ترجمه: بایز افروزی
زندان بوکا ، که برخی از منابع اطلاع رسانی از آن با عنوان گوانتانامویی دیگر نام می برند، در ام القصر (60 کیلومتری غرب بصره) ساخته شده است.
این زندان که منابع رسمی از آن با عنوان کمپ بوکا (Camp Bucca) نام می برند. از 32 بخش تشکیل شده که هر بخش شامل چهار بلوک و چندین کابین (قفس) است و در هر بلوک بیش از 1000 زندانی نگهداری می شوند.
بوکا نام خود را از نام یکی از ماموران آتش نشانی آمریکایی گرفته که در جریان حادثه 11 سپتامبر 2001 جان خود را از دست داد.
اداره این زندان از بدو تاسیس تا سال 2007 از طرف سازمان سیا و مرکز اطلاعات نظامی ارتش آمریکا انجام می گرفت.
اما بواسطه اختلافات این دو نهاد در خصوص چگونگی اداره آن ، به ارتش سپرده شد.
زندانیان بوکا چه کسانی هستند؟
تقریباً همه ی گزارشاتی که از طرف مراکز گوناگون اطلاع رسانی درباره زندانهای عراق ، از جمله زندان بوکا منتشر شده اند در این نکته اطفاق نظر دارند که بیش از 80 درصد زندانیان عراقی اهل تسنن، 16 درصد شیعه و 4 درصد بقیه غیر عراقی هستند.
این درصدها تحلیل ها و اظهار نظرهای متفاوتی را دامن زده است، تحلیل گران اهل تسنن و طرفداران این مذهب بر این باورند که در عراق توطئه برنامه ریزی شده ای برای امحاء و یا تضعیف پیروان این مذهب در دست انجام است .
طرف مقابل نیز، بر این نکته تاکید می ورزند که بیشتر تندرویها و اعمال تروریستی از جانب سنی ها صورت می گیرد و به همین دلیل اکثریت زندانیان عراقی سنی مذهب می باشند.
عده ای از کردها نیز در بوکا زندانی هستند که در میان رهبران (تکفیریها) از شهرت و اعتبار زیادی برخوردارند.
برخی از منابع مطلع شمار زندانیان غیر عراقی کمپ بوکا را تا 300 نفر تخمین می زنند که تقریباً همگی عرب زبان می باشند.
همچنین تعداد 620 زندانی زیر 18 سال در این زندان نگهداری می شوند که یک کودک 10 ساله نیز درمیان آنان به چشم میخورد . این کودک به اتهام سنگ پرانی به یک ماشین آمریکایی. به زندان افتاده است.
نزدیک به 200 جوان 19 ساله نیز در بوکا زندانی هستند و روزانه به طور متوسط تا 30 نفر با اتهامات مختلف به بوکا آورده می شوند.
هر 6 ماه یکبار نتیجه بازجوییها و پرونده زندانیان به دادگاه فرستاده می شود که از این پرونده ها تنها 10 درصدشان به دادگاه های عراقی ارجاع داده می شود (بقیه در دادگاه های نظامی ارتش آمریکا مورد رسیدگی قرار می گیرند).
مدت بازداشت افراد در این زندان، غالباً از 330 روز کمتر نیست.
علاوه بر تروریست ها و جنگجویان (مخالف اشغال عراق) تعدادی از متهمان دیگر نیز به این زندان انتقال داده می شوند. از جمله می توان به یک روزنامه نگار کرد ساکن شهر موصل به نام (عبدالامیر یونس حسین ـ متولد 1979) اشاره نمود که برای شبکه تلوزیونی (CBSNews) کار می کرد و به زندان بوکا انتقال داده شد. شماره زندانی وی (17203391) بود.
همچنین تعدادی از خبرنگاران ایرانی (IRIB) بیش از چهار ماه در بوکا بازداشت بودند.
یکی از آنان پس از آزادی از بوکا اظهار داشت:
در مدت چهارماه بازداشتمان در بوکا، حدود 30 کیلو از وزنمان را از دست دادیم. بعد از آزاد شدنمان هم هیچکدام از وسایلمان را به ما بازنگرداندند و حتی علت بازداشت را نیز با ما نگفتند.
این خبرنگار ایرانی همچنین گفت: در مواقعی که کسی ناپدید می شد. (فرار می کرد یا به قتل می رسید) همه ی زندانیان بوکا را وادار می کردند که به صورت کاملا برهنه در میدان مرکزی زندان و در مقابل نورافکنها، تا صبح سرپا بایستند.
در داخل زندان بوکا کی حکومت می کند؟
تا آن لخظه ای که (محمد عامر جبوری) اهل کرکوک در برنامه (صناعه الموت) شبکه تلوزیونی العربیه ظاهر نشده بود، مردم از وقایع وحشتناک داخل این زندان هیچ اطلاعی نداشتند.
جبوری علاوه بر بریده شدن هر دو دست و پا و تکه ای از زبانش، چشم هایش نیز از کاسه بیرون آورده شده بود. این قربانی زندان بوکا اظهار داشت « در میدان مرکزی بوکا، در روز روشن مورد هجوم قرار گرفتم و به این روزم انداختند، هنگامی که نگهبانان آمریکایی رسیدند کار از کار گذشته بود».
به منظور پیگیری این فاجعه مراکز اطلاعاتی با شتاب شروع به تحقیق کردند. مهمترین پرسشی که از مسئولین زندان می شد این بود که کی و چرا؟
برای پاسخ به این پرسش، در شهر سلیمانیه با یکی از زندانیان سابق بوکا دیداری دو ساعته انجام دادیم .
این زندانی اظهار داشت: من در یکی از مساجد بغداد که متعلق به اهل تسنن بود بازداشت شدم. مسجد مذکور از طرف (جلال الدین صغیر) پارلمانتار شیعه و نفر سوم حزب الدعوه، دچار مشکل شد و میخواست مسجد را از کنترل سنی ها خارج و به شیعه ها تحویل دهد، ما مقاومت کردیم و من در این ماجرا از طرف نیروهای آمریکایی بازداشت شدم.
25 روز در فرودگاه بغداد در یک سلول انفرادی که عبارت از یک توالت قدیمی بود نگهداری شدم و جیره غذایی روزانه ام فقط یک بیسکویت بود.
بعد از آن 6 ماه در زندان ابوغریب بودم و سپس به بوکا انتقال داده شدم.
این زندانی سابق درباره رابطه ی شیعه ها و سنی ها در داخل زندان میگوید: تا سال 2005 زندانیان شیعه و سنی با هم رابطه خوبی داشتند، اما بعد از آن روابط پیروان این دو مذهب تا آن اندازه تیره شد که اگر کسی از آنان در بندهای پیروان طرف مقابل جای داده می شد حتماً او را به قتل می رساندند. به ویژه گروه (تکفیریها) در اشاعه نفرت مذهبی کوشش بسیار می نمودند، از آن پس به ناچار محل نگهداری پیروان این دو مذهب را از هم تفکیک نمودند.
درگیریهای دامنه دار و قتل های داخل زندانها، به ویژه در زندان بوکا مراکز و نهادهای اطلاعاتی و مسئولین زندانها را حیرت زده نموده است.
زندانی سابق بوکا در این باره میگوید" هنگامی که بلوک 2 زندان بوکا مورد بازرسی سربازان آمریکایی قرار گرفت، بیش از 150 شمشیر و قمه و چاقوی بزرگ کشف گردید که از طرف تکفیریهای امارت اسلامی، مورد استفاده قرار می گرفت.
بعدها آمریکایی ها در داخل زندان نمایشگاهی از این آلات برپا کردند.
در جواب این سوال که این شمشیرها و قمه ها چگونه به داخل زندان انتقال داده می شد؟
وی اظهار داشت: از آهن های بکار رفته در کابین ها (قفس ها) و کاندیشن ها و پایه کولرها ساخته شده بودند. تکه آهن ها را آنقدر به سیمان کف بندها می مالیدند تا حسابی برنده شود.
این زندانی سابق درباره چگونگی انجام اعمال خشونت آمیز بر علیه زندانیان می گوید: در هر بلوک داخل زندان ، امیر و هیئت فتوا و عده ای مجاهد وجود دارد که اغلب تحت نظر عربهای غیر عراقی فعالیت می نمایند و بر ضد هر کسی فتوا بدهند، دچار انواع مجازات می شود. اجراء این مجازاتها مخفیانه انجام میگیرد.
آنها شبکه اطلاع رسانی بسیار فعالی دارند و برای انتقال دستورات و اوامر خویش به بلوک ها و کابین های دیگر، از تیر کمان و فلاخن استفاده می کنند. همچنین از ساعات هواخوری و رفتن به درمانگاه نیز سود می برند.
تا چند سال پیش یک هیئت 60 نفره بر سرتاسر کمپ، که بیش از 23000 (بیست وسه هزار ) زندانی در آن نگهداری می شود، مسلط بودند.
آن 60 نفر خود را (عصابه) می نامیدند و شهادت طلب بودند و هراسی از عواقب کارهایشان نداشتند. آمریکایی ها هم اقدامات آنها را نادیده می گرفتند و به صورت جدی مانع آنها نمی شدند.
این زندانی سابق میگوید: به نظر من زندان بوکا برای آمریکایی ها یک آزمایشگاه انسانی است و به صورت کاملاً هدفمندی اداره می شود. به همین دلیل ( با موافقت ضمنی و در مقابل چشمان آنان) نخستین هسته های تشکیلات امارات اسلامی و تکفیریها در این زندان شکل گرفتند و بعدها که رهبرانشان از زندان آزاد گردیدند، به بیرون انتقال داده شدند.
بسیاری از کسانی که چگونگی تشکیل و گسترش گروهای اسلامی را مورد مطالعه قرار داده اند، بر این باورند که آمریکا با همکاری سرویس های اطلاعاتی بریتانیا و اسرائیل و ایران و برخی کشورهای اروپایی، در اشاعه برداشت های تندروانه و تروریستی از اسلام سهیم بوده و به تقویت گروهای اسلامی تندرو یاری رسانده است . زیرا حضور این گروها و اعمال خرابکارانه اشان بهانه خوبی است برای ادامه حضور نیروهای مسلح بیگانه در منطقه و صرف بودجه های کلان نظامی.
درباره اعضاء گروه تکفیریها در زندان بوکا، زندانی سابق می گوید:
جوانان، پلیس و نظامیان بعثی، اعضاء گارد ریاست جمهوری سابق عراق، روستائیان و بادیه نشینان اکثریت اعضاء تکفیریها را تشکیل می دادند.
وی در خصوص کشتن و نقص عضو کردن زندانیان از طرف گروه تکفیریها می گوید: ده ها نفر را دیدم که در حملات شبانه تکفیریها نقض عضو یا کشته شدند.
(حامد برقکار) که اهل فلوجه بود و در آن شهر همه ی مردم میشناختندش، هر چند مدتی با آنها همکاری میکرد، اما یک شب مورد حمله قرار گرفت و به قتل رسید.
گاهی با آن شمشیر و قمه های دست ساز کسی را چنان تکه تکه می کردند که بازشناختنش ناممکن می شد. یکی از افسران زندان با مشاهده یکی از این مقتولین در گزارش خود نوشته بود، انگار یک شیر درنده گرسنه تکه تکه اش کرده است.
من در مدت بازداشتم در بوکا ده ها نفر را دیدم که یک چشمش را درآورده بودند.
یک نفر را کشتند که دو ماه بعد آمریکایی ها به قتل او پی بردند، چون از چندجا سیم های حفاظ زندان را سوراخ کرده بودند و نگهبانان زندان تصور می کردند مقتول گریخته است.
زندانی سابق در پاسخ این سوال که واکنش آمریکایی ها در اینگونه موارد چگونه بود و چکار می کردند، گفت: بعد از اینکه یک نفر را در بلوک 10 به قتل رساندند همه ی زندانیان به مدت 3 روز از کشیدن سیگار و یک هفته از خوردن چایی محروم شدند، همین و بس.
به همین خاطر این زندانی سابق روی این نکته تاکید می کند که کمپ بوکا محلی است برای پراکتیزه کردن و اشاعه افکار تندروانه اسلامی و رضایت خاطر ناگفته آمریکایی ها را در این مورد می توان مشاهده کرد.
وی میگوید: گروه تکفیریها در زندان بوکا تشکیلات بسیار منسجم و قدرتمندی دارند که شامل سه هیئت (اللحنه اشرعیه) که فتاوی حلال و حرام و مجازات ها و پاسخ به شبهات را بر عهده دارد و از چند نفر تشکیل شده است.
(اللجنه المالیه) که امور مالی و درآمدهای ویژه را تامین می کند(اللجنه الفکریه) که هیئت ویژه اجراء شرع و دستورات هیئت اول است. این هیئت ها در همه ی بخش های زندان وجود داشتند و مخفیانه فعالیت می کردند.
در زندان بوکا، نوجوانانی را دیدم که از مبالغ 200000 دلار صحبت می کردند و چنان مبالغ هنگفتی از پول نقد دست به دست می شد که به خواب و خیال می مانست.
جوانانی حکم کشتن پیرمرد و آدم های بسیار مومن و نمازخوان را صادر می نمودند که انسان نسبت به همه چیز دچار شک و تردید می شد.
اسم کامل رهبران و اعضاء برجسته تکفیریها را کسی نمی دانست و همه آنان با القاب و کنیه خوانده می شدند. مانند (ابومصطفی) که یک کرد اهل اربیل بود، (ابوهاجر) نیز کرد بود و لهجه اش به اهالی سلیمانیه نزدیک بود.
(اسامه) یکی از رهبران بسیار خشن تکفیریها اهل کرکوک بود. همچنین (ابوهریره) که احتمالاً اهل هلبچه بود و به هنگام بازگشت از ایران در نزدیکی شهرک پنجوین دستگیر شده بود و ...
هنگام اجراء احکام هیئت فتوا، چندین نفر به اشتباه به قتل رسیده یا بدون هیچ خطایی دست و پایشان قطع گردید و چشمشان از کاسه بیرون آورده شد.
رهبران تکفیریها در اینگونه موارد تنها می گفتند « برای یکی از برادران مجاهدتان دعای خیر بکنید که به اشتباه یک وظیفه شرعی را به انجام رسانده است. بلکه خدا او را ببخشاید.
· زندانی سابق بوکا در تاریخ 13/10/2007 مورد عفو قرار گرفته و اکنون در شهر سلیمانیه کردستان عراق به سر می برد.
منبع: دو هفته نامه Lvin شماره 66
تاریخ انتشار: 1/4/2008
زندان بوکا ، که برخی از منابع اطلاع رسانی از آن با عنوان گوانتانامویی دیگر نام می برند، در ام القصر (60 کیلومتری غرب بصره) ساخته شده است.
این زندان که منابع رسمی از آن با عنوان کمپ بوکا (Camp Bucca) نام می برند. از 32 بخش تشکیل شده که هر بخش شامل چهار بلوک و چندین کابین (قفس) است و در هر بلوک بیش از 1000 زندانی نگهداری می شوند.
بوکا نام خود را از نام یکی از ماموران آتش نشانی آمریکایی گرفته که در جریان حادثه 11 سپتامبر 2001 جان خود را از دست داد.
اداره این زندان از بدو تاسیس تا سال 2007 از طرف سازمان سیا و مرکز اطلاعات نظامی ارتش آمریکا انجام می گرفت.
اما بواسطه اختلافات این دو نهاد در خصوص چگونگی اداره آن ، به ارتش سپرده شد.
زندانیان بوکا چه کسانی هستند؟
تقریباً همه ی گزارشاتی که از طرف مراکز گوناگون اطلاع رسانی درباره زندانهای عراق ، از جمله زندان بوکا منتشر شده اند در این نکته اطفاق نظر دارند که بیش از 80 درصد زندانیان عراقی اهل تسنن، 16 درصد شیعه و 4 درصد بقیه غیر عراقی هستند.
این درصدها تحلیل ها و اظهار نظرهای متفاوتی را دامن زده است، تحلیل گران اهل تسنن و طرفداران این مذهب بر این باورند که در عراق توطئه برنامه ریزی شده ای برای امحاء و یا تضعیف پیروان این مذهب در دست انجام است .
طرف مقابل نیز، بر این نکته تاکید می ورزند که بیشتر تندرویها و اعمال تروریستی از جانب سنی ها صورت می گیرد و به همین دلیل اکثریت زندانیان عراقی سنی مذهب می باشند.
عده ای از کردها نیز در بوکا زندانی هستند که در میان رهبران (تکفیریها) از شهرت و اعتبار زیادی برخوردارند.
برخی از منابع مطلع شمار زندانیان غیر عراقی کمپ بوکا را تا 300 نفر تخمین می زنند که تقریباً همگی عرب زبان می باشند.
همچنین تعداد 620 زندانی زیر 18 سال در این زندان نگهداری می شوند که یک کودک 10 ساله نیز درمیان آنان به چشم میخورد . این کودک به اتهام سنگ پرانی به یک ماشین آمریکایی. به زندان افتاده است.
نزدیک به 200 جوان 19 ساله نیز در بوکا زندانی هستند و روزانه به طور متوسط تا 30 نفر با اتهامات مختلف به بوکا آورده می شوند.
هر 6 ماه یکبار نتیجه بازجوییها و پرونده زندانیان به دادگاه فرستاده می شود که از این پرونده ها تنها 10 درصدشان به دادگاه های عراقی ارجاع داده می شود (بقیه در دادگاه های نظامی ارتش آمریکا مورد رسیدگی قرار می گیرند).
مدت بازداشت افراد در این زندان، غالباً از 330 روز کمتر نیست.
علاوه بر تروریست ها و جنگجویان (مخالف اشغال عراق) تعدادی از متهمان دیگر نیز به این زندان انتقال داده می شوند. از جمله می توان به یک روزنامه نگار کرد ساکن شهر موصل به نام (عبدالامیر یونس حسین ـ متولد 1979) اشاره نمود که برای شبکه تلوزیونی (CBSNews) کار می کرد و به زندان بوکا انتقال داده شد. شماره زندانی وی (17203391) بود.
همچنین تعدادی از خبرنگاران ایرانی (IRIB) بیش از چهار ماه در بوکا بازداشت بودند.
یکی از آنان پس از آزادی از بوکا اظهار داشت:
در مدت چهارماه بازداشتمان در بوکا، حدود 30 کیلو از وزنمان را از دست دادیم. بعد از آزاد شدنمان هم هیچکدام از وسایلمان را به ما بازنگرداندند و حتی علت بازداشت را نیز با ما نگفتند.
این خبرنگار ایرانی همچنین گفت: در مواقعی که کسی ناپدید می شد. (فرار می کرد یا به قتل می رسید) همه ی زندانیان بوکا را وادار می کردند که به صورت کاملا برهنه در میدان مرکزی زندان و در مقابل نورافکنها، تا صبح سرپا بایستند.
در داخل زندان بوکا کی حکومت می کند؟
تا آن لخظه ای که (محمد عامر جبوری) اهل کرکوک در برنامه (صناعه الموت) شبکه تلوزیونی العربیه ظاهر نشده بود، مردم از وقایع وحشتناک داخل این زندان هیچ اطلاعی نداشتند.
جبوری علاوه بر بریده شدن هر دو دست و پا و تکه ای از زبانش، چشم هایش نیز از کاسه بیرون آورده شده بود. این قربانی زندان بوکا اظهار داشت « در میدان مرکزی بوکا، در روز روشن مورد هجوم قرار گرفتم و به این روزم انداختند، هنگامی که نگهبانان آمریکایی رسیدند کار از کار گذشته بود».
به منظور پیگیری این فاجعه مراکز اطلاعاتی با شتاب شروع به تحقیق کردند. مهمترین پرسشی که از مسئولین زندان می شد این بود که کی و چرا؟
برای پاسخ به این پرسش، در شهر سلیمانیه با یکی از زندانیان سابق بوکا دیداری دو ساعته انجام دادیم .
این زندانی اظهار داشت: من در یکی از مساجد بغداد که متعلق به اهل تسنن بود بازداشت شدم. مسجد مذکور از طرف (جلال الدین صغیر) پارلمانتار شیعه و نفر سوم حزب الدعوه، دچار مشکل شد و میخواست مسجد را از کنترل سنی ها خارج و به شیعه ها تحویل دهد، ما مقاومت کردیم و من در این ماجرا از طرف نیروهای آمریکایی بازداشت شدم.
25 روز در فرودگاه بغداد در یک سلول انفرادی که عبارت از یک توالت قدیمی بود نگهداری شدم و جیره غذایی روزانه ام فقط یک بیسکویت بود.
بعد از آن 6 ماه در زندان ابوغریب بودم و سپس به بوکا انتقال داده شدم.
این زندانی سابق درباره رابطه ی شیعه ها و سنی ها در داخل زندان میگوید: تا سال 2005 زندانیان شیعه و سنی با هم رابطه خوبی داشتند، اما بعد از آن روابط پیروان این دو مذهب تا آن اندازه تیره شد که اگر کسی از آنان در بندهای پیروان طرف مقابل جای داده می شد حتماً او را به قتل می رساندند. به ویژه گروه (تکفیریها) در اشاعه نفرت مذهبی کوشش بسیار می نمودند، از آن پس به ناچار محل نگهداری پیروان این دو مذهب را از هم تفکیک نمودند.
درگیریهای دامنه دار و قتل های داخل زندانها، به ویژه در زندان بوکا مراکز و نهادهای اطلاعاتی و مسئولین زندانها را حیرت زده نموده است.
زندانی سابق بوکا در این باره میگوید" هنگامی که بلوک 2 زندان بوکا مورد بازرسی سربازان آمریکایی قرار گرفت، بیش از 150 شمشیر و قمه و چاقوی بزرگ کشف گردید که از طرف تکفیریهای امارت اسلامی، مورد استفاده قرار می گرفت.
بعدها آمریکایی ها در داخل زندان نمایشگاهی از این آلات برپا کردند.
در جواب این سوال که این شمشیرها و قمه ها چگونه به داخل زندان انتقال داده می شد؟
وی اظهار داشت: از آهن های بکار رفته در کابین ها (قفس ها) و کاندیشن ها و پایه کولرها ساخته شده بودند. تکه آهن ها را آنقدر به سیمان کف بندها می مالیدند تا حسابی برنده شود.
این زندانی سابق درباره چگونگی انجام اعمال خشونت آمیز بر علیه زندانیان می گوید: در هر بلوک داخل زندان ، امیر و هیئت فتوا و عده ای مجاهد وجود دارد که اغلب تحت نظر عربهای غیر عراقی فعالیت می نمایند و بر ضد هر کسی فتوا بدهند، دچار انواع مجازات می شود. اجراء این مجازاتها مخفیانه انجام میگیرد.
آنها شبکه اطلاع رسانی بسیار فعالی دارند و برای انتقال دستورات و اوامر خویش به بلوک ها و کابین های دیگر، از تیر کمان و فلاخن استفاده می کنند. همچنین از ساعات هواخوری و رفتن به درمانگاه نیز سود می برند.
تا چند سال پیش یک هیئت 60 نفره بر سرتاسر کمپ، که بیش از 23000 (بیست وسه هزار ) زندانی در آن نگهداری می شود، مسلط بودند.
آن 60 نفر خود را (عصابه) می نامیدند و شهادت طلب بودند و هراسی از عواقب کارهایشان نداشتند. آمریکایی ها هم اقدامات آنها را نادیده می گرفتند و به صورت جدی مانع آنها نمی شدند.
این زندانی سابق میگوید: به نظر من زندان بوکا برای آمریکایی ها یک آزمایشگاه انسانی است و به صورت کاملاً هدفمندی اداره می شود. به همین دلیل ( با موافقت ضمنی و در مقابل چشمان آنان) نخستین هسته های تشکیلات امارات اسلامی و تکفیریها در این زندان شکل گرفتند و بعدها که رهبرانشان از زندان آزاد گردیدند، به بیرون انتقال داده شدند.
بسیاری از کسانی که چگونگی تشکیل و گسترش گروهای اسلامی را مورد مطالعه قرار داده اند، بر این باورند که آمریکا با همکاری سرویس های اطلاعاتی بریتانیا و اسرائیل و ایران و برخی کشورهای اروپایی، در اشاعه برداشت های تندروانه و تروریستی از اسلام سهیم بوده و به تقویت گروهای اسلامی تندرو یاری رسانده است . زیرا حضور این گروها و اعمال خرابکارانه اشان بهانه خوبی است برای ادامه حضور نیروهای مسلح بیگانه در منطقه و صرف بودجه های کلان نظامی.
درباره اعضاء گروه تکفیریها در زندان بوکا، زندانی سابق می گوید:
جوانان، پلیس و نظامیان بعثی، اعضاء گارد ریاست جمهوری سابق عراق، روستائیان و بادیه نشینان اکثریت اعضاء تکفیریها را تشکیل می دادند.
وی در خصوص کشتن و نقص عضو کردن زندانیان از طرف گروه تکفیریها می گوید: ده ها نفر را دیدم که در حملات شبانه تکفیریها نقض عضو یا کشته شدند.
(حامد برقکار) که اهل فلوجه بود و در آن شهر همه ی مردم میشناختندش، هر چند مدتی با آنها همکاری میکرد، اما یک شب مورد حمله قرار گرفت و به قتل رسید.
گاهی با آن شمشیر و قمه های دست ساز کسی را چنان تکه تکه می کردند که بازشناختنش ناممکن می شد. یکی از افسران زندان با مشاهده یکی از این مقتولین در گزارش خود نوشته بود، انگار یک شیر درنده گرسنه تکه تکه اش کرده است.
من در مدت بازداشتم در بوکا ده ها نفر را دیدم که یک چشمش را درآورده بودند.
یک نفر را کشتند که دو ماه بعد آمریکایی ها به قتل او پی بردند، چون از چندجا سیم های حفاظ زندان را سوراخ کرده بودند و نگهبانان زندان تصور می کردند مقتول گریخته است.
زندانی سابق در پاسخ این سوال که واکنش آمریکایی ها در اینگونه موارد چگونه بود و چکار می کردند، گفت: بعد از اینکه یک نفر را در بلوک 10 به قتل رساندند همه ی زندانیان به مدت 3 روز از کشیدن سیگار و یک هفته از خوردن چایی محروم شدند، همین و بس.
به همین خاطر این زندانی سابق روی این نکته تاکید می کند که کمپ بوکا محلی است برای پراکتیزه کردن و اشاعه افکار تندروانه اسلامی و رضایت خاطر ناگفته آمریکایی ها را در این مورد می توان مشاهده کرد.
وی میگوید: گروه تکفیریها در زندان بوکا تشکیلات بسیار منسجم و قدرتمندی دارند که شامل سه هیئت (اللحنه اشرعیه) که فتاوی حلال و حرام و مجازات ها و پاسخ به شبهات را بر عهده دارد و از چند نفر تشکیل شده است.
(اللجنه المالیه) که امور مالی و درآمدهای ویژه را تامین می کند(اللجنه الفکریه) که هیئت ویژه اجراء شرع و دستورات هیئت اول است. این هیئت ها در همه ی بخش های زندان وجود داشتند و مخفیانه فعالیت می کردند.
در زندان بوکا، نوجوانانی را دیدم که از مبالغ 200000 دلار صحبت می کردند و چنان مبالغ هنگفتی از پول نقد دست به دست می شد که به خواب و خیال می مانست.
جوانانی حکم کشتن پیرمرد و آدم های بسیار مومن و نمازخوان را صادر می نمودند که انسان نسبت به همه چیز دچار شک و تردید می شد.
اسم کامل رهبران و اعضاء برجسته تکفیریها را کسی نمی دانست و همه آنان با القاب و کنیه خوانده می شدند. مانند (ابومصطفی) که یک کرد اهل اربیل بود، (ابوهاجر) نیز کرد بود و لهجه اش به اهالی سلیمانیه نزدیک بود.
(اسامه) یکی از رهبران بسیار خشن تکفیریها اهل کرکوک بود. همچنین (ابوهریره) که احتمالاً اهل هلبچه بود و به هنگام بازگشت از ایران در نزدیکی شهرک پنجوین دستگیر شده بود و ...
هنگام اجراء احکام هیئت فتوا، چندین نفر به اشتباه به قتل رسیده یا بدون هیچ خطایی دست و پایشان قطع گردید و چشمشان از کاسه بیرون آورده شد.
رهبران تکفیریها در اینگونه موارد تنها می گفتند « برای یکی از برادران مجاهدتان دعای خیر بکنید که به اشتباه یک وظیفه شرعی را به انجام رسانده است. بلکه خدا او را ببخشاید.
· زندانی سابق بوکا در تاریخ 13/10/2007 مورد عفو قرار گرفته و اکنون در شهر سلیمانیه کردستان عراق به سر می برد.
منبع: دو هفته نامه Lvin شماره 66
تاریخ انتشار: 1/4/2008
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر