چهار شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۸۹ – ۳۱ مارس ۲۰۱۰
کاظم رنجبر
ranjbar.jpg
Kazem.randjbar@yahoo.fr
سازمان های اطلاعاتی قدرت های بزگ، چگونه عمل می کنند ؟
پیشگفتار : سون زی ( Sun zi ) ژنرال معروف چین ،متولد 544- مرگ 496 قبل از میلاد ، در اثر معروف خود با عنوان :هنر جنگ ، می گوید » یک ارتش بدون عوامل اطلاعاتی ، بمانند انسان بدون چشم و گوش است.ملاحظه بکنید ، این سخن را در حدود 2500 سال پیش ، با آن امکانات تکنیکی محدود ، یک فرمانده نظامی چین می گوید. امروز با این همه وسایل پیشرفته تکنیکی، و تجربیات علمی و انسانی و جنگهای روانی و اطلاعاتی ، ملت ایران اسیر جهل و خرافات یک مشت آخوند حکومتی است ، که تمام دانششان در نوشته های یک مشت خرافات ملاباقر مجلسی و امثال ایشان محدود می شود،که مثلأ ، مسلمانان شیعه باید با پای چپ وارد مستراح بشوند و با پای راست از آنجا بیرون بیایند!!!
قدمت عملیات جاسوسی ، به قدمت جنگ بین اقوام و ملل ،می رسد. تمام عملیات جاسوسی ، چون شناخت شرایط زمین ومیدان نبرد، شناخت زبان و فرهنگ ، باورهای دینی ،انتشار اطلاعات دروغین، برای فریب دشمن ،وانواع حیله ها و جنگهای راونی را در متون باستانی ،چون ایلیاد (اثر یونانی که هردوت نیز از آن یاد می کند، احتمالأ بین 800 تا 700 سال قبل از میلاد مسیح نوشته شده است ) – ویا در تورات ، می توان مشاهده کرد . در این آثار ، از روشها و تجربیات جاسوسی ، در راستای جمع آوری اطلاعات از دشمن ،و حتی شرایط جغرافیائی میادین نبرد ،به تفسیر مطالبی نوشته شده اند.در زمان معاصر ، حرفه ای شدن جاسوسی ،از طریق وابسته بودن آنها به شبکه های دائمی، و وابستگی های نظامی و دییپلماتیک ، و همچنین ، شبکه ها جاسوسی در حال خواب (passive networks ) ولی آماده برای عملیات سریع را نیز شاهد هستیم . بخشی از این عملیات را کارگردانان سینما ، یا نویسندگان متخصص در رمان های جاسوسی ،که بعضی از این نویسند گا ن چون : یان لانکستر فلمینگ (ian Lancaster Fleming-1908-1964 ) که خود از سال 1936،مامور سازمان عملیات مخصوص (service operations specialist-SOE-) امپراطوری بریتانیا بود،بخشی از تجربیات خود را ، با رعایت مسائل امنیتی و منافع ملی کشورش ، بصورت رمان و فیلم های معروف جمس باند 007 ، به صحنه سینما آورد، واز این طریق در سطح جهان مشهورشد .این اصل را خوانندگان نباید فراموش بکنند، که یک ماًمور اطلاعاتی ، حتی بعد از بازنشستگی ،و استعفا ء مامور اطلاعاتی میماند و ملزم به رعایت اصولی امنیتی است.
اهداف سازمان های اطلاعاتی تمام کشور های دنیا ، پیش بردن سیاست ها داخلی و خارجی آن کشور ، با هزینه های کم انسانی و مادی است. در راستای این هدف ، جمع آوری اطلاعات در تمام سطوح فرهنگی ، نظامی ، تکنولوژیک ، مالی ،باور های دینی ، اختلافات قومی ، مذهبی ، مناطق و معادن مواد اولیه استراتژیک ، خصوصیات اخلاقی و روانی و حتی انحرافات جنسی رهبران سیاسی کشور های رقیب و دوست و هم پیمان ، بخش مهم ماموریت های این سازمان ها هستند. وقتی که سازمان های اطلا عاتی کشور های هم پیمان ، با تمام قدرت ،در باره پیشرفت و اختراعات تکنولوژیک ،و اموراقتصادی مالی ،و قرارداد های بازرگانی هم د یگر ، جاسوسی می کنند، و آقای خمینی می گفت : اقتصاد مال خر است ، ما برای خربزه انقلاب نکرده ایم ، ما برای اسلام عزیز انقلاب کرده ایم، این جملات نشانگرفقدان شعور سیاسی ودرک از مسائل جهان امروز ، این آخوندبود، که در تاریخ ایران، برای همیشه ثبت خواهد شد، تا نسلهای آینده بدانند،که جهل و نادانی ، وبیسوادی وچپاول ثروت های ملی،جنایاتی که آخوند حکومتی بر این ملت کرده است، چه عواقب ایران بر باد ده همراه بود..
اما قبل از آنکه وارد کنه مطلب بشویم ،که چگونه سازمان های اطلاتی وارد عمل می شوند، لازم است یک نمونه واقعی از رقابت های بی رحمانه ایکه امروز قدرت های بزرگ برای تسلط به یک منطقه حساس جهانی ، وارد جنگ بی امان و بی رحمانه شده اند، و در این جنگ ، بخاطر موقعیت جغرافیائی ایران ، خواسته و یا نا خواسته ، سرنوشت و آینده ملت و مملکت ایران نیز رقم خورده است، لذا ضروری است به آن توٌجه بکنیم .
- منطقه اورو آزی (Euroasie) (1)
شخصیت سیاسی زبیگنو برژنسکی ، چون هانری کسینجر، ساموئل هانتینگون، برای ایرانیان اهل دانش و پژوهش در زمینه ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک ،شخصیت های آشنا هستند.برژنسکی از سال 1977 تا 1981، مشاور امور وزارت خارجه جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا بود. ظهور وشکل و سازمان دهی اسلام افراطی طالبانی در افغانستان، در مبارزه علیه اشغال نظامی این کشور توسط ارتش شوروی ، از طرح های همین برژنسکی و همفکران او بود.شکست ارتش شوروی در افغانستان ، ترک این ارتش با خفت و خواری را ، برژنسکی ، بنام انتقام از روسیه ، در شکست نظامی آمریکا در ویتنام یاد می کند.برژنسکی در سال 1997، کتابی را با عنوان انگلیسی آن :The Grand chessbord –(تخته شطرنج بزرگ) چاپ و منتشر کرد،که برای اطلاع و آگاهی خوانندگان ، روی مطالب بسیار پر اهمیت این کتاب ،که شامل منطقه حساس حوالی دریای خزر ،شرق و شمال شرقی ایران را نیزشامل می شود، چند لحظه روی آن مکث می کنیم.خوانندگان ایرانی بخاطر داشته باشند، اگرچه امروزبرخورد نظامی ، یعنی جنگ واقعی ، بین قدرت های بزرگ رسمآ وجود ندارند، ولی جنگ های منطقه ،و جنگهای اطلاعاتی ،رقابت های اقتصادی ، صنعتی ،بمانند دو بازیگر قهار شرطرنج ، برای کیش و مات کردن رقیب ، همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت. وقتی که ملتهای چون ، ترکیه ،ایران ،مصر، که هرکدام بیش از یک قرن برای استقرار نظام دموکراتیک ،وتجد دو ملی گرائی مبارزه کرده ،و در این راستا به موفقیت های نسبتأ چشمگیر دست یافته بودند، چگونه یکباره از سالهای 1960 این کشور ها ، با پدیده« اسلام سیاسی و متحجر ارتجاعی ، روبرو شدند،جواب این سئوال را در راستای رقابت ها و مبارزات پشت پرده این قدرت های رقیب باید جستجو کرد..
برژنسکی در کتاب 273 صفحه ای خود ، که به زبان فرانسه نیز ترجمه شده است ،منظور او از استفاده ازکلمه تخته شطرنج بزرگ، اشاره به رقابت بین قدرت های بزرگ ، و در نهایت ما ت وشکست دادن رقبا ی خود در این بازی بزرگ است، با این تفاوت ،که تخته شطرنج این بازی ، به عظمت و بزرگی کره خاکی با جمعیتی تقریبأ 7 ملیارد نفری است. در جهان سیاست، یک اصلی هست ،که می گویند:روابط دولت ها ، برمبنای دوستی ورفاقت، پایه گذاری نشده اند، بلکه برمبنای منافع بنیان گذاری می شوند.در این بازی بزرگ شطرنج، قدرت های بزرگ، بازیکنان اصلی بازی هستند،و کشورهای کوچک مهره های کوچک این بازی محسوب می شوند، به همین جهت نیز چه بسا این مهره ها، در بازی بزرگ قدرت ها، قربانی اهداف آنان بشوند.این قدرت ها حتی ، زمانی برای رسیدن به اهداف خود ، بین ملت های کوچک ، جنگ های خونین راه می اندازند،( جنگ عراق علیه ایران)، یا زمانی یک کشور را در راستای منافع خود تقسیم ،و یا تجزیه می کنند.(کره شمالی ، کره جنوبی ، ویتنام شمالی ، ویتنام جنوبی، یمن شمالی ، یمن جنوبی )،زمانی قوم پراکنده ای را بنام یک ایده ئولوژی کاملأ دروغ و بی پایه بنام سرزمین موعد برای یهودیان،که «قباله آن را خدای یهود امضا کرده است !!!» در قلب سرزمین یک ملت دیگرچون فلسطین ،کشوری بنام اسرائیل می سازند .ووو.
برژنسکی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از منطقه بسیار مهم استراتژیک واقع در شرق اروپا،و آسیای میانه، متشکل از کشورهای ، اوکرائن،بلغارستان ، رومانی ،یوگسلاوی سابق،آذربایجان،گرجستان ، ارمنستان ،افغانستان،ترکمنستان، ازبکستان،تاجکستان،قزاقستان،و قیرقیزیستان ، را در محدوه جغرافیای سیاسی ، یا ژئوپلتیک بنام اوره آزی قرار می دهد،و کشور ایران و ترکیه را نیز در صورت امکان، مستقیم و غیر مستقیم، در این محدوده بسیار حساس منظور می کند ،و این منطقه را بالکان قرن بیست و یکم می نامد.او بر این عقیده است ، که هر قدرت سیاسی ، نظامی و اقتصادی ، بتواند بر این منطقه مسلط بشود، آن قدرت ، ابر قدرتی انحصاری خود را در قرن بیست و یکم حفظ خواهد کرد.خوانندگا ن می دانند ،که یکی از علل جنگ اول جهانی بین قدرت های بزرگ ،سلطه بر منطقه بالکان در شرق اروپا بود.منطقه ای را که برژنسکی از آن با نام اوره آزی و بالکان قرن بیست و یکم یاد می کند، داری منابع عظیم نفت و گاز ،ومعادن طلا و اورانیوم است.و این منطقه بین قدرت های بزرگ چون ،چین ، هندوستان،روسیه و در قسمت اروپائی آن ، کشور های متحد اروپائی قرار گرفته است.آمریکا فقط بخاطر دارا بودن از ابری قدرتی انحصاری خود، بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ،سعی بر آن دارد که با تسلط بر این منطقه ، ابر قدرتی انحصاری خود را حفظ بکند.اماً همین برژنسکی هم با ملاحظه واقعیت های جهان امروز ، وبزرگی لقمه گلوگیر، چندان به آینده خوشبین نیست.لذا به رهبران آمریکائی ، یک سیاست محتاطانه را ،در این رابطه، در قالب این جملات پیشنهاد می کند .«…»معذالک یک ژئواستراتژی کلی برای اوروآزی باید از این نکته حرکت بکند،که قدرت واقعی آمریکا محدود است و با گذشت زمان ، مسلمأ محکوم به فرسودگی است.برژنسکی اضافه می کند «..» مقیاس وسعت جغرافیائی و گوناگونی قومی و فرهنگی اورو آزی و قدرت بالقوهً(پتانسیل ) بعضی از کشور های تشکیل دهند اوروآزی ،نه تنها قدرت نفوذی آمریکا را در این منطقه محدود می کند، بلکه باعث نقصان درجه نفوذ آمریکا ، در جریان وقایع می شود.منظور برژنسکی این است ،که این منطقه مثل آمریکای لاتین نیست ،که آمریکا ، آزادی عمل داشته باشد، بلکه گرگهای دیگری نیز چون رقیب در این منطقه وجود دارند..به همین جهت نیز برژنسکی اضافه می کند و میگوید،«…» لذا موقعیت ایجاب می کند،که بطور کامل ،پارامتر های ژئواستراتژیک مورد نظر باید مورد دقت قرار گرفته باشند و نیروها و ذخایر آمریکائی ، در این صحنه بزرگ از منظرجغرافیائی نیزبطور دقیق انتخاب ،و بکار برده شوند.ولو اینکه قدرت بی رقیب آمریکا در تاریخ بشری سابقه ندارد، با وجود این ، در طول زمان محکوم به زوال است، لذا، ا رجحیت ژئو استراتؤژیک آمریکا ، باید در راستای اداره ظهور قدرت های (رقیب )جهانی در منطقه، طراحی بشود، بطوری که ،این رقبا ابر قدرتی آمریکا را بخطر نیاندازند.
برژنسکی در ادامه سخنان خود برای توضیح و تفسیر واقعیت های جهان امروز ،و حفظ ابرقدرتی آمریکا در جهان ، این بار از بازی شطرنج ، که در حقیقت درطول تا ریخ ، بازی سرداران میدان نبرد سیاسی و نظامی بوده و هنوز هم در این راستا، شطرنج بازان حرفه ای ،این بازی را ادامه می دهند ،کمک می گیرد و دنباله مطلب را چنین ادامه می دهد.«…» آمریکا بمانند استراتژی در بازی شطرنج،با مسئولیت ایکه در سیاست بین المللی دارد ، باید چند طرح را از قبل ،در مغز داشته باشد، بطوریکه بتواند بر ضد حمله رقیب ، پیشبینی داشته و غافلگیر نشود.لذا مسئولین سیاست بین المللی آمریکا ، باید برنامه های کوتاه مدت (با افق دید 5سال ) و میان مدت (با افق دید 20 ساله )، و برنامه دراز مدت ، با افق دید بالاتر از 20 ساله ، داشته باشند،البته نباید این برنامه های کوتاه مدت و میان مدت ،ذاتأ مستقل از برنامه دراز مدت باشند، بلکه در راستای همان برنامه دراز مدت طراحی و رسیدن به آن اهداف ، برنامه ریزی شده باشند. اولین فاز باید تدریجآ و منطقأ به فاز دوٌم ،رهنمود بکند، و با تسلط بر فاز دوم ،و کنترل شرایط و موقعیت های منطقه ، فاز دوم ، راه را برای رسیدن به فاز نهائی هموار می سازد.
در تمام این بازی های تاکتیکی و استراتژیک قدرت های استعماری ،سازمان های اطلاعاتی و عملیاتی ،و در نهایت حتی دخالت نظامی مستقیم این قدرت ها ،و اشغال کشور و تبدیل آن به یک مستعمره مستقیم و یا غیر مستقیم ، نقش اساسی دارند. البته خوانندگان فکر نکنند که آقای برژنسکی به مسئولین سیاست خارجی آمر یکا، و یا دانشجویان رشته علوم سیاسی ، نظریه و روش جدید برای تبدیل منطقه اورو آزی به یک منطقه زیر سلطه نظامی ، اقتصادی و فرهنگی آمریکا ، نظریه و روش جدید ارائه می کند. نه این چنین نیست. این روش را قرنها است که پیر استعمار ، بریتانیای کبیر بکار می برد و بکار می برد.در دفاع از این تز ، نگاه مختصری به تاریخ استعمار هند توسط بریتانیای کبیر از نظر می گذرانیم.
در 31دسامبر 1600 ، ملکه الیزابت اول ، اساسنامه انحصار تجارت در اقیانوس هند را بنام :کمپانی انگلیسی هند شرقی را امضا کرد.چند مدت بعد این کمپانی بنام کمپانی بریتانیائی هند شرقی ،تغیر نام کرد ،و نام
کمپانی بریتانیائی هند شرقی(Britishe East India Compagni –B.E.I.C.) را برای خود انتخاب کرد(2).اولین کمپانی اروپائی در اقیانوس هند در قرن 17 پایه گذاری شدو هدف آن سلطه بر هند و خطوط تجارت دریائی آسیا بود.کمپانی هند شرقی بریتانیا ، به رقابت با کمپانی هلندی هند شرقی و کمپانی هند شرقی فرانسه برخاست، و در نهایت کمپانی هند شرقی فرانسه را ورشکست کرد.در واقع امپراطوری استعماری بریتانیا در آسیا ، از بطن کمپانی هند شرقی بریتانیا زائیده شده است.این کمپانی بظاهر تجاری دارای نیروهای نظامی ، سازمان اداری و سرزمین های پهناوری بود ،که مرکزاداری و طراحی و تصمیم گیری همه این موسسات ،در لندن قرار داشت، عملیات این کمپانی بظاهر بازرگانی را در شش وقایع مهم تاریخی در رابطه مستقیم با سیاست نهائی بریتانیا داشت در این جا ذکر می کنیم (3).
مثال دیگر که برای ما ایرانیان بخشی از تاریخ وطن ما است، مسئله کشف و استحراج نفت در ایران است،که ایران قرار داد کشف و استحراج نفت رابا ویلیام ناکس دارسی استرالیائی می بندد ، اولین چاه نفت درماه مه سال 1908 درآغاجاری به نفت می رسد، اما یک سال بعد وقتی که چاه نفت به تولید میرسد این بار طرف معامله ویلیام ناکس دارسی نیست، بلکه دولت فخیمه انگلیس است،که از طریق همین شرکت بیش از یک قرن، برجان و مال و هستی ملت ایران در تمام ارکان و زوایای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و نظامی مملکت حکومت میکرد وامروز نیز از طریق آخوند ها و اسلام ناب محمدی خمینی حکومت می کند.
همین عمل را انگلیسی ها در رابطه با کانال سوئز در مصر انجام دادند. در حقیقت کانال سوئز را فرانسوی ها در راستای سیاست خود در منطقه خاورمیانه ، در رقابت با انگلستان ، همراه با شرکت مالی ملت مصر ،با هزینه عظیم این کانال را کندند و درسال 1869این راه دریائی سوق الجیشی گشوده شد.امٌا نه تنها انگلستان با انواع ترفند های سیاسی ، در سال 1908 بر این کانال مسلط شد بلکه مصر را نیز تبدیل به مستعمره خود کرد ،و بعد ها جنگهای خونینی را در راستای سلطه خود بر این آب راه سوق الجیشی علیه مصر ، همراه با فرانسه و اسرائیل راه انداحت ، که ظهور اخوان المسلمین و عملیات تروریسی این سازمان بظاهر مذهبی نمونه ای این برنامه های استعماری هستند.
در چند روز اخیر برحسب تصادف به نقدی در رابطه با رمان تاریخی نویسنده هندی بنام :آمیتاو قوش (Amitav Ghosh ) (5) برخورد کردم ،که این کتاب ،تولید و تجارت تریاک در هندوستان درطول دو قرن توسط امپراطوری بریتانیا را با داده های تاریخی توضیح و تفسیر می کند. آمیتاوقوش خود تحصیل کرده دانشگاه معروف آکسفورد در رشته تاریخ و آنتروپولوژی است .در این رمان تاریخی نشان می دهد چگونه بریتانیا ،مزارع گندم و برنج هندوستان را تبدیل به مزارع خشخاش کرد ،و از این طریق نه تنها ملت هند را گرسنه و اسیر فقر و بدبختی می کرد، و از طرف دیگر تریا ک حاصل از آن را اجبارأ به چین می فروخت ، که جنگ معروف تریاک در سال 1839-1842 در تاریخ معروف است. در واقع شروع سقوط دولت چین ، و تبدیل آن به یک نظام فاسد و فاقد قدرت سیاسی ، از آن تاریخ شروع می شود . در این جنگ ، چین شکست می خورد ، و مجبور می شود به قرار داد سنگین بریتانیا ، یعنی تسلط این کشور بر هنگ کنگ و آزادی تجارت تریاک گردن نهد. بریتانیا از در آمد حاصل از تجارت تریاک ، کلیه هزینه های نظامی ،و اداری تحت فرمان خود در هندوستان را می پرداخت. به عبارت دیگر ، با گرسنه و معتاد نگاه داشتن یک ملت ، نه تنها آنها را در استعمار خود داشت ، بلکه هزینه استعمار را نیز از گرده این ملت می کشید. امروز تعجب آور نیست که از برکت نظام اسلام ناب محمدی آقای خمینی و علی خامنه ای ، کشور ایران ، به تناسب جمعیت اش ، بالاترین معتادان را در دنیا دارد.معتاد کردن جوانان ملت ،و سرگرم کردن جامعه ایران در هزاره سوم با یک مشت خرافات بر گرفته از جامعه عشیره ای عربستان 14 قرن پیش ، درست در راستای همین سیاست استعماری است ،که قرنها است جوامع اسلامی از برکت آخوند های بیسواد و نا آگاه در آن گرفتار هستند..
در سالهای 1960-1970 ، در اوج جنگ سرد بین دو قطب سرمایه داری و کمونیسم، بخشی از جوانان ایرانی که برای تحصیل به اروپا و آمریکا می رفتند، در مراجعت تبدیل به ،« فیلسوفان اسلامی ، جامعه شناسان اسلامی » برخاسته از مکتب اسلامی پاریس ، لندن و واشنگتن می شدند !!! این تربیت اسلام شناسان و متخصصین اسلامی مکاتب غربی ،که برای جهان اسلام فیلسوف و جامعه شناس اسلامی تربیت می کرد، ، در راستای همان اهداف کوتاه و میان و دراز مدت بود که برژنسکی در کتاب ذکر شده در بالا ، به آن اشاره شد ،و هر کدام با یک تیتر دکترا ، با فیس و افاده ، وارد عملیات از پیش تهیه و برنامه ریزی شده ، می شدند ، که جمهوری اسلام ناب محمدی فرزند خلف این «روشنفکران و نو اندیشان اسلامی » است.
. یکی از این «فیلسوفان دو آتشه اسلامی » آقای دکتر عبدالکریم سروش ، در چند هفته پیش ،مصاحبه ای کرده است با این عنوان :دموکراسی از اسلام قابل استخراج نیست.(6) (به سایت روز مراجعه شود) آقای دکتر عبدالکریم سروش ، در این مصاحبه ،یک دفعه تمام عیار مدافع حقوق بشر شده است .!
در زبان فرانسه یک ضرب المثلی است، که اگر به فارسی ترجمه بکنیم چنین می شود : دیر فهمید ن بهتر از هرگز نفهمیدن است.
..خدای این «فیلسوف اسلامی »، اموات اش را بیامرزد، که بعد از گذشت 31 سال حاکمیت نظام استبداد و تمامیت خواه اسلام ناب محمدی آقای خمینی ، این روشنفکر دینی تازه فهمیداست ،که دموکراسی از اسلام قابل استخراج نیست!!! البته از هیچ دین و مذهبی به دموکراسی نمی توان رسید .من به شهامت و شجاعت و صداقت آقای دکتر عبدالکریم سروش، آفرین می گویم ، ولی به یک شرط، و آن اینکه همین حضرت که در شروع حاکمیت اسلام ناب محمدی در ایران ، یکی از مسئولین «پاک سازی دانشگاه ها !!» از استادان «غرب زده » بودند،و این ستاد پاکسازی صدها استاد با تجربه دانشگاه را ،همراه با سایر اعضای پاک سازی ، بیکار و حتی از وطن شان آوراره کردند، یک نامه سرگشاده با عنوان معذرت خواهی از آن عزیزان بنویسند،و به اشتباه خود اعتراف بکنند. اشتباه کردن عیب نیست، هرکس در زندگی فردی و اجتماعی خود اشتباه نیز می کند. اما بعد از گذشت 31 سال با آن مسئولیتی که در نظام جهل و خرافات و جنایات این «فیلسوف اسلامی » داشتند،این نوع مصاحبه ها یک نوع مردم فریبی است.
خوانندگان گرامی به این امر توجه داشته باشند،که در چنین برنامه های بسیار پیچیده رقابت های سیاسی –اقتصادی
،علمی ونظامی که قدرت های استعماری خصوصأ استعمارگران نوین در راستای سلطه خود بر ملت های عقب مانده وتاراج ثروت های مادی و معنوی آنها حتی تجزیه کشورها مورد نظرشان پیش می روند ،قبل از هر چیز سازمان های اطلاعاتی و عملیاتی این قدرت ها در سطوح مختلف وارد عمل می شوند. تعجب آور نیست ،که در کشور های بزرگ با تجربه در سیاست های استعماری ، اغلب مراکز مطاالعات و آموزش های زبان های شرقی ، دین شناسی ، باستان شناسی ، شرق شناسی ، بخشی از علوم دانشگاهی این کشور هامی باشند. ، که در نهایت ،سازمان های اطلاعاتی و عملیاتی این کشور ها، از این رشته های دانشگاهی ، در جمع آوری اطلاعات برای طرح سیاست های استعماری خود نهایت استفاده رامی کنند . حضور ادوارد براون انگلیسی (متولد 1863- مرگ 1926 ) مورخ و ایران شناس انگلیسی در دوران انقلاب مشروطیت برحسب تصادف نبود.البته در ایران غرق در خرافات و جهالت آخوندی ،از ادوارد براون انگلیسی به عنوان ایران شناس و مورخ انقلاب مشروطیت ، با عٌزت و احترام یاد می شود، در مقابل ،زنده یاد احمد کسروی این مرد فرهیخته و آزادیخواه، با دشنه آخوندی در پیوند با سیاست استعماری انگلیس ، در کاخ دادگستری سلاخی می شود .این نوع جنایات در نظام اسلام ناب محمدی ، هنوز هم بنام قتل دگر اندیشان ادامه دارد .
چند سال پیش ، در نماز جمعه تهران به امامت آیت الله احمد جنتی ، در سخنرانی قبل از نماز«این عالم ربانی که از تمام علوم ارضی و سماوی و ماوراء طبیعه،» چون سایر علمای اعلام و آیات اعظام جهان اسلام آگاهی کامل دارند، این مطلب را گفت ، که من راقم این این سطور خود بگوش خودم از رادیو ایران شنیدم. آیت الله فرمودند «…» از حوزه قم به من یک خبر دادند، که من از شنیدن آن خبر، شاخ در آوردم.این خبر از این قرار بود، که یک طلبه حوزه علمیه قم ،که انگلیسی و در حقیقت دختر بود، سالها با لباس مردانه بعنوان طلبه تحصیل می کرد، آن روزخبر ناپدید شدن اش به گوش آقای جنتی رسیده بود و ایشان نیز از تعجب از دو طرف کله اش شاخ در آورده بودند!!!. این گفته آقای احمد جنتی چقدر حقیقت دارد،خود یک موضوع قابل سئوال است. امٌا اینکه ایشان از این موضوع شاخ در می آورند ، خود نیز تعجب آور است.
آقای احمد جنتی محترم، بیش از دو قرن است ،که علنأ انگلستان، خلیج فارس را، جزئی از دریا های داخلی خود می داند. تمام مناطق ساحلی این آب راه سوق الجیشی ، بخشی از منطقه استحفاظی و ژئواستراتژیک این امپراطوری بود و بعد از جنگ دوم جهانی این مسئولیت بین آمریکا و انگلیس تقسیم شده است. در طول این دو قرن ، تمام حوزه های دینی کشور های مسلمان ، جولانگاه ماًمورین بومی و رسمی سازمان های اطلاعاتی این قدرت های استعماری بودند و هستند.وقتی که در جهان سازمان های اطلاعاتی ، شخصی چون کیم فیلبی (kim philby )1912-1988 ) مامور MI6-در نهایت مامور K-G-B-شوروی در می آید، شما تعجب می کنید که یک دختر جوان انگلیسی سالها در حوزه علمیه با لباس مبدل تحصیل «علوم اسلامی » می کرد؟ در جهان سیاست خصوصأ رقابت سیاست قدرت های استعماری ، هدف وسیله را توجیح می کند. آقای جنتی ، شاخ در آوردن خیلی راحت است، امٌا به دنبال کسب عقل و شعور و درک از جهان هستی و دنیای سیاست ،کار چندان آسانی نیست .(ادامه دارد )
پاریس ،30 مارس 2010.03.30
اقتباس بطور کامل و یا به اختصار با ذکر نام نویسنده و سایت ، کاملأ آزاد است .
————————————————— 1757- افسر انگلیسی بنام روبرت کلایو در منطقه پلسیی، ارتش بومی هند را شکست داد و به دنبال آن تمام منطقه بنگال هندوستان، به تصرف بریتانیا در آمد. 1784- نخست وزیر انگلیس ، بنام :William Pitte ,the younger، قانونی را از پارلمان می گذراند،که در تاریخ بریتانیا به :1784 India Act ، مشهور است ،که از آ تاریخ قوانین دولت بریتانیا در سرزمین هند، بر قوانین کمپانی هند شرقی برتریت پیدا می کند ،و دادگاه های هندوستان حق تعقیب شهروندان انگلیسی را در هندوستان ندارند.در واقع کنترل مستقیم کمپانی هند شرقی ، توسط در بار انگلیس ، بر سلطه بریتانیا بر هند را تحکیم می بخشد. 1848-1858-فرماندار کل هندوستان لرد Lord Dalhouse,، زبان انگلیسی را به عنوان زبان ادرای هند ، رسمیت می دهد. 1848-ارتش بریتانیا با شکست دادن سیگ ها و تسلط کامل بر پنجاب ،بعد از جنگ های طولانی ، در نهایت سلطه کامل خود ،که از ابتدای قرن 18 شروع شده بود،عملی می کند و موفق می شود. 1857- شورش سپاهیان بومی هندی. در شب 11 ماه مه 1857، نیروهای نظامی بومی هند، که آنها را به انگلیسی :Cipayes (4) (برگرفته از زبان فارسی سپاهی ) می گفتند، متشکل از هنگ سواره نظام، مستقر موروت، دست به شورش زدند.شورشیان نظامی ، همه زندانیان هندی را از زندان آزاد کردند و سپس به محل سکونت اروپائیان حمله کرده ، زنان و کودکان ، مرد ان اروپائی را بدون کوچکترین تبعیض کشتند.این شورشیان ، به هند وهای مسیحی هم رحم نکردند ،و آنها را نیز بقتل رساندند و خانه های آنان را به آتش کشیدند. شورشیان به طرف دهلی حرکت کردند و در 11 مه دهلی را متصرف کردند.بعد به پادگان نظامی محل حمله بردند و 5 نظامی انگلیسی را به قتل رساندند. شورشیان از مسئولین انگلیسی می خواستند، بهادر شاه را دوباره به تخت سلطنت بنشانند. سپاهیان بومی به قتل اروپائیان ادامه می دادند و بسیاری از مسلمانان سنیٌ به این قیام پیوستند.اما چون سیگ ها از مراجعت مغول هاو شیعیان از سنٌی ها راضی نبودند به قیام نپیوستند.بلاخره این شورش در 17 ژوئیه با دخالت ارتش نگلیس با تمام شد ت سرکوب شد . 1878- ملکه ویکتوریا در این سال رسمأ خود را با عنوان : امپراطریس هند (Impératrice ) معرفی کرد ،و به اصطلاح کاری را که استعمار بریتانیا در ابتدا بنام کمپانی هند شرقی بریتانیا ،بظاهر یک شرکت تجاری در هندوستان شروع کرده بود ،178 سال بعد رسمأ این کشور را مرحله به مرحله تبدیل به یک مستعمره رسمی خود کرد.به عبارت دیگر ، همان نظریه های برژنسکی ، با عنوان های برنامه های کوتاه ، میان و دور مدت ، در عمل همین است ،که پسر عمو های آمریکا ، یعنی انگلیسی ها ، 400 سال است ،که در این راه تجربه آموخته اند. و همه فن حریف هستند.
ماًخذ :
(1)-The Grand Chessbord :Zbigniew Brzenski
(2)- http://fr.wikipedia.org/wiki/Compagnie_anglaise_des_Indes_orientales
(3) http://www.universalis.fr/encyclopedie/inde-britannique-reperes-chronologiques
(4) http://fr.wikipedia.org/wiki/Révolte_des_Cipayes
(5) http://www.aid97400.lautre.net/spip.php?article375
(6) http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article////107
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر