حزبی بنام "حامی شهر کلن" در ايالت نوردراين وستفالن در شمال شرقی آلمان قصد دارد از تاريخ 19تا 21/09/2008 کنفرانسی در شهر کلن با شرکت سازمانهای فاشيستی و دست راستی اروپا نظير سازمان وامز بلانگ Vlaams Belangاز بلژيک، فرونت ناسيونال Front Nacionalاز فرانسه، اف پ او FP� از اتريش، ليگا نورد Lega Nordاز ايتاليا و بريتيش ناشنال پارتی British National Party از بريتانيا تشکيل دهد. عنوان فراخوان اين حزب و دستور کار آن کنگره ضد اسلامی است. رد مسجد، رد مناره و رد اذان است. مبارزه عليه "اسلام سياسی" و "اسلام ستيزی" بيک جريان اصلی فعاليت نيروهای ستيزه جو، جنگ طلب، و فاشيستی بدل شده است. حال براحتی می توان هر مسلمانی را مورد تعقيب قرار داد و يک فضای مشموم ضد مسلمانی در اروپا فراهم آورد. آنچه را که نازيها با يهوديها کردند حال نازيهای مدرن با مسلمانان می کنند. ماهيت اين سياست روشن است. سياست اسلام ستيزی-توجه کنيد نه مذهب ستيزی- اين سياست امپرياليستها و صهيونيستها در قبل از تجاوز به منطقه خاور ميانه است. آنها برای کسب منابع اوليه انرژی نياز داشتند که به ممالک نفتخيز تجاوز کنند و مردم اين ممالک را که به مقاومت دست می زنند سرکوب نمايند. برای اين کار از منظر تکامل جنگ روانی و آمادگی افکار عمومی برای آدمکشی نياز به آن بود که در يک دوره طولانی در همه جا عليه مسلمانان به تبليغات سوء بپردازند. دارو دسته های اسرائيلی منصور حکمت که با تئوری مبارزه با �اسلام سياسي� به ميدان اعزام شدند پيشقراولان پياده کردن نظريات پنتاگون بودند. آنها از تجاوز امپرياليستها به عراق و افغانستان به دفاع برخاستند و بياری سربازان آمريکائی به عراق رفتند و به اخلالگری در صفوف طبقه کارگر پرداختند تا سر آنها را با حقوق بيکاری و درخواست بی حجابی شيره بمالند. خلق قهرمان عراق آن چنان ضربه ای به اين ضد انقلابيها زد که تمام دستگاه راديو تلويزيون اهدائی آمريکائی خويش را بجا گذارده و فرار کردند. اين دارو دسته به رهبری موجود حقيری بنام مينا احدی بياری صهيونيستهای آلمانی و موسسات مشکوک انجمنی بپا کرده اند که مانند يهوديان در آلمان که بنام �شورای مرکزی يهوديان� معروفند آنها نام "شورای مرکزی مسلمانان سابق" را برگزيده اند و با سخنرانيهای تدارک ديده شده بياری رسانه های گروهی آلمان و اتريش و ساير ممالک اروپائی فضای مسمومی عليه مسلمانان ايجاد می کنند. روشن است که اين سازمان مشکوک در خدمت ادامه سياست امپرياليستها و صهيونيستها در اروپا آفريده شده است و هدفش تدارک تجاوز به ايران و ساير ممالک اسلامی و توجيه ادامه سکنی نيروهای استعمارگر تجاوزکار در ممالک تحت اشغال است. اين جنبش فاشيستی که يکی از ارکان آن ملهم از تئوريهای ارتجاعی منصور حکمت و پيروان ارتجاعی آن است نفی اين حقيقت مارکسيستی است که �مذهب افيون توده هاست� اين مرتجعين �فقط اسلام را افيون توده ها� جا می زنند و کاری به کار مسيحيت و بويژه يهوديت ندارند. آنها با رياکاری مبارزه ضد مذهبی را از مبارزه طبقاتی جدا می کنند زيرا در غير اين صورت نمی توانند از تجاوز امپرياليستها به عراق و افغانستان و لبنان و فلسطين و در آينده ايران دفاع کنند. وقتی کسی فقط در سطح تبليغ کند و بر ضد اسلام تحريک کند و به ماهيت سياستهای امپرياليستی و تجاوزکارانه کاری نداشته باشد عملا در جبهه امپرياليستها برای تحقق اهداف سياسی آنها قرار می گيرد. وقتی کسی نفهمد که ماهيت مبارزه ضد مسلمانی امپرياليستها و صهيونيستها مغاير و متضاد با ماهيت مبارزه کمونيستها عليه مذهب است و هدف آنها ماهيت استعماری دارد، آنوقت اين عده همدست فاشيستها می شوند و شده اند. وقتی کسی خواهان خروج بی قيد وشرط امپرياليستها و تجاوزگران از کشور عراق نباشد متحد بالقوه همين کنگره های فاشيستی است که در آن رجز خواهند خواند که به چه مناسبت آمريکائيها بايد در عراق تا روز قيامت بمانند. کسانيکه مبارزه با مذهب را از مبارزه طبقاتی جدا می کنند قادر نيستند توضيح دهند که بچه مناسبت صدهاميليون مردم ستمديده و پابرهنه مسلمان و ميلياردها مردم سراسر گيتی برای بهبود شرايط زندگی خود به توهمات مذهبی چنگ می اندازند. بچه مناسبت برای ميليونها مردم مذهب نه ابزار سرکوب بلکه وسيله رهائی بشريت جلوه می کند و بسياری خواستهای انسانی و آرزوهای آرمانی را در تحت پرچم مذهب و رهبری آن جستجو می کنند و در مبارزه به اين سلاح توسل می جويند. اين حکم که مذهب افيون توده هاست تا زمانی معتبر و تاثير عملی دارد که معرفت علمی ناچيز باشد و اطمينان خاطر در اين عرصه که زندگی مرفه و انسانی تنها در روی زمين و نه در آسمانها ممکن است وجود نداشته باشد. تا لحظه ايکه می شود مردم و بويژه زحمتکشان را به دنيای مرفه آخرت تسلی داد و به آنها در آن دنيا زندگی بهتری وعده داد خرافات مذهب در جامعه موثر است. اين جريان ضد اسلامی ايرانی دموکرات هم نيست، زيرا از حق مردم عراق در تعييين سرنوشت خويش و بر ضد نيروی اشغالگر حمايت نمی کند. برای آنها اين دستاورد بشری که در اثر فداکاری و از جان گذشتگی ميليونها مردم جهان برای رهائی از يوغ استعمار کهن و نوين بوجود آمده است و در اسناد بين المللی به ثبت رسيده است ارزشی ندارد. آنجا که پای دشمنی با اسلام به ميان می آيد حقوق بشر، حق خود تعيينی سرنوشت ملل در مبارزه با امپرياليسم ، حق حاکميت ملی و ساير حقوق دموکراتيک و مدنی ارزشی ندارد. دموکرات بودن آنها نيز قلابی و فاشيستی است. آنها از نابودی 5/1 ميليون فلسطينی در نوار غزه که به گرسنگی محکوم شده اند و در محاصره صهيونيستهای فاشيست بسر می برند اظهار رضايت می کنند زيرا بنظر آنها 5/1 ميليون مسلمان کمترمی شود و حماس پايگاه خويش را از دست می دهد. اين فاشيستها هوادار استعمار، آدمکشي، و سرکوب ملتها هستند و خويش را در پس تئوريهای مدرن �اسلام سياسي� و مبارزه با مسجد و مناره و مؤذنها پنهان می کنند. آنها حتی قوانين ممالک سرمايه داری بورژوائی را که با تکيه بر دستآورد بزرگ انقلاب فرانسه، دين را از دولت جدا کرده و بايد نسبت به مذهب نقش خنثی داشته و با آنها بطور مساوی برخورد کنند مورد احترام قرار نمی دهند و خواهان آن هستند که اين اصل اساسی قانون اساسی که آزادی مذهب را تامين می کند در مورد مسلمانها اجراء نشود. اين برخورد فاشيستی و ضد دموکراتيک بقدری بی شرمانه است که انسان از بيان آن حيرت می کند. پذيرش اين اصل به تائيد اخراج، زندان، شکنجه و اعدام مسلمانان می رسد و ما از آن زياد دور نخواهيم بود. کار اين فاشيستها و ياران منصور حکمتی به آنجا می رسد که در کنار متحدين جديدشان بر ضد مسلمانان مترقی و انقلابی غداره ببندند و در خدمت مقامات امنيتی اروپائی برای مبارزه با �تروريسم� در آيند. برای آنها ساختن صدها کليسا و کنشت، نواختن ناقوس کليساها در روزهای استراحت يکشنبه آزار دهنده نيست ولی ساختن يک مسجد و يا اذان روزانه آزار دهنده است. اين تفکر فاشيستی با مبارزه ضد مذهبی هرگز قرابتی ندارد و تنها در خدمت ارتجاع جهانی و سياست تجاوزکارانه امپرياليستها در جهان است. اين سياست از چاپ کاريکاتور محمد شروع می شود و با تظاهرات فاشيستها در کلن و کنگره های جهانی ضد مسلمانی ادامه می يابد. کمونيستها بايد مبارزه با مذهب را با مبارزه طبقاتی تلفيق دهند، عليه امپرياليسم و استعمارگران و اشغالگران امپرياليست و صهيونيست مبارزه کنند. بايد از دستآوردهای بشری حقوق دموکراتيک، از احترام به حقوق بشر برای همه و حتی مسلمانان دفاع کنند. تجزيه حقوق دموکراتيک آب ريختن به آسياب امپرياليسم، فاشيسم و صهيونيسم است. معترضين به اين کنگره بدرستی می گويند که سياست ضد اسلامی در اروپا به معنی مشروعيت بخشيدن به جنگهای تجاوزگرانه و ناعادلانه کنوني، نقض آشکار حقوق ملل و دموکراسی و حقوق بشر و نقض آشکار حقوق برسميت شناخته شده در قوانين اساسی ممالک پيشرفته اروپائی است. اگر بشود اين حقوق را يکبار و بهر بهانه بزير پا گذارد آنوقت راه برای نقض مکرر آن برای هربار و بهر بهانه هموار شده است. وقتی احترام به قانون و حرمت حفظ آن از بين رفت حال چه يکبار و چه صد بار. اتفاقا توجه باين امر مهم است که فرق ميان کمونيستها که دموکراتهای واقعی و پيگير هستند و ليبرالها و فاشيستها را نشان داده می شود. سير رويدادهای جهان نشان می دهد که مرزبنديها هر روز روشنتر می شود. جنگ طلبان، تجاوزکاران، ضد بشرها، فاشيستها، صهيونيستها، مسلمان ستيزها، پيروان منصور حکمت با تئوری ارتجاعی �اسلام سياسي�، مبارزه با �تروريسم�، ياران جرج بوش و ديک چنئی و ايهود اولمرت، هواداران تجاوز به عراق، افغانستان، لبنان، فلسطين، ايران و سوريه، هواداران ادامه اشغال عراق، افغانستان، فلسطين، لبنان و سوريه در يک طرفند و همه خلقهای جهان بر ضد امپرياليستها، صهيونيستها و هواداران مبارزه آزاديبخش ملتها در خاور ميانه، دموکراتها و انسان دوستها، هواداران خروج بی قيد و شرط تجاوزگران و اشغالگران از افغانستان، عراق، فلسطين، لبنان و سوريه در طرف ديگر قرار دارند. روشن می شود که اين مسايل چون حلقه های زنجير بهم وصلند و ناشی از يک سياست واحد ارتجاعی جهانی هستند. چاپ کاريکاتور محمد و يا فيلمی عليه وی و تشويق به آتش زدن قرآن جدا از تجاوز به عراق و گرسنگی دادن به مردم فلسطين و جنايات نازيهای صهيونيست نيست. اين همان سياستی که تدارک تجاوز به ايران را می بيند و از همه اکنون متحدين خويش را در تخريب در جبهه های ضد جنگ در خدمت سياست امپرياليستها و صهيونيستها پيدا کرده است. همان کسانيکه بجای تکيه بر اين سياست که از جنگ جلو گيرند تکيه را بر سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی گذارده اند تا در پا رکابی امپرياليستها و در همدستی با آنها به ايران سرازير شوند. در راس آنها سازمان مجاهدين خلق قرار دارد که به جاسوس رسمی آمريکا بدل شده است. پاره ای �چپ� های ماليخوليائی و تروتسکيستهای ضد انقلابی نيز در اين کر دستجمعی با امپرياليستها وصهيونيستها در پس حجاب �انقلابي� پنهانند. بايد اين حجاب ضد انقلاب را که برای بدنامی کمونيستها آمده اند دريد. آنها حقيرانی هستند که جسارت آنرا ندارند تا به صراحت از نظريات منصور حکمت دفاع کنند. حزب کار ايران(توفان) از يک طرف و سير رويداها که در تائيد ارزيابيهای حزب ماست لاشه اين انقلابيهای کاذب را که خواهان ادامه اشغال عراق و فلسطين هستند به زباله دان تاريخ می ريزد.
بر گرفته ازتوفان شماره 101 مرداد ماه
1387 ارگان مرکزی حزب کارايران www.toufan.org toufan@toufan.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر