English... someone please translate my word, i'm very depressed...
رذلهای کثافت، با اسلحه پرتاب ساچمه، که برای متفرق کردن جمعیته، و از فاصله حدود 50 متری باید شلیک بشه، به جای جمعیت، به سر رضا شلیک کردند، اون هم از فاصله نیم متری. درست سر کوچه شون
پدرش که خواسته با ماشینش رضا رو به بیمارستان برسونه، جلوشون رو گرفتن، و ماشینی که با قرض و قسط خریده رو خرد میکنن، در حالی که رضا داشته پرپر میزده
رضا نیمی از تنش فلج شده. یک چشمش تخلیه شده، و چشم دیگرش ده درصد بینایی داره، که به علت عفونت اون هم امید چندانی بهش نیست
رضا همیشه داره میسوزه
رضا نمیتونه آب و غذا بخوره. از طریق یه شلنگ، مستقیم به معده ش غذا میرسه
رضا اما زنده ست
رضا دست من رو فشار داد، و وقتی پرسدیدم "خوبی آقا رضا؟" سعی کرد لبخند بزنه
رضا قراره خوب بشه
با دعای من و تو
و با کمک مالی من و تو
راستی این هم خانواده سومیه که آقای کروبی در نامه ش در این لینک
www.mowjcamp.com/article/id/19850
گفته
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر