نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

چرا از ما می ترسند !؟

بازداشت بیش از ۲۰ نفردر راهپیمایی آرام مادران عزادار

يکشنبه ۷ تير ۱۳۸۸ - ۲۸ ژوين ۲۰۰۹

آزاده حاجی زاده

zanan-dar-jonbesh.jpg
عکس: از تظاهرات در تهران/ عصر نو


زنی با چادر مشکی اعتراض می کرد که بگو حکومت نظامی است تا من بروم . چنان دشنام های رکیک به زن داد که مادری دیگر طاقت نیاورد و گفت ما شما را با لباس شخصی ها فرق می گذاریم شما نباید اینطور صحبت کنید شما نیروی انتظامی هستید و باید قانونی صحبت کنید در جواب ، مامور نیروی انتظامی حرف زشت تری به آن مادر زد که همه حرکت کردند به سمت دیگر پارک .
برنامه نشستن و راه رفتن با سکوت را ساعت ۷ بعدازظهر اعلام کرده بودند ولی از ساعت ۵ بعدازظهر زنان که اغلب میانسال به بالا بودند همه نیمکت ها را مخصوصا سری دوم یعنی پشت نیمکت های اول را اشغال کرده بودند و همین طور به جمعیت اضافه می شد که دیگر از ورود زنان بخصوص زنان سیاهپوش به پارک جلوگیری کردند . و اتوموبیل های پلیس را به داخل پارک آوردند . یک نفر از ماموران شروع به فیلمبرداری از چهره زنان کرد که همه یکصدا اعتراض کردند و ماموران همه را به یک فرعی هدایت کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادند و عده ای را دستگیر و تجمع را متفرق کردند . تعداد زنان دستگیر شده که به بازداشتگاه موقت شاپور منتقل شده اند بیش از ۲۰ نفر است البته شاید تعدادی را هم به بازداشتگاه وزرا منتقل کرده اند خبری از بازداشتگاههای دیگر نداریم . در بین بازداشت شدگان رهگذرانی که هیچ اطلاعی از این حرکت مادران نداشتند دیده می شدند.
بهر حال به نظر من حرکتی بود خودجوش که می تواند هر هفته تکرار شود به شرطی که نیروهای پلیس با عقلانیت بیشتری به موضوع نگاه کنند چرا که : نه راه بندانی ایجاد شد ، نه شعاری داده شده نه اعلامیه ای پخش شد. هیچ! فقط تعدادی مادر نگران و داغدار با فاصله از هم نشسته بودند و می خواستند با سکوتشان فریاد بزنند.
باورنکردنی است که در کشوری که رئیس جمهور آن می گوید در کشور ما آزادی نزدیک به مطلق وجود دارد ازحضور چند مادرآنهم چند مادر داغدار و نگران ، آقایان چنان به هراس می افتند که گویی خدای ناکرده آمریکا یا اسرائیل حمله کرده و طوری نیرو پیاده می کنند و نمایش های رزمی می دهند .و پارک را محاصره می کنند که رعب و وحشت عجیبی در بین مردم هم ایجاد بشود تا مبادا دست از پا خطا کنند.
شرمنده ام نمی دانم چرا . نمی توانم به چشمان این مادران نگاه کنم ولی صداهایشان در گوشم زنگ می زند :
چرا از ما می ترسند ؟ اشتباه می کنند باید بگذارند ما مراسم مان را انجام دهیم و کمی آرام بگیریم .
اونقدر می آییم تا ذله شان کنیم مگر ما حقی نداریم ؟ همه حق ها مال زورگویانه ؟
بابا این تاج و تخت به کسی وفا نکرده به این ها هم وفا نخواهد کرد باید احترام خودشان را حفظ کنند
بچه های ما چه گناهی کرده اند که عدالت را باور کرده اند .
تقصیر خود ماست سی سال پیش اگر نمی رفتیم تو خیانونها الان بچه هامون راحت تر بودند .
پسرم کنکور داشت گفتند برای کنکور آزادش می کنن یک هفته دویدم ولی به قول شان عمل نکردند یکسال درس خونده بود برای کنکور ولی جا موند .
صدا و سیما میگوید ندا را اغتشاشگران کشته اند ؟ منظورش مردمه آخه کی باور می کنه ؟
اگر اغتشاشگران کشته اند چرا اجازه مراسم ختم نمی دهند ؟
از صدا و سیما نگویید که اصلن ملی نیست من یک نسخه فراخوان را برای صدا و سیما ایمیل کردم . اگر ملی بود امروز می آمد اینجا و یک گزارش خوب تهیه می کرد اونوقت می گن چرا به صداهای بیگانه گوش می دهید.
پلیس های زن هم آورده اند . واقعن این مامور ها چی فکر می کنن. زندگی راحتی دارند ؟ بدبختی ها را نمی بینند ؟ جوانهای خودشون به این راهپیمایی ها نمی روند ؟ چرا اینقدر سعی دارند سرکوب کنند .واقعن از سن و سال ما خجالت نمی کشند ؟ آ

آزاده حاجی زاده 7/4/88

هیچ نظری موجود نیست: