همانطور که انتظار ميرفت تهاجم نظامی آمريکا به خاورميانه عليرغم پشتيبانی همه جانبه اعضاء ناتو کمر اقتصادی آمريکا را شکست که دامنه آن خر کشورهای هم پيمان را هم گرفته است . کشورهای عضو ناتو از چند سال پيش اين روند را پيش بينی کرده و بسرعت وارد عمل شده و تغييرات عمده ای را بمرحله اجرا گذاشته بودند . خانم مرکل در آلمان ، برلوسکونی در ايتاليا و سارکوزی در فرانسه از محافظه کاران راست افراطی مذهبی سکان قدرت را بدست گرفتند و بلافاصله بهمراه انگلستان و ديگر کشورهای عضو ناتوضمن فرستادن نيروی نظامی به افغانستان مسئوليت جنگ در اين کشور رابر دوش ناتو منتقل کردند تا شايد آمريکا بتواند خود را از باطلاق عراق و در مجموع از خاورميانه خلاص کند. با طولانی شدن جنگ در عراق و گسترش جنگ در افغانستان وپاکستان و هزينه ماهيانه بيش از ده تا دوازده ميلياددلاری جنگ برای آمريکا نگرانی غرب را تا آنجا پيش برد که مجبور شد تا از همه ابزار خود برای پيروزی در جنگ خاورميانه استفاده کند . پيمان نظامی ناتو در شرايطی ميتوانست وارد عمل شود که يکی از اعضاء آن مورد تجاوز قرار ميگرفت آيا عراق و افغانستان و يا پاکستان به اعضاءء ناتو حمله کرده بودند ؟ طبيعی است که نه بنابراين بايد دلايل ديگری موجب فعال شدن اين پيمان نظامی مخوف شده باشد که اهم آنها را ميشود در زير خلاصه کرد . 1- آمريکا و کشورهای عضو ناتو باور نداشتند که آمريکا در همان سالهای 1970 تا 1980 کارش ساخته شده و هر اقدام نظامی تنها يک ماجراجوی بيش نخواهد بود بسياری قدرت اقتصادی آمريکا را بزرگترين عامل اين پيروزی و تحميل استراتژی غرب به جهان ميديدند فوکويامای ژاپنی پارا فراتر گذاشته و مدعی شده بود که با شکست شوروی همه کشورها بايد تحت رهبری آمريکا سيستمهای خود را تغيير داده و از آمريکا و غرب تبعيت کنند چون سياست اقتصادی ليبرال تنها آلترناتيو جهانی در قرن بيست و يکم خواهد بود. 2- کشورهای غربی با اين استراتژی بسمت شرق اروپا هجوم بردند و با همه امکانات سيستمهای اين کشورها را تغيير داده و در صدد بر آمدند تا همه اين کشورها را عضو ناتو کرده و از آنها برای پرش بسمت روسيه پس از سروسامان دادن به اوضاع خاورميانه استفاده کنند . 3- بر سر رهبری آمريکا و پيشبرد سياست اوانگليستی بعنوان هويت جهانی اختلاف نظر وجود نداشت برای همين آنها ابتدا به خاورميانه لشکر کشی کرده تا اين منطقه ثروتمند جهان را از آن خود کنند تا با استفاده از اين منابع ثروت که لازمه ادامه جنگ و جهان سالاری است بنفع خود بهره گيرند . 4- درهم شکستن کمربند امنيتی ارتدوکس روسی که از زمان پتر کبير بعنوان استراتزِی حکومتی برای جلوگيری از تجاوزغرب از طريق اروپا به اين کشور در نظر گرفته شده بود و جانشين کردن کمر بند کاتوليکی بجای آن در مرز روسيه تا اين کشوره بطور کامل در محاصره ناتو در آيد و سپس حساب روسيه را روشن کنند پاره پاره کردن يوگسلاوی ، کشاندن کشورهای اسلاو اروپای شرقی که با روسيه وجهه اشتراک فراوانی دارند ، بحران گرجستان کشوری که هميشه با روسيه ارتباط فرهنگی و سياسی و اقتصادی و نظامی داشته است آنهم در شرايطی که بيش از دونيم مليون گرجی در روسيه زندگی ميکنند بخشی از اين استراتژی را پوشش داد. 5- تقسيم روسيه به سه منطقه سيبری ، روسيه اروپا و روسيه آسيا تا اين کشور فرصت آنرا پيدا نکند بعنوان يک ابر قدرت دوباره سر بلند کند تلاش آمريکا و ناتو در گرجستان و اوکراين و کشورهای آسيای ميانه و از همه مهمتر فشار بيسابقه به روسيه و چين برای جلوگيری از همکاری استراتژيکی بين اين دو کشور 6- ايجاد فرصت برای آمريکا تا پيمان نظامی تازه ای با شرکت هندوستان ، ژاپن ، استرليا ، نيوزيلند ، کره جنوبی و ديگر کشورهای جنوب شرقی آسيا برای محاصره کامل چين از دو منظر افزايش قيمت نفت ومحاصره اقتصادی و در شرايط سخت تر افزايش تضاد بين هند و چين و امکان دخالت نظامی در سرزمين چين 7- جلوگيری از اتحاد مجدد چين و تايوان که بخشی از خاک چين است واز پايان جنگ جهانی دوم زير پوشش نظامی آمريکا قرار دارد . مسلح کردن اين کشور با تمامی ابزارهای مدرن نظامی تا آنجا که بعضی از سران آمريکا معتقدند که بايد تايوان و کره جنوبی را به سلاح اتمی مجهز کرد . 8- جلوگيری از اتحاد اعراب در منطقه خاورميانه و برتری نظامی اسرائيل تا زمانی که در کشورهای عربی و ايران ثروت طبيعی نفت و گازوجود دارد و از نظر اقتصادی حرف اول را ميزند . رهبران اتحاديه عرب هنوز درک درستی از ظرفيت های خود و به اجرا در آورن مصوبات آن ندارند اين اتحاديه بهمت رهبران سابق عراق پايه گذاری شد و منافع همه کشورها و نيروهای اين اتحاديه را در نظر داشت ميتواند بدون جنگ و با امکاناتی که از نظر جمعيت ، وسعت جغرافيايی و ثروت دارد بيک قطب اقتصادی قدرتمند و تاثير گزاردر جهان تبديل شود . استراتژی غرب در اين منطقه جلوگيری از اتحاديه های منطقه ای و تمرکز بر عليه اسلام است درست همان سياستی که نازی های آلمان برعليه يهوديها در جنگ جهانی دوم استفاده ميکردند. 9- گسترش پادگان های آمريکا در افسا نقاط جهان که تعداد آنها در زمان بوش پسر به هفتصد رسيده است و ايجاد فرماندهی نظامی در آفريقا که بيشتر مصر و کنيا را در نظر داشت که البته اين مسئله با مقاومت گسترده کشورهای آفريقايی فعلا مسکوت گذاشته شده است تاکنون حتی يک کشورآفريقايی حاضر نشده است دراين مورد با آمريکا و ناتو وارد مذاکره شود در همين رابطه آمريکا و اروپا برای کمک به کشورهای آفريقايی پيش شرط قائل شده و يکی از خواستهای آنها ايجاد چند فرماندهی نظامی در نقاط مختلف آفريقا به بهانه مبارزه با تروريسم و گسترش دمکراسی در اين قاره است. آنچه در بالا به آن اشاره شد اولويت های آمريکا و پيمان ناتو درزمان رياست جمهوری کلينتون بعداز پاشيدگی شوروی سابق بود که در چند مورد بمرحله اجرا در آمد . آغاز جنگ اول عراق ، بمباران افغانستان برای تضعيف پاکستان ، تجزيه يوگسلاوی به چند کشور ، کمک مالی و نظامی بيدريغ تحت عنوان گسترش دمکراسی به کشورهای اروپای شرقی وانقلابات زرد رنگارنگ و .... از جمله آنهاست. در دوران کلينتون اولويت استراتژيِ آمريکا و ناتو تضعيف و متلاشی کردن روسيه بنا به درخواست آلمان ، انگلستان و کشورهای اروپای شرقی عضو سابق پيمان ورشو استوار بود. در دوران بوش پسرچنين تصور ميشد که روسيه ديگر بعلت ضعف اقتصادی و نظامی قادر نيست کمر راست کند و در برابر ناتو دست به مقاومت نخواهد زد. بنظر نومحافظه کاران آمريکاو استراتژيست های غربی روسيه مجبوراست تا به ساز غرب برقصد چون آلترناتيو ديگری برايش وجود ندارد و چاره ای هم جزپذيرش هژمونی آمريکا و غرب ندارد بنابراين اولويت خود را از دست داده و اين فرصتی طلايی برای آمريکا و ناتو است تا خود را بر روی چين متمرکز کنند. چرا اين استراتزی موفق از آب در نيامد ؟ 1- آمريکا و اعضاء ناتو به قدرت اقتصادی و نظامی خود بينهايت بها داده و در تصور آن بودند که با اولين اقدام نظامی که چاشنی آنرا کلينتون در عراق و افغانستان و يوگسلاوی زده بود بسرعت بر خر مراد سوار شده و با امکانات تازه ای که بدست خواهد آمد قادر خواهند بود با دستانی باز و با فراق خاطر تمامی حکومتهای جهان را بنا بميل خود سرنگون و حکومتهای دلخواه خود را جانشين کنند در تفسيرهای رسانه ها و روزنامه های غربی در دوران کلينتون و اوايل زمامداری بوش اين مسائل بخوبی تشريح شده است . 2- در مخيله سردمداران و استراتژيست های غرب نميگنجيد که دو کشور عراق و افغانستان قادر باشند حتی چند هفته مقاومت کنند چه رسد به اينکه بيش از ده سال قادر به ادامه جنگ باشند جنگی که هر روز آن برای کشورهای غربی سرنوشت ساز بوده و هست و همين جنگ و مقاومت است که بلاخره اقتصاد آمريکا و کشورهای اعضاء ناتو را بزانو در آورده است. 3- آمريکا و ناتو به حکومتهای خاورميانه همانند ايران ، ترکيه ، پاکستان و شيخ نشينها بيش از آنچه تصور ميشد بهاء داده بودند چه اين حکومتها با تمام توان در خدمت تجاوز و جنايت بر عليه ملتهای عراق و افغانستان قرار گرفته بودند و اميدوار بودند از اين نمد کلاهی برای خود بدوزند تا در سرکوب های داخلی و حفظ حکومتهای خود از پشتيبانی آمريکا و ناتو بر خوردار شوند. 4- از همان اولين اقدام نظامی در عراق روسيه استراتزيِ خود را بسرعت تغيير داده و با ارزيابی از تاريخ کشور که سابقه طولانی هم دارد برای مقابله با اين تهاجم که اين بار تمدن بشری را هدف قرارداده بود سياست دفاعی جديد روسيه را تدوين کردند تا بتوانند در طولانی مدت از منافع ملی خود دفاع کنند . روسيه در اواسط قرن دهم با ايجاد مذهب مسيحی ارتدکس راه خود را از مرکزيت کاتوليسم جدا کرده بود و بهمين دليل تا پيش از انقلاب اکتبر همواره مورد تهاجم و تجاوز کشورهای اروپايی قرار داشت. پتر کبير که يکی از شخصيتهای تاريخ روسيه است توانسته بود با ايجاد کمر بند امنيتی ارتدوکسی و اسلاوی عملا جلو تجاوز و شکست و تلاشی روسيه را بگيرد اين استراتزی در سالهای آخر حکومت تزارها کاربری خود را از دست داد چه روسيه اين بار تنها از طرف مذاهب مسيحی کاتوليک ، پروتستان و اوانگليسم آلمان مواجه نبود بلکه مذاهب بودايی و اسلام هم برای متلاشی کردن روسيه وارد عمل شده بودند . کمی پيش از انقلاب اکتبر استالين با تدوين دفاع استراتزيک انقلاب روسيه در ارتباط با خلقهای اروپا و آسيا و بدور از مذاهب تئوری حفظ و ادامه انقلاب را تدوين و بمرحله عمل در آورد و توانست تمامی نيروهای ارتجاعی مذهبی اعم از مسيحی ، اسلام وبوديسم را که حول و هوش فاشيسم و نازيسم و امپرياليسم متحد شده بودند را خنثی و آنها را در هر سه جبهه با شکست سرنوشت سازی مواجه کند اين استراتزی بود که توانست تا به امروز روسيه را سرپا نگه دارد اگر چه در چند ده آخر قرن گذشته رهبران نالايق سکان کشور را دردست گرفته و کشور رادر سراشيبی سقوط و اضمحلال کشانده بودند ولی طی ده سال گذشته رهبران جوان کشور دوباره با مطالعه وقايع تاريخی آنرا مجددا در دستور کار خود قرار داده اند. 5- روسيه امروز با اين استراتژی قصد دارد اتحاد خود را با جمهوريهای سابق با توجه به منافع مشترک حفظ کند ضمن آنکه در صدد است تا کشورهای اروپای شرقی سابق را به عدم پيوستن به پيمان نظامی ناتو تشويق کند که البته ابزار لازم را هم دارد روسيه از نظر نظامی به اندازه کافی قدرتمند هست که کسی جرات تجاوز به آن را نداشته باشد روسيه از نظر اقتصادی و منابع زير زمينی و وسعت زياد و جمعيت 140 مليونی تاثير انکار ناپذيری بر روی همسايگان خود دارد. روسيه اصراری به کشاندن اروپای شرقی به پيمان نظامی ندارد ولی کوشش دارد تا اين کشورها مستقل باقی بمانند تا خطری روسيه را تهديد نکند طبيعی است که اينبار اجازه نخواهد داد تا مثل جنگ جهانی دوم فاشيسم بناگهان به اين کشور حمله کند روسيه اين مسئله را از طريق گرجستان به آمريکا، غرب و اروپای شرقی تفهيم کرده است. 6- چين که تجربه 150 سال ناامنی و تجاوز خارجی و اشغال کشور توسط اروپا ، ژاپن و آمريکا و روسيه پيش از انقلاب اکتبر را دارد هر گز در رابطه با نظامی گری غرب توهم بخود راه نداده است . چين که تا اوايل قرن هيجدهم اولين قدرت اقتصادی و نظامی جهان بود با يک حکومت نالايق و پو سيده و همزمان با تجاوز خارجی هشت کشور اروپايی ، ژاپن ، آمريکا و روسيه برای تقسيم کشور مواجه شده بود با درايت بی نظير دکتر سون ياتسن ( بدون هيچ ترديدی بزرگترين شخصيت ملی تاريخ بشری) در سال 1911 با انقلاب ملی رژيم پادشاهی را سرنگون واولين حکومت جمهوری در آسيا را بنيان نهاد. سون ياتسن تا سالهای 1917 با مقاومت شديد نيروهای مذهبی ارتجاعی و فئودالهای و کشورهای استعماری حامی آنها مواجه بود سون ياتسن پيام انقلاب اکتبر را بزودی گرفت و بمحض تشکيل حزب کمونيست چين در سال 1919 دست کمک بسوی آن و شوروی دراز کرد و بهمه پيشنهادهای حزب که هنوز بسيار جوان بود پاسخ مثبت داد و حتی مسئوليت آکادمی نظامی کشور را به مائو سپرد. 7- چين در حدود چهار ماه پيش سيستم دفاع اتمی زير دريايی خود را به اتمام رساند که هيچ کشوری قادر نيست آنرا نابود کند .چين قبلا سيستم دفاع هوايی خود را تکميل کرده بود . چين تنها کشور جهان اسنت که بيش از 50 سال بدون تورم اقتصادی و با رشد مداوم در آمد ساليانه کشور را اداره ميکند و بيش از دوهزار ميليارددلار فقط ذخيره ارزی دلاری دارد ( بيشترين در جهان) که 800 ميليارد آنرا به آمريکا وام داده اسيت خود چينی ها ميگويند آنها بر خلاف اتخاد شوروی که تنها ير روی يک پا راه ميرفت ( منظور فقط تکيه به صنعت سنگين) ولی چين بر روی دوپا با تمرکز بر کشاورزی و صنايع آن و صنايع سنگين کشور چين را تا مقام سوم در جهان تنها طی شصت سال رسانده است و امروزه بزرگترين متعادل کننده روبط بين المللی است که هنوز بر پنج اصل همزيستی مسالمت آميز تکيه ميکند و روابط تجاری و صنعتی خود را بر پايه برد برد استوار کرده است . 8- چين با يجاد اتحاديه شانگهای به اتفاق روسيه و چند کشور آسيايی قصد دارد تا روابط بين المللی را متعادل کرده و فضايی در جهان ايجاد کند که در آن ديالوگ حرف اول را بزند و نه جنگ . چين به همکاری همه جانبه با کشورهای جهان سوم در همه زمينه ها از جمله اقتصادی و صنعتی بدون پيش شرط از وجهه خوبی در جهان بر خوردار شده است . چين به تنهايی بيش از کشورهای اروپايی و آمريکا ، کانادا و ژاپن به کشورهای آفريقا و آسيا و آمريکای لاتين کمک اقتصادی کرده است تنها طی دوسال گذشته چين بيش از دو و نيم مليون پزشک و پرستار بطور رايگان در احتيار اين کشورها قرار داده است و همزمان تمامی بده کاری کشورهای آفريقايی را بحشيده است . چين همانند شوروی سابق شرايطی ايجاد کرده است که هيچ کشوری جرات تجاوز به اين کشور را به مخيله خود راه ندهد. 9- ژاپن ، استرليا، کانادا و اروپا با افزايش قيمت نفت و پايين آمدن ارزش دلار عملا بازار خود را در آمريکا از دست داده اند آمريکا طی سالهای گذشته توليد انبوه اتوموبيل های کوچک را شروع کرده که انحصار آنها در دست ژاپن و اروپا قرار داشت همين سياست عملا تمامی برنامه ريزيهای اين کشورها را دچار پريشانی و آشفتگی کرده است تا جايی که در ژاپن تنها طی دوسال چهار نخست وزير عوض شده است وهنوز مسئله تغيير استراتزی در اين کشور به پايان نرسيده است در ژاپن دوگرايش عمده درجدال است اولويت همکاری استراتژيک با کشورهای آسيايی و ادامه همکاری با کشورهای غربی و آمريکا. سرمايه گذاريهای کشورهای غربی و ژاپن در هشت سال گذشته در آمريکا مخصوصا در بخش ساختمان و صنعت برای اين کشورها ميلياردها دلار هزينه برداشته است تازه اين کشورها مجبور شده اند که بخشی از هزينه جنگ آمريکا و ناتو را تقبل کنند ضمن آنکه درگير دوجنگ بزرگ در خاورميانه شده اند که نميدانند با آن چگونه کنار آيند. 10- بدهکاری دولت آمريکا به رقم بيسابقه ده هزار ميلياردلار رسيده است که با احتساب يهره بانکی معادل در آمد ناخالص آمريکا در سال است . پس از بحران اخير مالی در بورسهای آمريکا وورشکستگی بانکهای مهم آمريکا و اروپا جورج بو ش بلافاصله با رئيس جمهور چين تماس تلفنی بر قرار کرد و از اين کشور خواست تا معادل وام قبلی با آمريکا وام اعطا کند . ضمن آنکه همه مفسران بر اين عقيده هستند که آمريکا می خواهد هرچه سريعتر از افغانستان فرار کند . درگيری مسلحانه در افغانستان و پاکستان مناسبات آمريکا با هندوستان که طرف معامله مطمئنی نيست بر تشديد اوضاع در شبه قاره هند افزوده است هند قبلا در رابطه به پاکستان با اتحاد شوروی در زمان برژنف بتوافق رسيده بود که با اشغال افغانستان مسئله پاکستان را يکسره کرده و زمينه الحاق پاکستان به هندوستان را فراهم کند اخيرا منابع پاکستانی نگران آنند که همين پيمان راهندوستان با آمريکا منعقد کرده باشد . هند اصرار دارد تا غرب هرچه سريعتر پاکستان را خلع سلاخ اتمی کند. 11- اگر مخالفت های کشورهای آمريکای لاتين و آسيا و آفريقا را با سياستهای تجاوزکارانه آمريکا و ناتو را بحساب آوريم آنوقت بايد اقرار کنيم که امپراتوری آمريکا ترکيده و به همراه خودش امپراتوريهای کوچک همانند ژاپن و کشورهای اروپايی را با خود در بحران غرق کرده است ناتوانی ناتو و آمريکا در قبال بحران گرجستان و روسيه عملا حکومتهای پوشالی اروپای شرقی را حسابی آچمز کرده است. وقتی آمريکا در بحران دست و پا ميزند بچه درد اين کشورها ميخورد که هرکدام تا خرخره بدهکارند و از آمريکا هم جز ابراز همدردی کاری ساخته نيست . بنابراين اقمار آمريکا و ناتو بشدت احساس بی وزنی کرده و تا بخود آيند سالها خواهد گذشت اين کشورها به استراتژی آمريکا بشدت اعتماد و وابسته بودند . اگرچه از مدتها پيش مردم دنيا جهان را چند قطبی ميديدند ولی امروزه با شرايطی که در جهان حاکم است آمريکا و اروپا تنها دوقطب آنرا تشکيل ميدهند و نه بيشتر موقعيت ايران در شرايط مناسب فعلی: مدتی است مقامات و مسئولان ايران با تغيير اوضاع در جهان و خاورميانه ديپلماسی تهاجمی خودرا گسترش داده و با حمله بهمه طرف از جمله به کشورها و نيروهای همسايه شتابان ايران را در منطقه و جهان منفرد کرده و شرايطی بوجود آورده اند که منافع ملی کشور که در ارتباط تنگاتنگ با استقلال و تماميت ارضی آن قرار دارد را با خطر جدی مواجه کرده است. سخنرانی غير مسئولانه احمدی نژاد رئيس جمهورتکنوکرات ايران در سازمان ملل که عملا چهار چوب سازمان ملل را زير سئوال برده و قطعنامه های آنرا بدون پشتوانه مادی يک طرفه ملغی اعلام کرده بر شدت عدم مسئوليت پذيری حکومت ايران صحه تمام گذاشت . احمدی نژاد در تمامی سخنرانيهای خود در مجامع مختلف در نيويورک اينبار در هيبت يک روحانی شيعه و يک کشيش مسيحی ظاهر شد وچنين وانمود کرد که گويا اين دو مذهب در انتظار يک شخص واحد هستند که قرار است از آسمان بزمين بيايند و البته منظور جناب احمدی نژاد همکاری امام زمان و عيسی مسيح است که چهره خود را امروزه در هيبت آمريکا و ايران بمنسه ظهور گذاشته است. مسئولان رژيم هنوز اوضاع وخيم ايران در شرايط بسيار مطلوب امروز جهان را درک نکرده اند هنوز در ايران آقای خامنه ای به هارت و پود خود ادامه داه و هنوز سران رژيم در نيافته اند که طی سه ده اخير از هيچ استراتژی حکومتی بر خوردار نبوده اند تا درک درستی از سياست در جهان پيچيده امروز داشته باشند . حکومت ايران با سياستهای نادرست و غير عملی در محاصره کامل ملتها و حکومتهای منطقه قرار گرفته است که از نظر قدرت و توان مبارزه با رژيم صدها برابر قوی تر از نيروی نظامی آمريکا و ناتو هستند . 1- جمهوری اسلامی از همان بدو تشکيل خود مسئله شيعه و سنی را علم کرده که حتی در دوران صفويه با آن شرايط سخت از اين تاکتيک استفاده نشده است چه در آن دوره از شيعه گری بعنوان استراتزی حکومتی برای همزيستی مسالمت آميز با همسايکان و جلوگيری از تجاوزات خارجی به کشور و از همه مهمتر بازسازی کشور استفاده شده است . صفويان با اين سياست توانستند در برابر قدرت های بزرگ آن دوران همانند روسيه ، حکوت عثمانی و استعمارگران اسپانيايی ، پرتقالی و تهاجمات بوديسم هندی که خود را به مرز ايران رسانده بود بخوبی مانور کنند و از فروپاشی کشور و تقسيم آن بين ديگر کشورها جلوگيری کنند. 2- شيعه گری مذهب يا استراتژی حکومتی : شيعه گری در زمان صفويان در شرايط در دستور کار قرار گرفت که در روسيه مذهب ارتدکس و در انگلستان مذهب پروتستان و در آلمان مذهب اوانگليست ( هرسه اين مذاهب از کاتوليسم جداشدند ) و در ژاپن مذهب شينتو( شاخه ای از بوديسم) بعنوان ابزار قدرت و دفاع از منافع ملی تثبيت شده بودند . صفويان که بشدت کشور را از جانب دولت عثمانی در خطر ميديدند اساس تز خود را با انسجام داخلی کشور ، رابطه خوب با همسايگان ، مانور سياسی و نظامی با توجه بتوان اقتصادی و نظامی آن ، تدوين تئوری حکومت داری و از همه مهمتر پيشرفت اقتصادی و آبادانی در کشور و حفظ اراضی کشور و راضی نگه داشتن مليتهای موجود در ايران گذاشتند. در زمان صفويه برای نشان دادن قدرت حکومت در مقابل عثمانيها که آثار معماری خوبی از خود بجای گذاشته بودند از معماری بوديسم استفاده شده و بجای گذاشتن مجسمه در معابد که در بوديسم رايج است از ضريح استفاده شده است که همان عمل معابد بودايی را انجام ميدهد و بهمان مدل از مردم پول نقد و يا وسايل دريافت ميشده است در واقع مقبره های امامان و امام زاده ها از همان دوران صفويه علم شدند و تا قبل ازآن اثری از اين نوع امامزاده وجود خارجی نداشته است. از نظر تاريخی بر کسی پوشيده نيست که تا زمان صفويان از امامان و نوشته های آنها خبری نبوده بلکه همگی ساخته و پرداخته دوران صفويان بوده است تا بشود مردم را بسيج کرده و در مقبل دشمن خارجی مقاومت کرد . نظام جمهوری اسلامی ايران از تمامی تجربيات دوران صفويان تنها مذهب شيعه را علم کرده است که اساسا بر روايات استوار است و نه با محتويات قرآن . حاصل اين سياست تداوم دشمنی با اکثريت مسلمانان است که عملا شيعه گری را مذهب نميشناسند در واقع شيعيان به قرآن استناد نميکنند و بيشتر به امامان وامامزاده ها دخيل بسته به روايات آنها بسنده کرده اند. بايد اقرار کرد که نظام جمهوری اسلامی ايران تا همين سه چهارسال اخير که تکنوکراتها حکومت را بدست گرفته اند از سياست و تاکتيک و استراتژی سر رشته ايِ نداشته اند وگرنه جنگ هشت ساله را بوجود نميِ آوردند و اصرار بر ادامه آن نداشتند تا شکست بخورند و کشور و منابع آنرا برای ده ها سال بر باد دهند. حکومت ايران تا همين چندی پيش از آقای خمينی بعنوان رهبر بی همتا نام ميبرد که نه از سياست سررشته ای داشت و نه از مذهب تازه برای وی مقبره ای درست کرده اند به سبک مسجد و معبد بودايی با ضريح همان دوران و با همان سبک . در ايران بر کسی حتی برای خود مذهبی های بدون عبا پوشيده نيست که خمينی نه بزبان فارس مسلط بود و نه بزبان عربی . ولی همين آقای خمينی تازمانی که امکانات اجازه ميداد برای اشغال کربلا و نجف و ديگر مراکز مذهبی در عراق که در دوران صفويه بنيان گذاشته شده بودند صدها هزار نفر را به کشتن داد و منابع مادی کشور را بنابودی کشاند . همين آقای خمينی با وجود درخواست همه کشورها برای پايان جنگ تا زمانی که عمامه خود را در خطر ديد دست از تخريب کشور و متلاشی کردن روابط ما با کشورهای جهان و منطقه کوتاهی نکرد و عجبا که هرساله در ايران مراسمی تحت عنوان دفاع مقدس و پيروزی در جنگ بر گزار ميکنند که خود آقای خمينی شکست در جنگ را پذيرفته بود. 3- حکومت ايران تا همين چندی پيش استراتژی خودرا حول محور همکاری با جنايت کاران و متجاوزان غرب گذاشته بود تصور کنيد مسئولان رژيم با چه اشتياقی به استقبال نظاميان غربی در افغانستان و عراق و همکاری با آنها رفتند تا مردم کشورهای همسايه مارا قتل و عام کننددر سال 2003 با همکاری ايران درست در شب عيد آمريکا شروع به حمله نظامی به عراق کرد و در همان شب بيش از هزاران نفر کشته می شدند تمامی سران رژيم و خاتمی رئيس جمهوروقت ايران به رقص پايکوبی پرداختند بدون آنکه فکر امروز را بکنند. 4- ايران در طول ده سال گذشته در تمامی جنايات غرب در منطقه شرکت فعال کرد و اشک تمساح در آوردن سران رژيم هيچ کس را نميتواند فريب دهد امروز آمريکا و غرب ديگر قادر نيستند به جنگ ادامه دهند چون ديگرازنظر اقتصادی اين امکان برای آنها وجود نداردو اگر به اين حماقت ادامه دهند بهمان نسبت بايد بديگران امتياز بدهند آنوقت ديگر چيزيی برايشان باقی نمی ماند . 5- و اما شما سران رژيم که ايران را در باطلاق خاورميانه غرق کرده ايد شما تمامی همسايگان مارا بر عليه ما بسيج کرده ايد حالا ايران مانده است با مبارزان پشتون افغانستان به جمعيتی در حدود چهل ميون نفرکه زمانی بخاطر جنايات ايران بر عليه اين کشور محمود افغان را به ايران فرستاد تا تاج از سر پادشاه بر دارد و اينک اين خلق تحت ستم که از پشتيبانی همه جانبه مردم افغانستان و پاکستان بر خورداراست خود را آماده ميکند تا به جنايات شما پاسخ دهد و عمامه را از سر شما بر دارد شما با دولت نظامی ترکيه که عضو ناتو است برای جنايت در عراق و کردستان همدست شده ايد و بيش از چهل مليون کرد را بر عليه ايران بسيج کرده ايد. 6- ازبدو سرنگونی ژزيم سابق در ايران رهبران عراق تلاش فراوان بعمل آوردند تااوضاع منطقه و جهان را بشما تفهيم کنند و با ايران مناسبات حسنه ای بر قرار کنند ولی خمينی اين اجازه را نداشت تا اين پيشنهاد همکاری را مثبت ارزيابی کند . پيش از جنگ سال 2003 مسئولان عراق برای اينکه غرب تمامی سرمايه کشور را نابود نکند بخشی از آنها از جمله هواپيماهای مسافربری خود را به ايران ، اردن و سوريه و ديگر کشورهای عرب هديه داد ولی شما به کشتار وويرانی کشوری يرداختيد که مدرنترين و پيشرفته ترين کشور خاورميانه بود . رهبران عراق سمبل مقاومت در برابر فاشيسم غرب وارد تاريخ شده اند و رهبران زنده آن همچنان استوار ايستاده اند اما شما و خمينی بعنوان جنايت کارترين ومنفور ترين در خاطره ها خواهيد ماند شما هرگز اين را درک نکرده ايد که چه بلايی بر سر خاورميانه و مردم ايران با همکاری خود با غرب آورده ايد مردم عراق هم بدشمنان قسم خورده ايران تبديل شده اند کشورهای عرب منطقه که جای خود دارند. 7- در شمال کشور با کدام کشور شما روابط حسنه داريد و اساسا کدام کشور به شما و سيستم شما اعتماد دارد شما با حماقت های خود همه پل ها را پشت سر خود خراب کرده ايد نه آذربايجان ، نه ترکمنستان و نه ديگر کشورها و مردم اين منطقه حاضر به همکاری باشما نيستند اگر تحولی در منطقه حادث شده است بدليل هوشياری سياست مداران روسيه در برخورد بغرب است همينقدر بس که شما در رابطه با دريای خزر و خليج فارس هنوز نتوانسته ايد مناسبات خودرا با توجه به منافع ملی طولانی مدت کشور حل کنيد و بدنبال ناسيوناليسم ارتجاعی روان شده ايد که در اساس با منافع ملی ايران در تضاد قرار دارد . چگونه شما هنوز نفهميده ايد که بايد با کشورهای همسايه با در نظر گرفتن منافع مشترک همکاری کنيد چه اشکالی دارد که کشورهای خليج فارس اسم سواحل خودرا عربی بنامند همانطور که در دريای خزر چنين است مگر ما دريای خزر را دريای مازندران نام گزاری نکرده ايم چه اشکالی دارد ايران و کشورهای عرب در جزاير سه گانه بکار مشترک اقتصادی دست بزنند همه اينها نشان از آن دارد که شما خواهان حل مسئله ايران با همسايگان ما نيستيد کجای اين مسائل در تضاد با منافع ملی ايران قرار دارد. 8- در داخل کشور شما بهيچ مسئله داخلی پاسخ نداده ايد مسئله کردها ، آذری ها ، بلوچ ها ، ترکمن ها ، عرب ها ، گيلک ها و ... نه از نظر زبان و نه از نظر هويت ملی حل شده نيست شما شتابان در پی نابودی زبانهای مليت هاهستيد و اجازه نميدهيد تا اين زبانها تکامل پيدا کنند شما در مناطق سنی نشين که اکثرا در مناطق مرزی اسکان يافته اند با مراسم مذهبی شيعه ضمن اهانت به فرهنگ و آداب و سنت آنها به تحريک آنها ميپردازيد و همه آنها را از خودتان و از ايران رانده ايد مليتهايی که در طول تاريخ وظيفه حفاظت از مرزها را بدوش کشيده اند. 9- مسئله زنان که نيمی از مردم کشور را تشکيل ميدهند فاجعه بار است فقط به مضحکه شوهای تلويزيونی توجه کنيد مردها با لباسهای شيک و کت وشلوار و ريش تراشيده در صفحه تلويزيون ظاهر ميشوند و شما زيباترين موجودات طبيعت را که ديدن آنها انسان را به وجد می آورد و به انسان نيرو انرژی ميدهد تا بيشتر از زندگی و طبيعت لذت ببرد را در گونی فرو کرده ايد و آنها را به شکل جغد شب در آورده ايد اين چگونه تفکری است که در سريالهای شما مادر پسرانشان را بغل نميکند و نميبوسد و پدر هم اجازه ندارد بادختر خود دست بدهد و يا اورا ببوسد اگر روزی اين زنان طغيان کنند و از شما مردان بخواهند که عمامه به سر و عبا بتن کنيد آنوقت چه خواهيد کرد آخر اين چه مذهبی است که در آيات خودش بمردان اين حق را ميدهد تا زنش را کتک زندو آنها رابرده جنسی خود کند چگونه اينها ميتوانند از شما حمايت کنند ؟ تاريخا مردم ايران وشخصيت های کشور نشان داده اند از اشتباهات درس ميگيرند رژيم ايران هنوز فرصت دارد تا فشار همسايگان را بر عليه ايران کاهش دهد رژيم ايران بايد از خلقهای عراق ، افغانستان وکردها و نيروهای مقاومت و مردم ايران مخصوصا زنان عذرخواهی کند و در صدد جبران خسارت باشد و تمامی روابط خود را با جنايکاران بالفطره ای همانند مالکی ، حکيم ، طالبانی ، بارزانی و کرزای قطع کند . اين هشداری به رژيم و به مردم ايران است که مخالفت همه جانبه دولت ها و مردم منطقه و از همه مهمتر نيروهای مقاومت که قادر شده اند پوزه آمپرياليسم رابخاک بمالند پتانسيل لازم برای در گير کردن ايران دريک جنگ فرسايشی را دارند و مطمئنن از طرف کشورهای ذينفع پشتيبانی خواهند شد . وقت آن رسيده است که سران رژيم از خامنه ای گرفته تا رفسنجانی و از خاتمی گرفته تا ديگر مسئولان رژيم که سکان رهبری کشور را در يک انتخابات آزاد بدست نيروهای ملی بسپارند مقاومت منفی مردم ايران که در تمامی زمينه ها عموميت پيدا کرده است قاعدتا بايد گوشی را بدست رژيم داده باشد که ايران احتياج به تحول سياسی بزرگ دارد تا با تمام توان به بازسازی زير بنای اقتصادی کشور بپردازد رشوه دادن به مردم از منابع ارزی نفتی کشور بزرگترين جنايت به نسل های آينده کشور است. شما آقای احمدی نژاد با عمده کردن تضاد منطقه با اسرائيل که يکی از ايالات آمريکا بحساب می آيد دست غرب را برای کشتار و جنايت و غارت منطقه باز گذاشته ايد ضمن آنکه تمامی نيروهای فاشيستی را در جهان مخصوصا در آلمان ،فرانسه ، اطريش ، سوئد و اروپاِ شرقی و... بسيج کرده ايد. برای بقاء و تضمين منافع ملی دراز مدت ايران دردرجه اول به همکاری با همسايگان و ثبات در اين کشورها نياز دارد و بازهم فراموش نکنيد که رضاشاه بازير پا گذاشتن قرارداد منعقد شده با اتحاد شوروی در سال 1321 و تمديد آن در سال 1941 و همکاری با هيتلرتنها طی چند روز از صحنه محو شد و بازهم فراموش نکنيد که به سازمان ملل و ديگر اورگان های جهانی که تنها مرجع قانون گذاری جهانی هستند را زير سئوال نبريد چه خود غربی ها بسيار علاقه مند هستند تا اين تشکيلات منهدم شود ضمنا روسيه را که در سالهای اخير مواضع خوبی اتخاذ کرده ببازی نگيريد و فکر مسلح شدن بمب اتمی در شرايط نا آرام جهانی را بمخيله خود راه ندهيد مهمتراز همه راه حل برون رفت از منجلابی که در آن گرفتار آمده ايد تقسيم قدرت و انخلال بيت رهبری ، شورای مسلحت نظام و شورای نگه بان و خود مختاری خلقهای ايران است شرايط تاريخی که در آن قرار گرفته ايم را به فرصت های طلايی تبديل کنيم.
م . ر ا د (10.10.2008)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر